دموکراسی؛ آرزویی دستنیافتنی
بیبیسی: ژانت آفاری و راجر فریدلند مدرس در دانشگاه کالیفرنیا در سانتا باربارا
عملکرد جوانان ایرانی در رایدادن به یک روحانی دیوانسالار[ حسن روحانی] که تقریبا هیچ وجه مشترکی با آنان ندارد شگفتانگیز است. به احتمال زیاد رای به او برای پیشگیری از یک رویارویی خطرناک با جهان غرب و شاید هم حذف تحریمهای فلج کننده آمریکا بوده است.
جوانان ایرانی به روحانی رای دادند چرا که خواستار دموکراسی بودند. به این دلیل این حرف را میزنیم که ما سال گذشته یک کلیک پرسشنامه بینام را در فضای مجازی اینترنت فارسی منتشر کردیم و در آن نظر این جوانان را در خصوص مذهب، جنسیت و سیاست پرسیدیم.
بیش از دو هزار ایرانی که در ایران بهدنیا آمدهاند و در حال حاضر نیز ساکن ایران هستند، دست کم به بخشهایی از این پرسشنامه، پاسخ دادند؛ پرسشنامهای که ما زیر نظر مرکز تحقیقات علوم اجتماعی دانشگاه کالیفرنیا در سانتاباربارا آماده کردهبودیم. اغلب پاسخدهندگان جوانانی با تحصیلات عالی بودند. هشتاد درصد آنها زیر سیسال یودند و نود درصدشان تحصیلات دانشگاهی داشتند و به وضوح بهوسیله اینترنت با جهان پیرامون خود در ارتباط بودند.
آنها شدیدا معتقد به جدایی دین از سیاست بودند. درست است که دو سوم آنان عقیده داشتند «قرآن کلام الهی است» اما وقتی از آنان پرسیدیم اگر بین قانون شریعت و قوانین مصوبه توسط قانونگذارانی که به شیوه دمکراتیک انتخاب شدهاند، تضادی وجود داشته باشند چه میکنند؟ سه چهارم آنها از قانون دمکرات جانبداری کردند. تنها کمتر از چهاردرصد پاسخ دهندگان عقیده داشتند که این تضاد باید توسط کمیتهای متشکل از روحانیون حل شود؛ وضعیتی که در حال حاضر در ایران حاکم است.
از زمان سرنگونی شاه پس از انقلاب ۵۷، بیش از سی سال گذشته و ایرانیها از آن زمان زیر نظر یک حکومت دینی زندگی میکنند. پاسخ ایرانیان به پرسشنامه ما با پاسخهای ساکنان ترکیه، تونس و مصر- به همان سوالات- بسیار متفاوت بود؛ کشورهایی که احزاب اسلامگرا تازه در آنها به قدرت رسیدهاند.
در ترکیه تنها کمی بیش از نیمی از پاسخ دهندگان ( پنجاه و هشت درصد) خواهان برتری قانون دمکراتیک بر قانون اسلامی بودند. در تونس این رقم به بیست و شش درصد کاهش مییافت. در مصر، که اخوانالمسلمین تازه در آن به قدرت رسیده، تنها ده درصد پاسخدهندگان خواستار برتری دمکراسی بر مذهب بودند. در واقع یک سوم جوانان مصری باور داشتند که این تضاد باید توسط کمیتهای از روحانیون مذهبی حل و فصل شود؛ یعن همان مدلی که در حال حاضر در ایران اجرا میشود و پاسخدهندگان ایرانی به شدت آن را رد کردهبودند.
پس از زندگی زیر لوای روحانیت و قوانین اسلامی برای چند دهه، حالا دیگر ایرانیها به برتری قوانین دمکراتیک بر قوانین اسلامی، بسیار بیشتر از همتایان خویش در کشورهای دیگر خاورمیانه معتقدند. وقتی اسلامگرایان یک حکومت نظامی تمامیتخواه را سرنگون میکردند، در واقع حمایت گستردهای برای خود جلب کردند.
اما با گذشت زمان جوانان ایرانی متوجه شدند که قیمتی که آنها باید برای اسلامگرایی والدین خود بپردازند بسیار گزاف است. تغییر در ایران میتواند از داخل شروع شود، از شهروندان جوانی که تحصیلکردهترین بخش جمعیت هم هستند. برای اینکه صدای آنان شنیده شود ایران احتیاج دارد که واقعا به یک جمهوری – نه تنها در اسم- تبدیل شود.
این مقاله برای اولین بار در کلیک روزنامه نیویورک تایمز منتشر شده است.
پیام برای این مطلب مسدود شده.