20.01.2013

ایستادگی «حبیب» خوش تیپ از نظر اسهال طلبان خوش تیپ تر!!


بهار: «حبیب‌الله» دیگر«حبیب»نیست. دست‌کم حبیب همه اصولگرایان؛ یاران قدیمی و شاگردان همیشگی. هم آنان که «استاد»، استاد از زبانشان نمی‌افتاد. جلوی پایش بلند می‌شدند که هیچ، تا «استاد» ننشسته بود، نمی‌نشستند. به اشاره ابروهایش نگاه می‌کردند که فلان فکر به ذهنشان مجال آمدن بیابد یا نه. هم آنان که تلاش می‌کردند شانه بیشتری به شانه «استاد» بمالانند. با «استاد» بودن و دری برای «استاد» باز کردن و پای درس سیاست «استاد»نشستن و پشت سر«استاد» به نماز ایستادن افتخاری بود برایشان. حالا استاد«حبیب‌الله عسگر اولادی» تعارفی زده که اگر مواضعش در مورد «میرحسین موسوی» و «مهدی کروبی» به مذاق هم حزبی‌هایش در«حزب موتلفه اسلامی» خوش نمی‌آید، می‌رود. برخی هم شتابان در باز کرده‌اند که: «برو؛ راه بازوجاده دراز.» انگار برخی اصولگرایان مدت‌هاست دنبال فرصتی باشند تا برنامه‌ای بگذارند که«استاد» از موتلفه برود. خطای عسگراولادی از دیدشان این است که «آب» بر «آتش» ریخته. آب اما آتش را تا الان خاموش نکرده که هیچ بر شدت‌اش هم افزوده است. این خصلت آب است. هم خاموش می‌کند هم شعله ور. تند روی آتش ریخته شود همین می‌شود دیگر. آتش «گر» می گیرد. به‌خصوص آن‌که عده‌ای نخواهند این آتش بخوابد. نزدیک انتخابات ریاست‌جمهوری است و برخی از «گر» آتش کارشان گرم می‌شود و جایشان نرم. حبیب‌الله عسگراولادی در یک ماه گذشته از هر ابزاری استفاده کرد تا نظرش را راجع به وقایع پس از انتخابات ریاست‌جمهوری دهم بگوید. سخنرانی کرد. مقاله نوشت. پاسخ نامه هم داد.
پله به پله بالا رفت تا رسید به نقطه بحرانی اصولگرایان. در جمع دبیران حزب موتلفه اسلامی، «میرحسین موسوی»و «مهدی کروبی»، دو نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری سال 88 که الان در «حصر» روزگار می‌گذرانند را «برادر» خطاب کرد و با احترام از آنان یاد کرد. گفت این دو تن «فتنه‌گر» و «فتنه‌ساز» نیستند و آنان را «مجرم» نمی‌داند. پاسخی هم به نامه اصلاح‌طلبان داد. مفصل. همین خودش این روزها خطای بزرگی است. آن هم نامه کسانی که برخی از آنان حتی در وقایع پس از انتخابات بازداشت هم شده‌اند یا رسانه شان توقیف شده. در همین نامه، دبیرکل حزب «منحل» اعلام شده مشارکت را «محترم» خطاب کرد. موضع جدید «استاد» این است که «جریان اصلاحات یک جریان مشروع در انقلاب است»، «دوستان خوبی را از دست دادیم»، «ما در هیچ حالتی نباید باب گفت‌وگو را بسته بدانیم» و «دوباره می‌توانیم برادرانه همدیگر را در آغوش بگیریم» و «باید براساس خردجمعی مردمسالاری دینی را نهادینه کنیم»؛ حرف‌هایی که اگر برای مردم بدیهی است و توضیح واضحات، برای اصولگرایان عبور از خط‌های قرمز است و ریختن آب به آسیاب. هفت اصلاح‌طلب تا موضع متفاوت «استاد» اصولگرایان را دیدند نامه نوشتند «شرایط گفت‌وگو خاصه گفت‌وگوی سیاسی از نیروهای فعال انقلابی گرفته شده است» و آن را بدترین اتفاق سال‌های اخیر دانستند؛ حبیب‌الله عسگر اولادی هم پاسخ داد«این حرف درستی است». آنان از «استبداد سیاسی و خودکامگی و خطر آن در نهضت ملی صد ساله اخیر نوشتند و این‌که باید فرهنگ مردمسالاری و تعامل حزبی نهادینه شود»؛ دبیرکل سابق حزب موتلفه هم جواب داد «این هم سخن حقی است». اصلاح‌طلبان نوشتند«ساکتین انقلاب چنان بر طبل خشونت، افراط و تندروی و ظاهر فریبی کوبیده‌اند که انقلابیون واقعی را از همراهی با انقلاب باز دارند»؛ «دبیرکل جبهه پیروان خط امام و رهبری» هم پاسخ داد«صمیمانه عرض می‌کنم انقلابیون نباید صحنه را خالی کنند و اسیر تندروی‌ها شوند». اصلاح‌طلبان از«میانداری اهل افراط بی‌ریشه و بی‌تعهد به منافع ملی» سخن گفتند و «مشاور مقام معظم رهبری» پاسخ داد «جانا سخن از دل همه ما می‌گویید». اصلاح‌طلبان نوشتند«باید پاسخگوی تندروی‌ها و ندانم کاری‌هایی باشیم که اعتدال و فضیلت را به حاشیه راند»؛ این بار هم عسگر اولادی جواب داد«این حرف درستی است». هر چند عسگر اولادی نقدهایش را هم به آنان نوشته؛ که چه نباید می‌کردند و چه باید. اما هرچه آنان گلایه کردند عسگر اولادی با مهر تایید شد بدرقه کرد. لابد اصولگرایان وقتی پاسخ های«استاد» به نامه رقیبان اصلاح‌طلبشان که به نمایندگی از اصلاح‌طلبانی که می‌توانند و اصلاح‌طلبانی که مجال نمی‌یابند نامه نوشتند را خواندند، مدام به خودشان امیدواری می‌دانند که این نامه تکذیب می‌شود. شاید برخی از آنان انتظار این حرف‌ها را هم داشتند. مواضع قبلی و برادر برادر کردن عسگر اولادی آنان را سِر کرده است. عسگر اولادی «مواضع بردارانه‌اش» را هر جا و هر بار اعلام کرد این را هم گفت که این‌ها «موضع شخصی» اوست. اما مگر می‌شود کسی قرنی در اردوگاهی باشد و مواضعش شخصی پذیرفته شود. لابد عسگر اولادی از زمانی که تصمیم گرفت بر موضع جدید بنشیند خودش هم می‌دانست باید منتظر رو کج کردن‌های زیادی باشد. شاید برای همین پیش از بیان این دیدگاه‌ها از موتلفه یک سالی مرخصی خواسته تا راحت حرفش را بزند. یک سالی که شاید سال آخر باشد. خودش گفته در سن و سالی است که باید«توشه» برای «سرای باقی» برگیرد و تاکید کرده «ما و شما بزودی به ملاقات خدا خواهیم رفت.» عسگراولادی باتجربه‌تر از این است که نداند «موضع جدید» چه تبعاتی برایش دارد. موضع متفاوت و موعظه جدید«استاد» در مورد «میرحسین موسوی» و «مهدی کروبی» و اصلاح‌طلبان و معترضان به نتیجه انتخابات ریاست‌جمهوری دهم در چه صورت‌هایی که خون ندوانده و چه زبان‌هایی را که به روی استاد- حالا پشت سر یا جلوی سر- به سرخی نکشانده. چه صداهایی که بلند نکرده و چه ابروهایی که به نشانه اخم در هم گره نکرده. حالا لابد اصولگرایان با خودشان می‌گویند استاد آفتاب لب بام است اما ما که هستیم و همچنان مشتاق اعمال مدیریت تمام اصولگرایانه بر کشور. موضع جدید استاد هرچه هست «میل» برخی از اصولگرایان را به او کم کرده. میلی که شاید حفظ آن با هر آفتابی که از لب بام می‌گذرد اهمیتش برای حبیب‌الله عسگراولادی کمتر می‌شود. رفتن در 80 سالگی میل به «میل» را از بین نبرد، حتما کم می‌کند؛ حالا می‌خواهد آن فرد«استاد» اصولگرایان باشد یا هرکس دیگری.

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates