جنبش «تدلیس» با شرکت حجاریان و شرکا
خودنویس: سعید حجاریان دیروز در گفتگو با سایت تسنیم، به زبان بیزبانی حرفی را زد که نظام میپسندد. از این پس، میدانیم که گروهی از اصلاحطلبان حکومتی، تقلب در انتخابات ۱۳۸۸ را نفی میکنند و معتقدند که «تدلیس سیستماتیک» بوده. آقای حجاریان با وارد کردن «تدلیس» به ادبیات سیاسی معاصر، خدمت بزرگی به کسانی کرد که گذشته او و یارانش را بررسی میکنند. آقای حجاریان با وارد کردن «تدلیس» به ادبیات سیاسی معاصر، خدمت بزرگی به کسانی کرد که گذشته او و یارانش را بررسی میکنند.
تدلیس را در فرهنگ آنلاین دهخدا چنین معنی کردهاند: پنهان کردن عیب متاع بر خریدار
آقای حجاریان سعی میکند بگوید که در انتخابات سال ۱۳۸۸، تقلبی در کار نبوده، اما آقای احمدینژاد با استفاده از امکاناتی، فضایی ایجاد کرده تا رای بیاورد.
نگاهی دوباره به روشهای «تدلیسی» حجاریان
حجاریان با نفی «تقلب» و طرح «تدلیس»، طبیعتا کسانی که هر مزخرف او را بر سر مینهند را تا مدتها سرگرم کرده است.
کسانی که «آقا سعید» برایشان «بت» است و حرف این موجود امنیتی، «حجت»، طبیعتا همان کسانی هستند که پادشاه لخت را نیز با لباس میبینند و خیال میکنند حاج سعید راه جدیدی گشوده است.
اما توجه بیشتر به سخنان حجاریان، مرا به این نتیجه میرساند که او دقیقا دارد با «پنهان کردن عیب متاع برای خریدار» مرتکب «تدلیس» میشود.
اما توجهی دوباره به سخنان رهبران سیاسی در طول ۳۴ سال گذشته آدم را متوجه این نکته میکند که دائما «تحت تدلیس» بودهایم! به من بگویید که کدام رفتار مقامهای نظام در جهت «پنهان کردن عیب متاع بر خریدار» نبوده است؟
نقش روشنفکران و روزنامهنگاران در «تدلیس»
من همکاری بسیاری از قلمبه دستان و «روشنفکران» به «پنهان کردن عیب متاع بر خریدار» را نکبت جامعه خودمان میدانم. روزنامهنگاران با تبدیل موجودات «تدلیس»گری به غولهای فکری برای مخطبان خود، در فریب افکار عمومی موثر بودهاند.
اگر آقای حجاریان که گفته میشود مغز اصلاحات بوده است، تکلیف ما با حرفهای اخیر او چیست؟ او با سخنان اخیر خود نشان میدهد که چنین اصلاحاتی، چقدر بیمغز بوده و کسانی که تحت تاثیر چنین «مغز»ی بودهاند، نیاز به بازنگری در افکار و اعمال و راهی دارند که حداقل از دوم خرداد ۱۳۷۶ طی شده است. یعنی اگر واقعا سعید حجاریان، مغز متفکر یک جریان فکری باشد، باید به حال چنین جریانی، اساسا گریست!
اما مشکل فقط با حجاریان امنیتی «تدلیس»گر نیست.
وقتی «روشنفکر قلمرو عمومی» نیز به موازات رئیس سابق خود با زبان دیگری با حکومت جمهوری اسلامی همراهی میکند، حس میکنی باز حجاریان با کمک یاران خود، پروژه جدیدی را کلید زده است.
مجموعه افرادی که همراه با حجاریان، جنبش «تدلیس» را سالهاست هدایت کردهاند، دقیقا دارند یک کار را انجام میدهند: «پنهان کردن عیب متاع بر خریدار».
خودتان بررسی کنید!
یکی از متقلبترین و دروغگوترین کاندیداهای طول تاریخ، مورد حمایت مستقیم و غیر مستقیم این گروه نزدیک به حجاریان در داخل و خارج قرار گرفت. بدون آنکه واقعیتها در بارهاش از سوی رسانههای بسیاری عیان شود. اسم این کار چیست؟ «تدلیس رسانهای»؟ «تدلیس روشنفکران دینی»؟
نظام جمهوری اسلامی، سالهاست توسط همین نیروهای به ظاهر روشنفکر، بر جنایتهای زیادی پرده افکنده. جماعت تلاش میکنند ثابت کنند که این نظام و این ساختار، قابل «اصلاح» است. اسم این رفتار و عمل چیست؟ جز «تدلیس» است؟
تحریم بر بسیاری از مردم فشار آورده، بسیاری از ما در غرب، نگران فشارهایی هستیم که به دوستانمان در ایران وارد میشود. اما اعمال تحریمها برای چه بوده است؟ راههای جلوگیری از افزایش تحریمها چه بوده است؟ راههای موجود برای پس زدن تحریمها و متوقف کردن تحریمها چه بوده است؟ چرا «روشنفکر قلمروی عمومی» که قبلا سابقه کار «پروژهای» با حجاریان برای زدن یک جناح را انجام داده، دقیقا نمیگوید که ماجرای تحریم چیست و نظام جمهوری اسلامی برای راضی کردن طرف مقابل برای توقف روند تحریمها چه باید بکند؟ اما بخشی از واقعیت را در خدمت سیاست و پروژهای که دنبال میکند میگوید و «تدلیس» میکند؟
دیروز، وزیر بهداشت پیشنهادی روحانی، رسما میگوید هیچگونه تحریمی در مورد «دارو» وجود خارجی نداشته است. لطفا به دهها ایمیل فرستاده شده از جماعتی که مجوز لابیگری در آمریکا ندارند رجوع کنید…لطفا به دهها نوشتهای که حامیان نظام و مجریان سابق پروژههای «تدلیس» رسانهای تحت ریاست حجاریان انجام دادهاند توجه کنید؛ آیا واقعیت را در باره تحریم به شما گفتهاند؟ آیا دقیقا گفتهاند که برای رفع تحریمها، رژیم باید چه تغییرات رفتاریای انجام دهد؟ یا دغدغهشان فقط این است که چون اسرائیل که عضو پیمان خلع سلاح نیست سلاح دارد اما جمهوری اسلامی ندارد و این برخورد دوگانه درست نیست…و نمیگویند که دستیابی نظام جمهوری اسلامی به سلاح هستهای منتهی به چه قطببندیهای جدیدی در خاور میانه میشود و به جمهوری اسلامی چه امکانی برای فشار از طریق گروههایی مثل حزبالله میدهد. من با این رفتار «تدلیس» مآبانه این جماعت مشکل دارم!
اما مشکل بزرگتری هم هست!
در لایههای زیادی از جامعه ما، دروغ نهادینه شده است. پس تدلیس هم موثر است. گویی باید دروغ گفت تا مورد پذیرش واقع شد.
اگر در جامعهای، برای بسیاری از مردم، دروغ چنان با ارزش شود که حاکم دروغگو را پاس بدارند، تغییر دیدگاه و رفتار چنین مجموعهای، زحمت و تلاش زیادی میطلبد. پاک شدن اندیشههای «تدلیس» پسند زمان میبرد.
اگر «روشنفکر» به جای جستجوی حقیقت، به توجیه دروغ بپردازد و «تدلیس»کار شود، روزنامهنگار، «پنهان کردن عیب متاع بر خریدار» را فرض گیرد یا باید از آیندهای تیره و تار خبر داد و کنار کشید، و یا بدون توجه به نتیجه، در جهت مقابل این «تدلیس»کاران حرکت کرد.
به هر شکل، همه ما در پس وجودمان، آدمی داریم که دروغ را پاس میدارد و واقعیت و حقیقت را زاپاس میدارد!
اگر حجاریان هر مزخرفی بگوید و هزاران نفر «اخوش»وار سر تکان دهند، مشکل فقط از حجاریان نیست…
پیام برای این مطلب مسدود شده.