23.01.2013

خاتمی: انتقاداز کدیور، تقدیراز عسگراولادی، براندازی مشکلات ایران راحل نمیکند/ بجای نقدامام، شاهدتخریب چهره اوییم

هاشمی نامه: آدم کمی بدبین می شود که چه دستی در کار است که هم کسانیکه انتصاب به انقلاب دارند در دو جهت دو طیف؛ طیف افراطی تندرو درونی و طیفی از آن طرف که به اصل انقلاب وابسته بوده ولی دچار تندروی است و نیز کسانی که با اصل اسلام و انقلاب مخالفند دست به دست هم داده اند و به تخریب چهره امام می پردازند و این امر جای تأسف دارد.

خاتمی گفت: آدم کمی بدبین می شود که چه دستی در کار است که هم کسانیکه انتصاب به انقلاب دارند در دو جهت دو طیف؛ طیف افراطی تندرو درونی و طیفی از آن طرف که به اصل انقلاب وابسته بوده ولی دچار تندروی است و نیز کسانی که با اصل اسلام و انقلاب مخالفند دست به دست هم داده اند و به تخریب چهره امام می پردازند و این امر جای تأسف دارد.

سیدمحمد خاتمی در دیدار با اعضای سازمان جوانان مجمع نیروهای خط امام (ره) ضمن انتقاد از 3 طیف تندرو که عملا به تخریب چهره امام مشغولند، تلویحا و بدون ذکر نام، از محسن کدیور انتقاد و از عسگراولادی تقدیر کرد.

متن کامل سخنان رئیس جمهور سابق ایران در ادامه آمده است:

بسم الله الرحمن الرحیم

در روزهای آغازین بهمن هستیم و در اینجا صحبت از بهمن و بیست و دوم بهمن شد. جا دارد که ما به عنوان نقطه عطفی در تاریخ ملت ایران و اغاز مرحله جدید حیات سیاسی؛ اجتماعی و تاریخی مردم مان از آن یاد کنیم. و نیز از نقش ممتازی که حضرت امام در این جریان داشتند.

واقعا اگر امام نبودند چنین انقلابی رخ نمی داد.
درست است که در درون انقلاب ما گرایش های مختلف وجود داشتند ولی فراگیری انقلاب و حضور جامع همه اقشار ملت در اثر نقشی بود که امام داشتند.دم از انقلاب زدن و امام را ندیدن امری نادرست و جفا به تاریخ است. یک تحلیل گر که درست قضایا را بررسی می کند این نقش را می بیند پیوند بین امام و انقلاب ما یک پیوند واقعی است نه اینکه به زور بخواهیم آن را تحمیل کنیم.

گروه ها و جریانات هر کدام جای خود را دارند،هر چند معتقدم ریشه انقلاب را باید در صد سال قبل جستجو کرد ولی نقش امام در بالفعل شدن جریان و آمدن مردم و توده های عظیم مردم غیر قابل انکار است. حالا کسانی بپسندند یا نپسندند این نقش را نمی توانند انکار کنند. حاکمیت وشخصیت امام بود که سبب شد حکومت دو هزار و پانصد ساله یک جریانی که همه نیروهای دنیا پشت سر او بودند و همه می دانیم که چه کار با مملکت کرد آن را کنار بزنند واگر امام نبود تحقق پیدا نمی کرد این را اشاره کردم چون معتقدم به امام جفا می شود.

البته بر خلاف آنچه رایج شده است که رهبری دینی که در نظام ما هست از امام گرفته تا رهبر کنونی قابل نقد نیستند ؛ این غلط است نه ،آنها هم انسان هایی هستند مثل انسان های دیگر و باید هم نقد شوند اتفاقا یکی از مسائلی که هست ایجاد ساز و کارهای درست و حسابی است که همه چیز نقد شود از جمله اندیشه امام ،رفتارهای ایشان و کسانی که بعد از ایشان آمده اند آن شاء الله تا دوره های بعد خواهند آمد این حرف نادرستی است که هاله تقدس بکشیم و سدی ایجاد کنیم که نتوان به آن نزدیک شد؛ اما این مساله با تخریب خیلی فرق دارد.

من احساس می کنم امروز گاه تخریب امام (نه نقد امام)، یعنی ندیدن جایگاه بلندی که امام داشته و پیوندی که با انقلاب ما داشته و تداوم انقلاب در اثر این پیوند دارد رایج می شود. این مساله غیر از این است که بگوئیم در فلان جا با در فلان کار هم می توان به تصمیم و کار امام یا رهبری ایراد گرفت. خود امام هم فرموده اند که ممکن است ایشان هم اشتباه بکنید. ولی تخریب این نقش ممتاز امام، جریانی است که این روزها به شکل جدیدی در امده.

عده ای بودند که انقلاب منافع انها را از بین برد با انقلاب و اسلام هم مخالف بودنداز اول هم به جای نقد ناسزا می گفتند و تخریب می کردند، ولی متأسفانه در سال های اخیر یک نوع جریانی در داخل که امکانات فراوانی هم از نظر تبلیغاتی دارد و صدایش هم بلند است چهره ای از امام می خواهد نشان بدهد که گویا امام مظهر خشونت؛نفی دیگران طرد دیگران،عدم تحمل هیچکس و هیچ چیزی که نمی پسندیدند بودند و متاسفانه در رسانه های ارتباط جمعی ما اینگونه می اید برای توجیه رفتارها و کردارهای نادرستی که احیاناً هست. و این جفای بزرگی است به امام در کنار کسانیکه امام و انقلاب و هیچ چیز را قبول ندارند و سعی میکنند با کوبیدن امام و فحش دادن و نفی امام که از اول انقلاب هم بوده اصل انقلاب را رد بکنند و در واقع عقده هایشان را به خاطر منافع اجتماعی و سیاسی و اقتصادی که از دست داده اند باز کنند در کنارش جریان دیگری را می بینیم که به نام انقلاب و اسلام ، گاهی چهره ای از امام نشان می دهد که گویا آنچه که رخ داده و هست و نادرست است امام خیلی بدتر و بالاترش را انجام دادند یعنی گویا انچه در این سالها رخ داده خیلی ملایم تر بوده از آن چیزی که امام می خواستند رخ بدهند برای توجیه یک سری مسائل. افراطیون این کار را می کنند که خیلی مساله خطرناک است.

اما وجه سوم این که بعضی از کسانیکه در درون در طیف انقلاب هم قرار می گیرند یعنی ممکن هم است نسبت به حکومت فعلی و رفتار ما و اصلاح طلبان و غیر اصلاح طلبان اعتراض داشته باشند و با هم اختلاف داشته باشیم ولی معمولا در مجموعه ای قرار می گیرند که متعلق به انقلاب است یا توقع این است که چنین باشد انها هم دست به کار شده اند برای تخریب شخصیت امام آن هم با استناد به مطالبی که پایه و اساس آن معلوم نیست چگونه هست و کمک می کنند به دو جریان دیگر که امام را می خواهند تخریب کنند.

آدم کمی بدبین می شود که چه دستی در کار است که هم کسانیکه انتصاب به انقلاب دارند در دو جهت دو طیف؛ طیف افراطی تندرو درونی و طیفی از آن طرف که به اصل انقلاب وابسته بوده ولی دچار تندروی است و نیز کسانی که با اصل اسلام و انقلاب مخالفند دست به دست هم داده اند و به تخریب چهره امام می پردازند و این امر جای تأسف دارد.
آن دو دسته دیگر که اصلا حرف های ما را نمی شوند ولی کسانیکه واقعا فکر میکنیم اصل انقلاب را قبول دارند خواهش می کنیم دست از این کار غلط و نادرست بردارند و این نتیجه اش هم هر چه باشد به نفع کسانی است که نه اسلام را می خواهند و نه انقلاب را نه ایران را و نه دلشان برای مردم ایران سوخته است.

نکته دیگر اینکه 22 بهمن که سالروز پیروزی انقلاب ما است قبل از آن امام یک دولت تشکیل داد در راس دولت یک شخصیت بسیار متین و معتبری که سابقه مبارزات و تفکر اسلامی داشت اقای مهندس بازرگان را گذاشتند با اینکه خیلی کسان دیگر بودند ولی امام ایشان را انتخاب کرد این رویکرد نشان داد که امام خیلی فراگیرتر از دیگران به انقلاب و ایران و نظام می اندیشند و می خواهند همه کسانیکه به ایران و اسلام اتصال دارند در درون باشند و از وجودشان بهره گیری شود.
تازه وقتی خواستند دولت موقت را تشکیل دهند گفتند چون ملت مرا قبول دارد من دولت را تعیین می کنم امام از اول این بر نکته مهمی تأکید می کنند و آن این که واقعیتی و پدیده ای به نام ملت وجود دارد و اوست که تصمیم می گیرد و من هم به نمایندگی از او این کار را می کنم.
دستور کاری هم که برای دولت موقت تعیین می کنند عبارت است از تمهید انعقاد مجلس مؤسسان (که بعد شد مجلس خبرگان) برای تنظیم قانون اساسی،رفراندوم اصل نظام و بعد همه پرسی قانون اساسی و استقرار همه امور طبق قانون مصوب مردم.
امام اگر همان روزهم می گفت جمهوری اسلامی همه می پذیرفتند اما امام گفت همه پرسی برای اصل نظام و طبق نظر مردم عمل شود.

اینها امور بسیار مهمی است که در انقلاب ها کمتر می بینیم و بعد روی جمهوری اسلامی تأکید می شود و اینقدر اصرار که جمهوری باشد می شد بگویند خلافت یا امارت یا همه حرف هایی که زده می شود.

مگر بغل دست ما امارت اسلامی وجود نداشت مگر امروز جریانات تندی که فکر می کنند که همه دستاوردهای بشری نادیده انگاشته شود و دیدگاه های تنگ و تلخ و خشک به نام اسلام بر مردم تحمیل شود مگر اینها نیستند و کسانی که جز فشار و خشونت و حذف و تبعیض به هیچ چیزی پای بند نیستند مگر همین ها به امام فشار نمی اوردند که شما انحراف دارید و می گفتند جمهوری بدعت است ولی امام روی جمهوری اسلامی تاکید داشت.

آنچه امروز ما داریم دنبال می کنیم اینکه ما جمهوری اسلامی می خواهیم جمهوری یعنی جمهوری باشد جایگاه مردم مشخص باشد نسبت دولت با مردم معلوم و حکومت تابع مردم باشد در مقابل مردم مسؤول باشد حکومت بداند رای مردم چیست و طبق آن اقدام کند.

حکومت مصالح ملی را در نظر بگیرد و این امکان را ملت داشته باشد که آن را جا به جا کند اینها جمهوری است البته اسلامی هم باید باشد. اسلامی که احکامش؛ اخلاقش، ادبش باید اجرا شود البته اسلامی در جمهوری اسلامی رسمی است که در عرصه حکومت و اجتماع با معیارهای جمهوریت و دموکراسی سازگار باشد هم طبعا دموکراسی اش بر خلاف معیارهای اساسی اسلام نباشد نه هر اسلامی؛ اسلامی که رای مردم را قبول ندارد اسلامی می گوید فرد و یا جریان خاصی به هر قیمتی شده بر مردم حکم براند و هیچ کس هم حق و اراده و اختیاری نداشته باشد، این اسلام با جمهوری اسلامی سازگار نیست.

ما اسلامی می خواهیم که به رای مردم اعتقاد داشته باشد حرمت مردم نگه داشته شود ازادی بیان و اندیشه و نیز تامین مصالح ملی رعایت شود و این همان. اسلامی که در انقلاب آمده بود. در ایران انقلاب شده مصالح ملی ایران از اولویت های مهم است در سیاست خارجی در مسائل اقتصادی و اجتماعی پیشرفت؛ توسعه و عدالت. این ها مسائلی است که بایددر جمهوری اسلامی باشد .ما جمهوری اسلامی را چنین دیدیم و می بینیم و چنین از آن دفاع می کنیم.

وضع کنونی را خیلی بد می دانم فکر می کنم مساله تحریم ها و مشکلاتی که هست یا ایران را به تسلیم وا دارد یا خود به خود مثل شمعی که اب می شود از بین برود و این خطر بسیار بزرگی است .در دل ایران هم مشکلات زیادی وجود دارد و همین دلیل هم هست می گوییم نباید براندازی شود چون به اصل انقلاب و جمهوری اسلامی اعتقاد داریم و اگر هم انتقادی داریم اینکه چرا از اصولی که به اصل نظام و جمهوری اسلامی لطمه می زند انحراف پیدا شده باید برگردیم به اصولی که در متن انقلاب و مورد قبول مردم بود.

این طور نیست که اگر هم براندازی شود مشکلات ایران حل خواهد شد.از هرج و مرج تا تجزیه مسائلی است که می تواند ایران را تهدید کند به همین دلیل ما نه اصلا می توانیم تصور کنیم با حمله خارجی و دخالت بیگانه که هیچ منافع ما را نمی خواهد ایران شکل دیگری را پیدا کند نه بصورت های دیگر به عنوان فروپاشی و از بین رفتن اما در عین حال گفتیم و می گوئیم که برای جلوگیری از اینها باید تجدید نظری در سیاست ها رویکردها بشود. کوبیدن بر تبل نفرت و عده ای را از صحنه بیرون کردن به هر قیمتی و هرگونه رفتاری با انها مجاز بودن و از آن طرف مصونیت دادن به هتاکان و حمله کنندگان و در مقابل حتی امکان دفاع از خود را به طرف مظلوم ندادن هم ناورا است و هم بر خلاف مصالح کشور است .

من تشکر می کنم از بعضی شخصیت های متین و با سابقه ای که شجاعت می کنند در این موقعیت و دم از نزدیکی دلها به همدیگر می زنند از این نفرت افکنی موجود جلوگیری می کنند و می دانم هزینه هم می پردازند.این نشانه ایمانشان و ظرفیت آنهاست که این کار می کنند این کار کار درستی است.

ما باید تجدید نظر بکنیم و به خاطر آن خطر بزرگ که احتمالش هر چه باشد محتملش بسیار قوی است. شاید به سوی همدلی برویم با حفظ مواضع خودمان، کسانیکه منطقی تر فکر میکنند به مصالح ملی بهتر می اندیشند ولو اینکه نظریات متفاوتی دارند می توانند دلها را به هم نزدیک کنند.
شما بخصوص جوانان هم می توانید نقش داشته باشید و آن پیوندها را ایجاد کنید در حالیکه از آن مواضع اصولی نباید منحرف شوید میتوانید در تلطیف فضا جریاناتی مثل شما که هم جوانید و هم خوش فکر، موثر باشید.

این مساله را قبول دارم که تا انتخابات می شود دور هم جمع می شویم و بعد هم می رویم تا سال بعد و انتخابات دیگر.

اصلاح طلبی و هر جریانی که وجود دارد خوب است برنامه های اساسی تری داشته باشد که اتفاقا در متن آن برنامه هاست که انتخابات و موضع گیری هم مشخص تر میشود.

ما باید رویمان را بیشتر به سمت مردم بگردانیم تا به سوی حکومت.نه اینکه پشت به حکومت کنیم نه حکومت به ما پشت کرده و ما هم با بزرگواری این پشت کردن انها را تحمل می کنیم.
اینکه خیال کنیم همه مشکلات در حکومت حل می شود این طور نیست مردم را باید توجیه کنیم.

باید دستاورهای دوران اصلاحات را گفت امروز هم خیلی ساده می شود مقایسه کرد باید دید خیلی از امور آن روزها بهتر بوده یا امروز!؟
خوشبختانه مسائلی که در این سالها پیش امد جبران کرد کم کاری ما را و مردم خودشان مقایسه می کنند.

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates