“مرگ و زندگی خیلی هم دست خدا نیست”
چهار سوق: زنگ زدم دفتر آیت الله صانعی سوال کنم همان استفتا برای حکم اعدام این بنده خدا که در بجنورد یک بار مرگ را تجربه کرده و حالا باید دوباره اعدام شود. حاج آقایی که صدای گرفتهای دارد، اول از جریان تعجب کرد. میگوید:” حدود بوده؟” میگویم:”خیر.”
میگوید:” در مورد سنگسار که اگر فرد زنده بماند یا فرار کند که آزاد است.
میگویم: حکم این چه؟
میگوید: شاید چند حکم اعدام داشته.
میگویم: خیر. همین یکی بوده.
حاج آقا در جواب میماند، میگوید: یک ساعت دیگر زنگ بزن.
یک ساعت دیگر زنگ می زنم که همین الان باشد. حاج آقا ریز ریز چیزی میجود و حرف میزند.
حاج آقا میگوید: چون حکم اعدام یعنی مرگ است، باید اجرا شود.
میگویم: یک بار مرده. پزشکی قانونی هم تایید کرده.
حاج آقا میگوید: اگر مرده بود که الان زنده نبود که بخوان حکم براش اجرا کنند.
می گویم: شما فرض بگیر خدا عمر دوباره بهش داده.
حاج آقا میگوید: حکم مرگ بوده، برای همین باید اجرا شود. شما فرض کن طناب دار اگر برای کسی پاره شود و محکوم نمیرد، دوباره باید حکم را اجرا کنند.
می گویم: پس این که میگن مرگ و زندگی دست خداست، خیلی هم دستش نیست.
حاج آقا میگوید: چرا دیگه هست.
میگویم: شاید حکم خدا این بوده که این بندهاش بعد از یک بار اعدام زنده بمونه، الان دارن زورکی می کشنش. خب این از دست خدا خارج شده دیگه. چون 10 بار دیگه هم این اتفاق بیافته، باز این بنده باید بمیره.
حاج آقا میگوید: وقتی مجازات اعدام است، باید اجرا شود. یعنی مرگ.
پیام برای این مطلب مسدود شده.