آیا جمهوری اسلامی سقوط بشار اسد را پذیرفته است؟
رادیوفردا: در حالیکه پیشروی نیروهای شورشی در قلب سوریه ادامه دارد، رویکرد مقامهای حکومت جمهوری اسلامی ایران به عنوان اصلیترین متحد بشار اسد از چشمانداز نامطمئن دولت کنونی سوریه خبر میدهد.
در طول جنگ داخلی سوریه که ابتدا با نارضایتیهای داخلی آغاز و در ادامه به میدان نبرد گروههای مختلف ستیزهجو از القاعده و داعش تا ارتش آزاد و بعد تحریر الشام کشیده شد، تهران همراه با مسکو تمام قد پشت اسد ایستادند تا بعد از کشته شدن بیش از ۳۰۰ هزار نفر در آن درگیریها، در نهایت رئيسجمهور سوریه بتواند همچنان در کاخ خود در دمشق سر بر بالین بگذارد.
این حمایتها در طول سالهای پس از آن هم ادامه داشت و نیروهای نظامی جمهوری اسلامی در سوریه حضور پررنگی داشتند تا خط اتصال جریان موسوم به «محور مقاومت» از تهران تا مرز اسرائيل برقرار باقی بماند.
تضعیف حزبالله، سقوط بشار اسد
اما بلافاصله پس از توافق آتشبس میان حزبالله و اسرائيل، هجوم نیروهای ستیزهجو به رهبری گروه تحریر الشام به قلب سوریه آغاز شد.
آمریکا در سال ۲۰۱۸ رسماً گروه یا «هیئت تحریر الشام» را به عنوان سازمانی تروریستی معرفی کرد؛ اتحادیه اروپا، بریتانیا، ترکیه و شمار دیگری از کشورها نیز این گروه را در فهرست تروریستی خود قرار دادهاند.
از زمان آغاز این بحران، مقامهای سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی همچون گذشته تلاش کردند تا حمایت خود از بشار اسد را تزلزلناپذیر نشان دهند. عباس عراقچی در سفر خود به سوریه با رئيسجمهور این کشور دیدار و پس از آن در صحبتهایی تأکید کرد که تهران همچون همیشه در کنار دولت دمشق میایستد تا در مقابله با «تروریستها» استوار عمل کند.
محمد باقری، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی، هم در تماسی تلفنی با فرماندهان ارتش و وزرای دفاع کشورهای روسیه، عراق و سوریه تلاش کرد تا عزم ایران را برای مبارزه با هجوم تحریر الشام جزم نشان دهد. بعد از آن وزیر خارجه ایران گفت در صورتی که حکومت سوریه درخواستی برای اعزام نیروی نظامی داشته باشد تهران آن را بررسی خواهد کرد. او حتی برای رایزنیهای بیشتر به ترکیه و سپس به بغداد سفر کرد و نشستهای مختلفی را با همتایان منطقهای خود برگزار کرد.
اما خروجی تمام این دیدارها و گفتگوها، سقوط شهرهای سوریه یکی پس از دیگری بود. ضمن اینکه برخلاف موارد پیشین، دیگر خبری از رجزخوانیهای رایج فرماندهان ارشد سپاه پاسداران در قبال گروههای مختلف سوریه نبود. خبرگزاریهای وابسته به سپاه پاسداران هم صرفاً به صورت محدود برخی اخبار مربوط به اتفاقات نظامی در سوریه را پوشش میدهند.
رویگردانی تهران و مسکو از اسد؟
تهران و مسکو یک بار اسد را از آستانه سقوط نجات داده و حکمرانی را به او بازگردانده بودند اما به نظر میرسد مجموعه تحولاتی باعث شده تا جمهوری اسلامی و روسیه سیاست متفاوتی را در پیش بگیرند.
روسیه از یک سو درگیر جنگ اوکراین است و دیگر مانند دور پیشین جنگ داخلی سوریه دستِ بازی برای نقشآفرینی در این بحران ندارد. ضمن اینکه پیچیده شدن اوضاع در مناقشه با اوکراین باعث میشود تا مسکو بیش از اسد به اردوغان نیاز داشته باشد و در شرایطی که رئيسجمهور ترکیه به صورت مستقیم از شورشیان تحریر الشام حمایت میکند قابل انتظار است که پوتین ترجیح بدهد خود را بیش از این وارد این درگیری نکند.
از سوی مقابل، مقامهای ایرانی که همواره سوریه را قلب جریان موسوم به «محور مقاومت» میدانستند دیگر مانند دور پیشین جنگ داخلی در سوریه از امکانات مالی و نظامی گسترده برخوردار نیستند. انباشت چندین ساله تحریمهای بینالمللی، درگیر شدن ایران در نزاعی مستقیم با اسرائيل و مشکلات اقتصادی داخلی، همگی باعث شده تا گزینههای حکومت ایران برای نقشآفرینی در تحولات سوریه محدودتر از قبل شود.
حزبالله لبنان نیز که نقش غیرقابل انکاری در نگه داشتن اسد در قدرت ایفا کرده بود، نه تنها قدرت پیشین را ندارد که دبیرکل و چندین رده از فرماندهان ارشد نظامی خود را از دست داده و تسلیحات و تجهیزات نظامیاش هم توسط اسرائيل به شکل قابل توجهی تخریب شده است. ضمن اینکه ناکامیها و ناکارآمدیهای ارتش سوریه که یکی پس از دیگری از شهرها فرار میکنند و کنترل امور را دو دستی به دشمن خود تقدیم میکنند، کار دفاع از این رژیم در قدرت را برای هر بازیگر خارجی دشوار میسازد.
پایان «محور مقاومت»
مجموعه این اتفاقات میتواند اخبار اخیر در خصوص خروج نیروهای ایرانی از سوریه و همچنین تخلیه شهرهای این کشور از سربازان جمهوری اسلامی را توجیه کند. هرچند مقامهای جمهوری اسلامی به شکل قابل انتظاری این اخبار را تکذیب کردهاند اما سکوت معنادار فرماندهان سپاه پاسداران در قبال آنچه در سوریه میگذرد سیگنالی قابل تأمل در تشخیص راهبرد جمهوری اسلامی در سوریه به شمار میرود.
عباس عراقچی روز ۱۶ آذر در گفتوگویی درباره سرنوشت بشار اسد، با اشاره به اینکه «پیشگو نیست و نمیتواند آینده را پیشبینی کند»، اظهار داشت: «هرآنچه مقدر خداوند باشد پیش خواهد آمد.»
همچنین شبکه خبر تلویزیون جمهوری اسلامی ایران جمعهشب در زیرنویس اخبار مربوط به اتفاقات سوریه درباره پیشروی شورشیان در این کشور از عبارت «گروههای مسلح» استفاده کرد و نوشت که آنها هیچیک از شیعیان ساکن حلب را مورد هدف قرار ندادهاند.
این مجموعه رویکردها میتواند از آماده کردن اذهان عمومی برای تغییر برداشت کلی حکومت نسبت به گروههایی که تا دیروز «تروریستهای تکفیری» نامیده میشدند، حکایت داشته باشد.
در چنین شرایطی برگزاری نشست وزرای خارجه ایران، ترکیه و روسیه در دوحه میتواند نشانی از تعیین نظم جدید برای آینده سوریه باشد. دیداری که در آن عباس عراقچی، سرگئی لاوروف و هاکان فیدان به عنوان اضلاع مختلفی از بازیگران در سوریه حضور دارند که از ابتدای بحران در بیش از یک دهه قبل در این کشور نیز در دو سوی مختلف ایستاده بودند. نمایندگان تهران و مسکو احتمالاً درباره سوریه پسااسد و چگونگی خروج نیروها و تسلیحات خارجی با حامی اصلی شورشیان و برنده فعلی این بحران یعنی ترکیه مذاکره خواهند کرد.
سیاست ایجاد گروههای نیابتی با هدف ایجاد بازدارندگی جمهوری اسلامی که در طول دهههای قبل با صرف میلیاردها دلار فربه شده بود، حالا فاصله چندانی تا فروپاشی ندارد و زنجیره اتصال گروههای موسوم به «محور مقاومت» یکی پس از دیگری در حال قطع شدن و نابودی هستند.
پیام برای این مطلب مسدود شده.