هاشمی از آبرویی که با خدا معامله کرد، صیانت کند
خُسن آقا: دسته بیل بیشتر از ایشان آبرو دارد! باز این سایت هاشمی چاپلوسی را شروع کرد!
هاشمی نامه: فواد صادقی
مسئولیت هاشمی نسبت به عملکرد دولت یازدهم، حتی بیش از دولت سازندگی است که ریاست آن مستقیم به عهده او بود، چرا که دولت سازندگی در شرایطی تشکیل شد که از حمایت عمومی وفضای مساعد حاکمیت برخوردار بود، اما دولت یازدهم دقیقا در سخت ترین شرایط و بیشترین کارشکنی های محافل قدرت و عمدتا با اتکا به اعتماد اکثریت مطلق مردم به شخصیت ایشان شکل گرفت
بدون شک روند ونتایج انتخابات ریاست جمهوری دوره یازدهم، غیرمنتظره ترین نتایج در طول عمرنظام جمهور اسلامی محسوب می شود ونقطه عطف این انتخابات، تصمیم ناگهانی آیت الله هاشمی برای ثبت نام در آخرین دقایق مهلت قانونی بود که به تغییر آرایش سیاسی انتخابات واقبال عمومی به ایشان منجر شد و محافل قدرت را ناگزیر به طراحی سناریوی رد صلاحیت وی جهت جلوگیری از بروز این اقبال عمومی در صندوقهای رای کرد. اما بازهم حمایت ایشان از آقای روحانی موجب شد اکثر آرای آیت الله هاشمی توسط آقای روحانی جذب شده و موجب پیروزی وی در انتخابات گردد.
در دیدارهای متعددی که با آیت الله هاشمی قبل از کاندیداتوری ایشان انجام می شد، در مقابل عدم تمایل مستمر ایشان به کاندیداتوری، یکی از مهمترین استدلالها، لزوم معامله کردن آبروی آیت الله هاشمی با خدا، در جهت نجات انقلاب وکشور از شرایط خطرناک پیش رو بود که با توجه به بیانیه اعلام حضور وی و اعلام اینکه”آبروی خود را با خدا معامله کرده ام”مشخص گردید ایشان نیز این استدلال را پذیرفتند. اما به نظر می رسد با توجه به اینکه هر عمل صالحی همانقدر که نیازمند اخلاص در نیت قبل از انجام آن می باشد، به تدبیر برای مراقبت از نتایج آن پس از انجام عمل نیز نیاز دارد، تصمیم وی برای معامله کردن آبروی خود با خدا که به تغییر در سرنوشت انتخابات منجر شد، هم اکنون نیازمند صیانت دقیق ومراقبت می باشد تا دستاوردهای این سرمایه گران دستخوش آسیب نگردد.
یکی از مهمترین آسیبهایی که می تواند این دستاورد بزرگ را برای انقلاب ومردم با تهدید مواجه کند، فاصله گرفتن دولت یازدهم از خاستگاه اصلی و گفتمانی بود که براساس آن توانست اعتماد عمومی را جذب کند.
شاید بنابر محذوریتهای اخلاقی و رویه پیشین خود، تمایلی به تعامل جدی در گزینش، تصمیم گیری و طراحی دولت یازدهم نداشته باشد و تکلیف خود را در حمایت از آقای روحانی، عملی پایان یافته تلقی کرده و ادامه روند طراحی دولت را واگذار به رئیس جمهور منتخب و اطرافیان ایشان نمایند؛ در حالیکه این موضوع اگرچه شاید از منظر اخلاق فردی قابل توجیه باشد، اما از منظر اجتماعی می تواند پیامدهای زیانباری برای سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی به همراه بیاورد.
هاشمی چه بخواهد و چه نخواهد، از نظر افکار عمومی و اکثریت قریب به اتفاق رای دهندگان به رئیس جمهور منتخب، پشتوانه و خاستگاه اصلی فکری مدیریتی دولت یازدهم تلقی می شود و مردم بنابر اعتمادی که به سابقه شصت ساله مبارزاتی ومدیریتی وی داشته اند و برای جبران آبرویی که ایشان با خدا معامله کردند، پس از حمایت صریح ایشان از آقای روحانی و حتی کناره گیری آقای عارف با تاکید آقای خاتمی که بازهم به پشتوانه نظر آیت اله هاشمی انجام شد، در صحنه حضور یافته و معادلات طراحی شده را تغییر دادند.
اگرچه از ابتدا نیز با توجه به حضور دوتن از فرزندان آیت الله هاشمی در مراسم کاندیداتوری آقای روحانی، ایشان به عنوان پشتوانه اصلی و تکیه گاه روحانی محسوب می شد، اما پس از رد صلاحیت و حمایت صریح وتمام قامت ایشان از آقای روحانی، این موضوع به مساله ای حیثیتی در افکارعمومی تبدیل شد و اکنون آیت الله هاشمی علاوه برآنکه با مسئولیت صیانت از آبرویی که با خدا معامله شد مواجه است، مسئولیت خطیر حراست از کیمیای اعتماد عمومی جامعه به ایشان، را نیز پذیرفته است و نمی تواند نسبت به دولت یازدهم، مانند دولتهای گذشته رفتار کند.
از دیدگاهی، مسئولیت هاشمی نسبت به عملکرد دولت یازدهم، حتی بیش از دولت سازندگی است که ریاست آن مستقیم به عهده او بود، چرا که دولت سازندگی در شرایطی تشکیل شد که از حمایت عمومی وفضای مساعد حاکمیت برخوردار بود، اما دولت یازدهم دقیقا در سخت ترین شرایط و بیشترین کارشکنی های محافل قدرت و عمدتا با اتکا به اعتماد اکثریت مطلق مردم به شخصیت ایشان شکل گرفت و از این نظر اعتماد مردم به هاشمی در انتخابات یازدهم، بسیار گرانبهاتر از اعتمادی است که به وی در دوره پنجم وششم ریاست جمهوری از سوی مردم انجام شد. تجربه دولت اصلاحات نیز نشان داد که فقدان استفاده از ظرفیت هاشمی برای رفع موانع راهبردی موجود بر سر راه دولت، که با توجه به تخریب آیت اله هاشمی توسط طیف تندور اصلاح طلبان صورت گرفت، تا چه اندازه در ناکامی دولت اصلاحات موثر بود.
رویه گذشته تشکیل دولتها نشان داده است که معمولا پس از تحمل مشکلات وپرداخت هزینه های سنگین توسط گروههای فعال وپیشرو، تعدادی از فرصت طلبان که در موقع دشواری از حضور در صحنه خودداری کرده وعافیت نشینی پیشه کرده ویا حتی در برخی موارد با در پیش گرفتن مواضعی دوگانه، نقش ستون پنجم را در صفوف منتقدین ایفا کرده اند، یکباره خود را در زمان پیروزی به صف اول رسانده ودر صدد در انحصار در آوردن موقعیت وتکمیل حلقه های محدود و باندهای خاص بر می آیند که این خطر همانند دولتهای گذشته، دولت یازدهم را نیز تهدید می کند وبا توجه به آنکه در هشت سال دفاع مقدسی که در عرصه جامعه در مقابل اتحاد ارتجاع و انحراف شکل گرفته بود و هزینه های به مراتب سنگین تری که از سوی فعالان و منتقدان پرداخت شد، این خطر دولت یازدهم را بیش از سایر دولتها تهدید می کند. از این رو مراقبت از حضور فرصت طلبان وعناصر چند نبش در حلقه های نخست دولت نیز یکی دیگر از آسیبهای جدی است که مقابله با این آسیب نیز در گرو نقش آفرینی محوری آیت الله هاشمی در عرصه وبرخودار کردن دولت از دیدگاههای سازنده ایشان می باشد.
در هرصورت همانگونه که هاشمی در سخنان خود پیش از انتخابات، بارها انتخابات یازدهم را آخرین فرصت برای نجات کشور وحفظ انقلاب از تهدیدها دانست، اکنون که مردم با لبیک به او و خاتمی، کاندیدای مورد حمایت ایشان را به عنوان رئیس جمهور برگزیدند، مسئولیت هاشمی در حفظ انقلاب و دستاوردهای آن اعتماد، دو چندان شده است و امید می رود ایشان همانند گذشته بتواند در پیشگاه خدا و مردم از عهده این مسئولیت خطیر برآید.
منبع: روزنامه جمهوری اسلامی
پیام برای این مطلب مسدود شده.