صبح آمدند سهیل پسرم را بردند ، پسرم را بردند، تا آمدناش نه آب میخورم نه غذا تا خود مرگ …
محمدآقازاده صبح آمدند سهیل پسرم را بردند ، اگر تو تابوت می گذاشتند و مرا زنده زنده دفن می کردند اصلا پریشان نمی شدم ، خیلی آرام و قانع کننده حرف زدند ، سعی داشتند به من اعتماد بدهند زود بر می گردد ، اما منی که از هیچ نمی ترسم بغض کردم ، گریه […]