18.09.2013

آیا آمریکا هزینه ‘نرمش’ رهبر ایران را افزایش می‌دهد؟

بی‌بی‌سی: حسین باستانی: ایت الله خامنه ای برای یافتن نشانه ای در مواضع خود که حاکی ازقبول نرمش در موقعیت های خاص باشد، ناچار بوده ۴۴ سال به عقب برگردد

رهبر جمهوری اسلامی امروز در ملاقات با فرماندهان سپاه پاسداران گفت: “من مخالف حرکت‌های صحیح دیپلماسی نیستم، بنده معتقدم به همان چیزی که سال‌ها پیش نامگذاری شد به نرمش قهرمانانه.”

اشاره آیت الله خامنه ای به نامگذاری “سال ها پیش”، به عنوان ‏کتابی مربوط می شود که آقای خامنه ای در سال ۱۳۴۸ ترجمه کرده و برای آن عنوان “صلح امام حسن، پرشکوه‏ترین نرمش قهرمانانه تاریخ‏” را برگزیده بود. این رجوع معنی دار، ظاهرا نشان دهنده تلاش رهبر ایران برای پرهیز از این تفسیر است که وی از مواضع گذشته خود عقب نشینی کرده است: وی با جستجویی در مواضع گذشته، نشانه ای را یافته که حاکی ازقبول نرمش در موقعیت های خاص بوده، هرچند برای یافتن این نشانه، ناچار بوده ۴۴ سال به عقب برگردد.

چنین رویکردی، تقویت کننده شواهد دیگری در یک سال اخیر است که حکایت از تغییر رویه احتمالی شخص اول حکومت ایران در ارتباط با پرونده هسته ای ایران دارند.

در همین ارتباط، رهبر جمهوری اسلامی در بهمن ماه ۱۳۹۱ با ادعای “قطع مذاکرات” توسط آمریکایی ها در جریان معدود گفتگوهای قبلی دو کشور گفت: “نظام اسلامی و ملت ایران، برعکس دولتمردان آمریکایی، اهل منطق هستند، بنابر این اگر از طرف مقابل حرف و رفتار منطقی ببینند، به آن پاسخ مناسب می‌دهند.” آقای خامنه ای در نخستین روز سال ۱۳۹۲ تا آنجا پیش رفت که تاکید کرد به گفتگوی ایران و آمریکا بر سر پرونده هسته ای “خوشبین نیست”، اما با آن “مخالفت هم ندارد”. او در تیرماه گذشته نیز اظهار داشت که اگر “لجبازى” آمریکایی ها نبود، “موضوع هسته‌اى به‌راحتى حل می شد”.

به نظر می رسد نرم شدن نسبی لحن آیت الله خامنه ای، احتمالا دلیلی جز کلیک تشدید تحریم های نفتی و بانکی از تابستان ۱۳۹۱ و در تنگنا قرار گرفتن بی سابقه حکومت ایران در یک سال گذشته نداشته است. تحولی که شاید آقای خامنه ای را، که پیشتر بارها و به شدت از سیاست خارجی تهاجمی دولت محمود احمدی نژاد تقدیر کرده بود، به این نتیجه رسانده باشد که علی رغم میل قلبی، تن به نرمش هایی در مورد برنامه هسته ای مورد علاقه خود بدهد.

اما آیا اظهارات جدید رهبر به این معناست که او به طور کلی در مورد برنامه ای هسته ای ایران تغییر رویه داده و عنان سیاست خارجی در ایران برای همیشه به دست نیروهای هوادار تعامل با غرب افتاده است؟ پاسخ مثبت به این سوال، قاعدتا از واقع بینی به دور است.

آقای خامنه ای در ۷ سال گذشته، حداقل در ۵ نوبت و با عباراتی کمابیش مشابه، به تکرار تفسیری یکسان از نتایج تلاش های اصلاح طلبان برای “تنش زدایی” با غرب در دوره محمد خاتمی پرداخته است: اینکه پاسخ سیاست های مداراجویانه اصلاح طلبان، سخت تر شدن موضع دولت آمریکا بوده است. رهبر ایران در همین ارتباط، به ویژه بارها یادآوری کرده که در زمان همان اصلاح طلبان بوده که رئیس جمهور وقت ایالات متحده ایران را جزئی از “محور شرارت” دانسته است.

تکرار مکرر این تفسیر از سوی شخص اول حکومت در دوره محمود احمدی نژاد، که همزمان با حمایت آقای خامنه ای از مواضع تهاجمی دولت قبلی در ارتباط با غرب بود، به وضوح نشان می دهد که تجربیاتی چون “محور شرارت” نامیده شدن ایران در زمان اصلاح طلبان، تاثیر روانی عمیق و پایداری بر روی آیت الله خامنه ای گذاشته و او را متقاعد کرده که توافق با غرب نه تنها مفید، که ممکن هم نخواهد بود.

هرچند رهبر ایران در مواجهه با واقعیت سخت تحریم های یک سال اخیر، به ناگزیر به تغییر رویه در پرونده هسته ای ایران تن داده، ولی نشانه‌ای وجود ندارد که در بدگمانی دیرپای او به غرب هم تغییری ایجاد شده باشد. به عبارت دیگر در صورتی که این تغییر رویه، نتایج عملی ناچیز و هزینه های حیثیتی کنترل نشده داشته باشد، تضمینی نیست که او به طور نامحدود به هزینه دادن برای روند تنش زدایی ادامه دهد.
تاثیر موضع آمریکا

باراک اوباما اخیرا در گفتگو با شبکه تلویزیونی ای‌بی‌سی، که البته یک روز پیش از سخنرانی جدید آیت الله خامنه ای صورت گرفت، گفت که “تهدید واقعی به استفاده از زور، در کنار تلاش های جدی دیپلماتیک” می‌تواند باعث دسترسی به توافق با ایران بر سر پرونده هسته ای شود. او همچنین به مقام های ایرانی هشدار داد که نباید از عدم دخالت نظامی ایالات متحده در سوریه به این نتیجه برسند که آمریکا هرگز به ایران حمله نخواهد کرد.

هشدار رئیس جمهور آمریکا یک مفهوم را بیشتر به مخاطب منتقل نمی کرد: اگر مقام های ایرانی در گفتگوهای هسته ای کوتاه نیایند ممکن است حتی در معرض حمله نظامی قرار بگیرند.

بیان کلی چنین مفهومی از سوی مسئولان آمریکایی بی سابقه نبود. اما لحن آن، احتمالا یکی از تندترین لحن هایی بوده که باراک اوباما در مقام هشدار به مقام های ایرانی به کار برده است.

می توان حدس زد که آقای اوباما، در کنار اقداماتی که اخیرا در جهت کاهش نسبی برخی تحریم ها انجام داده، می کوشد با تاکید بر روی میز بودن همه گزینه ها، به بنیادگرایان ایران این پیام را بدهد که اقدامات اخیر آمریکا را به معنی منتفی شدن فشار بر جمهوری اسلامی تلقی نکنند. همچنین، قابل تصور است که باراک اوباما، علی رغم تمایل به توافق با دولت جدید ایران، تلاش می کند برای کاهش انتقادات تندروها در کنگره و نهادهای دیگر، لحنی سازش ناپذیر را در مقابل رهبران جمهوری اسلامی به نمایش بگذارد.

اما فارغ از تمام این ملاحظات، لحن اخیر رئیس جمهور آمریکا به وضوح از نوع همان شواهدی است که از سه دهه پیش در ایران مورد استناد کسانی قرار می گیرد که معتقدند هیچ امکانی برای توافق آبرومندانه با آمریکا و متحدانش وجود ندارد.

اگر واکنش آمریکا و جامعه بین المللی به نشانه های تغییر رویه ایران در پرونده هسته ای – همچون اظهارات اخیر آقای اوباما – به گونه ای باشد که در درازمدت ادعای “نرمش قهرمانانه” را غیرممکن سازند، کار را برای تیم حسن روحانی و طرفداران تعامل با غرب مشکل و مشکل تر خواهند کرد.

هواداران تعامل با جهان چون حسن روحانی، که یک بار در زمان محمد خاتمی در صدد توافق با غرب بر سر پرونده هسته ای بوده و به واسطه عدم همراهی آیت الله خامنه ای ناچار به کناره گیری شده اند، اگر این بار نیز با سرنوشت مشابهی مواجه شوند، به سادگی امکان بازگشت به عرصه سیاست خارجی ایران را نخواهد داشت.

خروج این گروه از صحنه سیاست در حساس ترین شرایط پرونده هسته ای، لاجرم زمینه تسلط مجدد مخالفان تعامل با جامعه بین المللی را بر روابط خارجی ایران فراهم خواهد آورد. مخالفانی که حتی در شرایط اوج فشارهای جهانی بر ایران، احتمالا رفتاری به کلی متفاوت با سیاستمدارانی از جنس حسن روحانی را به نمایش خواهند گذاشت.

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates