25.09.2025

از طرح کشتن خامنه‌ای تا «عروسی سرخ»؛ روایت جنگ اسرائیل با ایران در مستند «۱۲ روز در ژوئن»

بی‌بی‌سی: مستند «۱۲ روز در ژوئن – رازهای جنگ با ایران»، که به‌تازگی از شبکه ۱۳ اسرائیل پخش شد، روایتی کم‌سابقه از روند تصمیم‌‌گیری سیاسی و نظامی و اجرایی جنگ ۱۲روزه اسرائیل علیه ایران ارائه می‌کند. این مستند با جلسات محرمانه رهبران اسرائیل در یک «پناهگاه» آغاز می‌شود؛ از عملیات فریب و آماده‌سازی لجستیکی می‌گوید؛ به ضربات هدفمند علیه زیرساخت‌ها و افراد کلیدی می‌پردازد و نقش تعیین‌کننده آمریکا در حمله به تاسیسات فردو را مرور می‌کند.

این فیلم در اسرائیل با واکنش‌های متفاوتی روبه‌رو شده است و به باور برخی ناظران تلاشی است برای ثبت «چگونگی» تصمیم‌‌گیری‌ها و محدودیت‌های عملیاتی، بیش از آنکه بتواند «تمام» واقعیت آن ۱۲ روز را بازگو کند.

تصمیم در پناهگاه؛ «خداوند به ما کمک کند»

به روایت اسناد و پروتکل‌های درزشده‌ و گفت‌وگو با مقام‌های مختلف در این فیلم، روز ۱۲ ژوئن جلسه اصلی کابینه امنیتی در پناهگاهی در تپه‌های بیت‌المقدس برگزار شد و در آن آغاز عملیات در بامداد ۱۳ ژوئن تصویب شد. چارچوب عملیات در همان جلسه در دو محور مشخص تعیین شد: نخست، وارد کردن ضربه‌ای ساختاری به کل زنجیره «نظامی‌سازی» هسته‌ای ایران، از تامین مواد و مراحل تبدیل تا مراکز عملیاتی و همین طور ساختار فرماندهی‌ و‌ کنترل؛ و دوم، تضعیف ظرفیت موشکی ایران، به ویژه سامانه‌های بالستیک و شبکه صنعتی پشتیبان آن.

در همان جلسه، یکی از افسران ارشد تصریح می‌کند که تاسیسات «فردو تنها با توان آمریکا از بین می‌رود».

در پایان جلسه، بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، جمله‌ای بر زبان آورد که به روایت فیلم کمتر از او شنیده می‌شود: «خداوند به ما کمک کند.» این جمله در مستند به عنوان نمادی از سنگینی تصمیم‌گیری‌ها و شرایط در آستانه حمله برجسته می‌شود.

در حاشیه این آمادگی، عملیات فریب اجرا می‌شود: دستور جلسه پوششی درباره گروگان‌ها، مخابره نشانه‌های «عادی بودن اوضاع» و جابه‌جایی بی‌سروصدای خانواده برخی مقام‌ها و فرماندهان به مکان‌های امن. روایت‌هایی درباره «تعطیلات آخر هفته» و حتی «برنامه عروسی پسر نخست‌وزیر» هم به عنوان مولفه‌هایی از همین تلاش برای «فریب دشمن و پنهان‌سازی نیت واقعی» مطرح شده است.

در فیلم به پست مایک هاکبی، سفیر آمریکا در اسرائیل،‌ در شبکه ایکس یک ساعت پیش از آغاز حمله اشاره شده است؛ درست در همان لحظاتی که به گفته یکی از فرماندهان «باید از ارسال هرگونه سیگنال زیان‌بار پرهیز می‌شد». آقای هاکبی در آن پست نوشته بود: «در سفارت‌مان در اورشلیم [بیت‌المقدس] هستیم و اوضاع را از نزدیک زیر نظر داریم. تمام شب اینجا خواهیم ماند. برای آرامش اورشلیم دعا کنید!»

شب‌های نخست؛ «عروسی سرخ» و گشودن آسمان

توضیح تصویر، اسرائیل، در ابتدای جنگ ۱۲روزه، فرماندهان ارشد سپاه و نیروهای مسلح جمهوری اسلامی را به صورت تقریبا همزمان هدف قرار داد و کشت

در شب اول، خط ضربت بر پدافند راهبردی متمرکز شد: چند سامانه «اس-۳۰۰» و سامانه‌های مکمل هدف قرار گرفتند و به موازات آن صنایع تهاجمی مرتبط با تولید موشک زیر آتش رفت تا خط تولید و تامین مختل شود.

هدف اعلام‌شده «از میان بردن سپر راهبردی ایران» بود. شب دوم، به گفته فرماندهان در این مستند، «ده‌ها سامانه پدافند» نابود شد و «پرنده‌ها» به حومه تهران رسیدند. یکی از فرماندهان برای این دوره از اصطلاح «گشودن آسمان» استفاده می‌کند: باز کردن کریدورهای امن برای رفت‌وبرگشت‌های پی‌درپی.

مستند تاکید دارد که خط «اهداف انسانی» موازی با خط «زیرساختی» پیش رفته است. نخست‌وزیر اسرائیل در مصاحبه با شبکه ۱۳ می‌گوید: «مهم‌ترین مسئله برای من این بود که پیش از هر چیز به رهبری هسته‌ای ضربه بزنم… [گفتم] دانشمندان را، دانشمندان هسته‌ای را برای من بیاورید… من حذف مقام‌های ارشد نظام را می‌خواهم.»

فرماندهان اسرائیلی در این فیلم می‌گویند: «ده‌ها بمب به صورت همزمان به طرف تهران» رها شد؛ هر بمب با نقطه دقیق جغرافیایی و طبقه مشخص و حتی اتاق معین. بنا بر جمع‌بندی داخلی پس از شب اول، ۹ دانشمند کشته شده‌اند که چهار نفر از آنان «درجه یک» معرفی می‌شوند.

در یک نقطه عطف دیگر، از «به دام انداختن» فرماندهی هوافضای سپاه و بخشی از کادر این نیرو به همراه چندین فرمانده دیگر در یک مقر محرمانه در تهران صحبت می‌شود. برخی یگان‌ها «نیم ساعت در هوا می‌چرخند» تا «همزمانی اصابت» در یک لحظه ممکن شود. این عملیات هم‌زمان در اتاق فرمان با عنوان «عروسی سرخ» توصیف می‌شود. این نام برگرفته از یکی از مشهورترین قسمت‌های سریال «بازی تاج و تخت» است که در آن چندین چهره اصلی داستان در یک عروسی به قتل می‌رسند.

پاسخ ایران؛ برآوردها و واقعیت میدانی

در جلسات توجیهی پیش از آغاز عملیات، فرماندهان احتمال از دست دادن بین سه تا پنج هواپیما را در ۴۸ ساعت نخست مطرح کردند. مسیر رفت‌وبرگشت تا اهداف را حدود یک‌ونیم ساعت برآورد کردند و سناریوهای بازیابی خلبانان ساقط‌شده ـ از نقاط فرود اضطراری تا عملیات جست‌وجو و نجات ـ از پیش طراحی و تمرین شد تا در صورت وقوع بهترین واکنش ممکن اجرا شود.

پس از آغاز درگیری، بر اساس جمع‌بندی‌های داخلی که در فیلم آمده است، تعداد پرتابه‌های پیش‌بینی‌شده ایران برای کل دوره ۱۲روزه «۱۴۰۰ تا ۱۵۰۰» عنوان شده بود؛ آنچه بعدا به گفته فرماندهان در عمل به حدود ۵۳۰ موشک زمین‌به‌زمین محدود شد.

با این‌حال، حملات به مناطق مسکونی تلفات و ویرانی قابل توجهی برجا گذاشت: از فرو ریختن بخش بزرگی از یک برج ۱۴ طبقه در بت‌یام تا آسیب به ساختمان‌های اطراف و گزارش‌هایی از قدرت کشنده حتی در فضاهای حفاظت‌شده.

در اتاق‌های تصمیم، با بالا رفتن هزینه جبهه داخلی، بحث بر سر «تداوم سرعت ضربات» و «کنترل تصویر عمومی» در می‌گیرد. گاه صراحتا مطرح می‌شود که «تصاویر خسارت در اسرائیل» و «اهداف نمایشی در ایران» (مانند مخازن سوخت) در جلب حمایت خارجی – به‌ویژه در واشنگتن – بی‌اثر نیست.

طرح کشتن آیت‌الله خامنه‌ای؛ محدودیت‌ها و نبود فرصت عملیاتی

توضیح تصویر، هواداران حزب‌الله در بیروت یک روز بعد از اعلام آتش‌بس بین اسرائیل و ایران

در یکی از بخش‌های مستند، گزینه هدف قراردادن آیت‌الله علی خامنه‌ای،‌ رهبر جمهوری اسلامی، به‌صراحت مطرح می‌شود. یکی از مصاحبه‌شوندگان می‌گوید همزمان با برنامه‌ریزی برای هدف گرفتن چهره‌های اصلی برنامه هسته‌ای و فرماندهان نظامی، گزینه هدف‌گیری راس حکومت نیز روی میز بوده است. با این حال، به گفته این فرد، علی خامنه‌ای «در نهایت به زیرزمین رفت، ارتباطش را با دنیای بیرون قطع کرد و هیچ فرصت عملیاتی واقعی به وجود نیامد».

موضوع کشتن رهبر ایران پیش از این به‌صراحت در اظهارات مقام‌های اسرائیل مطرح شده بود. دو روز بعد از برقراری آتش‌بس، اسرائیل کاتس، وزیر دفاع، گفت که در جریان جنگ ۱۲ روزه اسرائیل قصد داشته است علی خامنه‌ای را هدف قرار دهد. او در آن زمان با اشاره به گزارش‌های رسانه‌ای مبنی بر مخالفت واشنگتن با این اقدام، تأکید کرد که اسرائیل برای چنین کاری نیازی به اجازه آمریکا ندارد.

در پاسخ به این پرسش که «آیا هدف، براندازی بود؟» طیفی از پاسخ‌ها در مستند ۱۲ روز در ژوئن ارائه می‌شود، از «نه، هدف رسمی نبود و از آسمان نمی‌توان رژیم را سرنگون کرد» تا این ارزیابی که «اگر سطح ترس عمومی در ایران کاهش یابد، ممکن است نتیجه اقدامات ما به تغییرات داخلی بینجامد». در بیشتر صحبت‌ها درباره این موضوع تاکید بر این است که چنین چیزی می‌تواند «نتیجه‌ای محتمل» باشد، نه «هدف اعلام‌شده».

گره فردو و نقش آمریکا؛ از تردید تا بمباران

در فیلم هم مشخص است که یکی از گره‌های اصلی برای اسرائیل تاسیسات هسته‌ای فردو در اعماق زمین بود که از دید برنامه‌ریزان اسرائیلی بدون بمب‌های سنگرشکن آمریکا نابودی «قطعی» آن امکان‌پذیر نبود. به روایت فیلم، در روزهای نخست کارزار، پاسخ واشنگتن به درخواست اسرائیل در این زمینه قطعی نبود و رئیس‌جمهور آمریکا تصمیم را به «دیدن نتایج حمله اسرائیل» موکول می‌کرد.

به گفته یکی از مصاحبه‌شوندگان، در روز نهم عملیات، نخست‌وزیر به کابینه اطلاع می‌دهد که تصمیم گرفته شده است: «بامداد فردا، سه بمب به مجتمع هسته‌ای فردو پرتاب خواهد شد. اگر این کار موفقیت‌آمیز باشد، سه بمب دیگر برای نطنز، و همچنین طرحی هم برای اصفهان وجود دارد.»

در روایت فرماندهان، علاوه بر کارکرد فنی، ارزش راهبردی حمله مشترک اسرائیل و آمریکا برجسته است: رخدادی که اثر بازدارندگی منطقه‌ای آن «فراتر از خود بمب» ارزیابی می‌شود.

روز ۲۲ ژوئن (اول تیر) آمریکا علاوه بر مراکز هسته‌ای نطنز و اصفهان،‌ تاسیسات فردو را نیز با بمب‌های سنگرشکن هدف قرار داد. دونالد ترامپ این حمله را «ضربه‌ای تاریخی» خواند و «نقطه عطفی برای تضمین اینکه ایران هرگز به سلاح هسته‌ای دست نخواهد یافت». اما برخی ارزیابی‌های مستقل تأکید کردند که تأسیسات فردو به دلیل عمق و لایه‌های حفاظتی‌اش به طور کامل نابود نشد و برنامه هسته‌ای ایران تنها چند ماه عقب افتاد.

فیلم همزمان یادآور می‌شود که گزارش‌ها مبنی بر انتقال بخشی از مواد غنی‌شده ایران از فردو پیش از حملات مطرح بوده است. در برابر پرسش درباره «کارایی ضربات»، پاسخ نظامی این است که به زنجیره ارزش (از معدن تا سلاح) «به شکل گسترده» ضربه وارد شد، «نه به همه نقاط، اما به میزان قابل توجه». استدلال تکمیلی این بود که اگر چند زنجیره کلیدی و نیروهای انسانی درجه یک همزمان آسیب ببینند، «بازگشت سریع» دشوار می‌شود.

پایان مدیریت‌شده؛ آستانه ریسک و ملاحظات سیاسی

توضیح تصویر، ساختمانی در تهران که در حمله اسرائیل تخریب شد

به گفته مصاحبه‌شوندگان، پس از حمله آمریکا به فردو، بحث پایان جنگ از روز دهم جدی می‌شود. استدلال موافقان پایان عملیات نظامی در اسرائیل این بود که «اهداف اصلی هسته‌ای و موشکی» ضربه خورده است، «ریسک برای خلبانان و جبهه داخلی» رو‌به‌افزایش است و از این نقطه به بعد «سود اندک و ریسک زیاد» خواهد بود. جمع‌بندی نهایی به سمت خاتمه مدیریت‌شده جنگ می‌رود، با این ترجیح که آتش‌بس با ابتکار آمریکا اعلام شود تا «دستاورد راهبردی» نیز حفظ شود.

یکی از مصاحبه‌شوندگان در فیلم روایت می‌کند که پس از توافق بر سر آتش‌بس و در شب پیش از اجرای آن، ایران آتش‌بس را نقض کرد. به دنبال این اقدام، جنگنده‌های اسرائیل مسلح بر فراز تهران به پرواز درآمدند و شمارش معکوس برای رهاسازی بمب‌ها آغاز شد.

اما در لحظه آخر، بنا به درخواست رئیس‌جمهور آمریکا، حمله گسترده متوقف شد و تنها یک رادار هدف قرار گرفت. مقام‌های اسرائیل این خویشتنداری را اقدامی برای «حفظ دستاوردهای آتش‌بس» و پاسخی به «ملاحظات راهبردی» توصیف کردند.

مقامات ایران، از جمله عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران، هم به نقض آتش‌بس توسط این کشور اشاره کرده بودند. آقای عراقچی در یک مصاحبه گفته بود «سوءتفاهمی» بین او و نیروهای مسلح ایران ایجاد شده بود که شروع آتش‌بس ساعت ۴ صبح به وقت تهران است یا ساعت ۴ صبح به وقت گرینویچ. به روایت او تماس مستقیم با استیو ویتکاف، فرستاده ویژه دونالد ترامپ در مذاکرات با ایران، مانع مقابله به مثل طرف اسرائیلی شده بود.

آقای عراقچی گفته بود: «وقتی دشمن ادعا کرد ما آتش‌بس را نقض کرده‌ایم به ویتکاف پیام دادم اینجا لبنان نیست که به هر بهانه‌ای آتش‌بس را نقض کنند.»

به روایت وزیر خارجه ایران، در پی همین پیام به استیو ویتکاف، رئیس‌جمهور آمریکا خطاب به بنیامین نتانیاهو در شبکه اجتماعی تروث سوشال نوشت که همین الان «خلبانانت را برگردان».

«حضور نامرئی‌ها و یگان‌های زمینی»

گرچه ستون اصلی جنگ، عملیات هوایی است، فیلم از فعالیت «یگان‌های زمینی» و «ظرفیت‌های دیگر» نیز سخن می‌گوید.

به گزارش شبکه ۱۳ اسرائیل، موساد پیش از آغاز جنگ ۱۲روزه، «حدود ۱۰۰ مامور خارجی» را در داخل ایران به کار گرفته است و ماموریت این افراد نابودی بخشی از پرتابگرهای موشکی و سامانه‌های پدافند هوایی ایران در همان ساعات ابتدایی جنگ عنوان شده است.

بر اساس این گزارش، ماموران آموزش‌دیده سامانه‌هایی را که مخفیانه به ایران قاچاق شده بود، مستقر و راه‌اندازی کردند. این تجهیزات برای هدف قرار دادن پرتابگرهای موشک بالستیک و سامانه‌های ضدهوایی ایران به کار رفت و مسیر را برای حملات اسرائیل هموار کرد.

رسانه‌های اسرائیل این عملیات را از نظر ابعاد و پیچیدگی، به دلیل واگذاری کنترل سامانه‌های پیشرفته به «نیروهای غیر اسرائیلی»، اقدامی بی‌سابقه توصیف کرده‌اند.

ایال زامیر، رئیس ستاد ارتش اسرائیل، پس از آتش‌بس تایید کرده بود که نیروهای کماندوی ویژه اسرائیل در عمق خاک ایران فعالیت داشته‌اند. همچنین رسانه‌ها به نقل از مقام‌های اسرائیل گزارش داده بود که موساد طی سال‌ها شبکه‌ای از منابع انسانی و عملیاتی در ایران ایجاد کرده بود که اطلاعات حیاتی درباره دانشمندان و فعالیت‌های هسته‌ای این کشور جمع‌آوری می‌کردند.

در فیلم به این موضوع اشاره می‌شود که تجربه جنگ اخیر با ایران را نمی‌توان جدا از زمینه‌ای وسیع‌تر دید، به ویژه درسی که اسرائیل از «شوک هفتم اکتبر» گرفته است. آن واقعه به عنوان شکستی توصیف می‌شود که حتی واژه «شکست» برایش کافی نیست. بر پایه همین تجربه، یکی از پیام‌های اصلی مستند از زبان برخی مصاحبه‌شوندگان و طرفداران جنگ با ایران این است که نباید تا زمانی که «نیت دشمن» به عمل تبدیل شود، دست روی دست گذاشت. در عین حال، در جمع‌بندی پایانی یادآور می‌شود که تهدیدهای وجودی هرگز به طور کامل حذف نمی‌شوند و ممکن است بازسازی شوند؛ بنابراین، وظیفه دائمی اسرائیل «حفظ آمادگی» است.

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates