19.01.2013

هفته‌خوانی: جاروی اصلاح طلبان و سوراخ نظام!

خودنویس: یعنی اگر در گوش خر، یاسین خوانده بودیم الان آقای خر، حافظ چند جزء قرآن شده بود اما این اصلاح‌طلبانی که دنبال انتخابات هستند انگار کله‌شان عین تبر می‌ماند و اصلا حرف در مخ‌شان فرو نمی‌رود. حالا خوب است همین انتخابات نظام پزشکی که اصلا ربطی هم به سیاست و مخلفاتش ندارد را به چشم دیدند و باز…

لاریجانی در نقش بوق!

شما فکر می‌کنید این احمدی‌نژاد خودش را مسخره کرده بود یا مجلس را یا آقا را یا هر سه را…؟

اول این که هنوز جوهر حکم حکومتی آقا درباره به صلاح نبودن رفتن احمدی‌نژاد به مجلس خشک نشده بود که این مموتی سه پیچ شد که الا و بلا می خواهم بروم مجلس!

این وسط حداد عادل ننه مرده هم گیج و ویج مانده بود که این بار چه خاکی تو گِل خود کند.

آن دفعه که آقا ازش خواسته بود هر طور شده نمایندگان مجلس را راضی کند تا امضای خود از طرح سوال از رییس جمهور پس بگیرند و حداد بی‌عرضه بازی درآورد و کسی حرفش را به لاستیکی بچه‌اش هم حساب نکرد و آخر سر خود آقا مجبور شد یک حکم حکومتی دیگر از یقه اش در بیاورد و شر را بخواباند.

حالا این بار احمدی‌نژاد خودش آچار شده بود که می خواهم به مجلس بروم و از دست بابای آقا هم کاری بر نمی‌آمد چه برسد به حداد عادل!

اما حرف‌های احمدی‌نژاد در مجلس خیلی باحال بود.

اول صحبت هایش گفت که دولت و مجلس دارای ۹۵ درصد اشتراک و تنها ۵ درصد اختلاف هستند که البته این ۵ درصد هم با تفاهم حل می‌شود.

بعد ۵ دقیقه نگذشته بود که شروع کرد به گیر دادن به مجلس که «از بس وزاری دولت را به مجلس احضار می‌کنید وزرا دو سوم وقت‌شان را در مجلس می‌گذرانند و فرصت رسیدگی به امور اجرایی را ندارند»

با این وضعیت خدا را شکر که فقط ۵ درصد اختلاف وجود داشته و اگر مثلا ۱۵ درصد اختلاف وجود داشت که کلا باید وزرا لحاف و تشک خود را به خوابگاه مجلس منتقل می‌کردند و همانجا استخدام می‌شدند.

بعد از همه جالب‌تر این که احمدی‌نژاد در حین نطق انتخاباتی‌اش در مجلس دائم نام ابوترابی‌فرد نایب رییس مجلس را می‌آورد و خطاب صحبت‌هایش ابوترابی‌فرد بود، انگار که علی لاریجانی آنجا بوق تشریف داشتند.

جاروی اصلاح‌طلبان و سوراخ نظام

یعنی اگر در گوش خر، یاسین خوانده بودیم الان آقای خر، حافظ چند جزء قرآن شده بود اما این اصلاح‌طلبانی که دنبال انتخابات هستند انگار کله شان عین تبر می‌ماند و اصلا حرف در مخ‌شان فرو نمی‌رود. حالا خوب است همین انتخابات نظام پزشکی که اصلا ربطی هم به سیاست و مخلفاتش ندارد را به چشم دیدند و باز…

سه تا دکتر اصلاح‌طلب آمفوتر برای انتخابات نظام پزشکی کاندید شدند و کیهان یک مقاله نوشت این هوا و هر چه از دهنش آمد نثارشان کرد و آنها را «عوامل وطن‌فروش فتنه آمریکایی- اسرائیلی که کارنامه سیاه و ثبت شده‌ای از خیانت به مردم وطن خویش دارند» خواند و بعد هم رد صلاحیت شدند.

اما باز این علما جارو به ماتحت شان بسته‌اند و می‌خواهند خودشان را بچپانند در سوراخ نظام!

کار و زندگی این روزهای مجلس

تا آنجا که عقل ما قد می دهد فلسفه وجودی مجلس در هر نظامی این بوده که قانون تصویب کند و دولت هم همان قانون‌ها را اجرا کند اما به برکت نظام مقدس جمهوری اسلامی که ارواح مطهر عمه امام راحل «یک جمهوری است مثل تمام جمهوری‌های عالم» الان کار و زندگی مجلس این شده که قانون تصویب کند تا جلوی خلاف‌های دولت را بگیرد.

شما نگاه کنید در همین چند وقت اخیر چند تا مصوبه از طرف مجلس برای جلوگیزی از اقدامات دولت در حوزه‌های اقتصادی و سیاسی بیرون آمد.

از قانون ممنوعیت ادغام وزارت خانه‌ها تا ممنوعیت اجرای فاز دوم هدفمندی تا ممنوعیت سرپرستی وزارت بر وزارت‌خانه دیگر تا ممنوعیت دو شغله‌ها تا ممنوعیت… همین جوری تا صبح باید بنویسم!

دولت هم که ماشالله همه راه در روها را بلد است و هر چه مجلس خودش را جر می‌دهد که قانون تصویب کند برای جلوگیری از خلاف‌های دولت باز دولت خدمتگذار می‌پیچد به بازی و ماست خودش را می خورد.

حالت عرفانی صدراعظم!

خداوکیلی وزیر گوبلای‌خان مغول هم این طوری درباره آن حضرت صحبت نمی‌کرد که این محمد محمدی گلپایگانی٬ مسوول دفتر مقام ضخیم رهبری درباره آقا حرف می‌زند.

گلپایگانی گفته که هرکس کوچک‌ترین «بدبینی» به رهبر جمهوری اسلامی داشته باشد به طور یقین در همین دنیا «مجازات» خواهد شد.

آن طور که معلوم است محموله جدید، جنسش خوب از آب درآمده بوده چون این صحبت های اخیر صدراعظم ویژه فقط در یک حالت عرفانی امکان طرح آن وجود دارد!

نفس بکشید، شلاق می خورید!

از من به شما نصحیت این روزها در خیابان که تردد می کنید حتما آدامسی، سقز معطری چیزی در دهانتان بیاندازید وگرنه حساب و کتابتان با آگاهی و شلاق و این مقولات است.

عارضم خدمت شما که این خانم والده ما دیروز برای خرید لوازم تهیه اشکنه به میدان تره و بار رفته بود که یک دفعه از کلانتری محل تماس گرفتند و گفتند خانم والده شما به جرم عرق خوری بازداشت شدند و باید به همراه یک سند منگوله دار به کلانتری برویم.

ما را می گویی! گفتیم حتما سر کارمان گذاشته اند، خانم والده ما را چه به عرق خوری! رفتیم کلانتری و دیدیم بعله! حاج خانم تسبیح به دست نشسته اند و لام تا کام حرف نمی‌زنند.

هر چه گفتیم جناب سروان این خانم والده ما چندین دهه است که کوکاکولا هم لب نزده است عرق کجا بود؟

گفت: خودتان بروید نزدیک ببینید. رفتیم جلوتر دیدیم اوه اوه اوه! بوی الکل از دهان خانم والده از چند فرسخی می‌آید.

هاج و واج مانده بودیم و خلاصه با مساعدت جناب سروان این دفعه را به حرمت موی سفید حاج خانم رضایت دادند و آمدیم بیرون! در راه برگشت داخل تاکسی بودیم و مشغول بازجویی از خانم والده که با کی نشسته است؟ و چه قدر خورده است؟ و از کی شروع کرده است؟ که یک دفعه اخبار رادیو از آغاز خط تولید بنزین با ۳۵ درصد متانول با حضور رستم قاسمی وزیر نفت خبر داد.

کارشناسان هم هشدار داده‌اند که بخار متصاعد شده از الکل متانول در هوا به شدت سمی بوده و علاوه بر صدمات ریوی، ممکن است باعث کوری چشم شود.

تازه دو زاری‌مان افتاد که ماجرا از چه قرار است و این خانم والده ما بنده خدا فقط یک ساعتی در هوای آزاد نفس کشیده و ریه هایش مملو از متانول شده و سر از کلانتری در آورده است!

حالا این حاج خانم ما سن و سالی ازشان گذشته است و جناب سروان بی خیال شدند اما شما خیلی مراقب خودتان باشید که ۸۰ تا شلاق رو شاخش است و تازه اگر سه باز تکرار شود زبانم لال تشریف می برید بالای چهارپایه و پایین آمدنتان با دست خودتان نیست.

از ما گفتن بود…

سینمای حوزوی یا حوزه سینمایی؟

در خبرها آمده بود که دبیر جشنواره فیلم فجر در دیدار با معاون تبلیغ و آموزش‌های کاربردی حوزه‌های علمیه گفته که «آمادگی داریم از ظرفیت‌های حوزه علمیه در این جشنواره بهره ببریم.»

ما الان تقریبا یک هفته است که کار و زندگی مان را تعطیل کرده ایم نشسته ایم فکر می کنیم که حوزه علمیه چه ظرفیتی برای جشنواره فیلم فجر می تواند داشته باشد!

عقل‌مان به جایی نرسید اما در این بین با خودمان اندیشیدیم که مثلا در حوزه سینمای تاریخی قطعا می توان همکاری هایی با همین جنتی خودمان که شاهد زنده تمامی وقایع تاریخی از بدو خلقت تا امروز بوده داشت.

یا مثلا تاکنون سینماگران ما تجربه کار در ژانر گودزیلا و هیولا نداشته اند و می توان در این زمینه از احمد خاتمی کمک گرفت و شاید حتی بشود نقشی هم به خود ایشان داد.

یا همین حاجی شجونی که تجربه حراج لباس زیرهای شمس پهلوی را در ابتدای انقلاب داشته قطعا در بحث طراحی لباس به مدد سینماگران خواهد آمد.

خلاصه زمینه‌های همکاری زیاد است شما هم فکر کنید روی این موضوع…

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates