حذف یک یادداشت مهم از یکی از سایتهای سپاه
سایت «برهان» یادداشت رضا سراج٬ رئیس مرکز آیندهپژوهی و مطالعات راهبردی «تابان» که در آن نوشته شده بود افکار و اندیشههای محمدتقی مصباح یزدی مخالف دیدگاههای علی خامنهای است را حذف کرد.
این یادداشت ۲۰ امرداد در سایت «برهان» که یکی از سایتهای وابسته به «مجتمع رسانهای اطلس» متعلق به سپاه پاسداران است٬ منتشر شده بود.
از آقای سراج به عنوان مسئول جنگ روانی سپاه پاسداران یاد میشود که در این یادداشت انتقادها و حملات تندی متوجه محمدتقی مصباح یزدی و «جبهه پایداری» کرده است.
مهمترین گزارههای این یادداشت:
● یکی از اصلیترین آرمانهای انقلاب اسلامی شکلگیری جامعهای مبتنی بر امام و امت بود و اتفاقاً جریانات اصولگرا با همین ادعای ولایتمداری به تصفیه درونگفتمانی میپرداختند.
● شوربختانهتر آنکه دیدگاههای سیاسی و اندیشهای این جریانات {اصولگرا} به نام ولایتمداری {به جایی رسید که} هر کس که نگاه انتقادی به این شخصیتها و دیدگاههایشان مطرح میساخت با انواع برچسبهای مختلف از صحنه رانده میشد.
● ماجرا آنجا غمانگیزتر میگردد که متوجه شویم اتفاقاً این جریانات در برخی از حوزههای اندیشه سیاسی، دارای زاویههای روشن با اندیشه امام و رهبری هستند.
● حب و بغضهای سیاسی منبعث از اندیشه سیاسی آنها {جریان مصباح یزدی} به عنوان حرکت در تراز انقلاب اسلامی معرفی میشود.
● شخصیت همه بزرگان {مصباح یزدی} محترم است و اینجا مقصود نقد اندیشه سیاسی افراد نیست، بلکه مقصود آن است که بگوییم برخی از این گونه دیدگاهها حرف انقلاب نبوده و نیست.
● در این سالها برخی جریانات با طرح اندیشههای سیاسی خود، جایگاه مردم را در اندیشه سیاسی اسلام کمرنگ ساختهاند که اینها در زاویهای روشن با اندیشه امام و رهبری است.
● برخی از این جریانها برای طرح دوگانه مقبولیت و مشروعیت اصرار دارند به گونهای که گویا این دوگانه اصالت دارد.
● برخی افراد پس از انتخابات ریاستجمهوری به درجهبندی رأی مردم پرداختند و آرایی که در حمایت از نامزد خودشان بود را رأی درجه یک و بقیه را درجه دو و دنیازده تصور کردند. اینها صرفاً برداشت ذهنی یک فرد نیست. به نظر میرسد برخاسته از نوعی اندیشه سیاسی خاصی است.
● همین اندیشه خاص که منجر به تنگ کردن دایره نیروهای خودی میشود و همان گونه که قبلاً اشاره شد، عنوان «دفع حداکثری» بهترین عنوان برای آن است، یکی از مصادیق روشن زاویه این جریانات با اندیشه امام و رهبری است.
● عدهای با تعمیم اندیشه سیاسی خود به گفتمان انقلاب اسلامی، به دنبال خلوصسازی و پیاده کردن خودسر بخشی از اصولگرایان از قطار انقلاب هستند و جالب اینجاست که همین اقدامات به اسم انقلابیگری، ارزشگرایی و بصیرتافزایی انجام میپذیرد.
● گفتمانی تقلیلگرا و نحیف به اسم انقلاب عرضه گردیده که اتفاقاً در برخی جاها در تضاد جدی با گفتمان اصیل انقلاب اسلامی است و از سویی در مرحله پیادهسازی اجتماعی ناکارآمد است؛ یعنی نسخه روشنی برای حل مشکلات عادی مردم ندارد و به جای آن به مردم توصیه میکند که از پیگیری مطالبات معیشتی دست بکشند.
● اگر این حرفها به نام یک جریان سیاسی زده میشد، کسی به آن خرده نمیگرفت، بالاخره سلیقهٔ سیاسی خاصی است، اما اینها به نام انقلاب عرضه شده است و هر که غیر از این گفت با انواع برچسبها مورد حمله واقع شد.
● همین اندیشههای سیاسی زاویهدار با گفتمان انقلاب، امام و رهبری، مبنای عمل سیاسی عدهای قرار میگیرد و صراحتاً از مهم نبودن نتیجه سخن میگویند و مدعی عمل به تکلیف هستند. حال آنکه رهبر معظم انقلاب صراحتاً از لزوم توجه به نتیجه در عمل به تکلیف سخن گفتهاند.
● ما وقتی رفتار سیاسی برخی جریانهای اصولگرا را بررسی میکنیم، یکی دیگر از دلایل عدم اجماع میان این جبهه گسترده را مییابیم و آن قدرتطلبی برخی از جریانات است.
● آفت برخی دیگر از نخبگان سیاسی {محافظهکار} مسئله خودپدیدهپنداری یا به تعبیری، ندیدن واقعیتها است.
● کسانی که واقعیتهای سیاسی اجتماعی را در نظر نمیگیرند، رفتار سیاسی خود را مبتنی بر آرزوها و نیز دادههایی که از اطرافیان میگیرند، تنظیم میکنند و نتیجه این رویکرد «خودپدیدهپنداری» است که متأسفانه روشن شدن غلط بودن این تصور با هزینههای بالایی همراه است.
پیام برای این مطلب مسدود شده.