جاسوسِ ایرانی تبارِ انگلیسی و انقلاب نارنجی
خودنویس: انگلیسا بیگدار به آب نمیزنند. دلیل نداشته که چهار افسر اطلاعاتی را یکجا آن هم سراغ یک جاسوس بفرستند دم در حمام گنجعلی خان توی بازار کرمان. دیوانه که نیستند…
رئیس دادگاه انقلاب کرمان از بازداشت یک «جاسوس انگلیسی» خبر داده است.
او گفت: «این جاسوس پس از چندین ماه فعالیت اطلاعاتی پیچیده، به حول و قوه الهی در دام افتاد.»
بعضیها فکر میکنند که اگر این جاسوس به حول و قوه الهی در دام افتاده پس آن چندین ماه فعالیت اطلاعاتی پیچیده، کشک بوده است. در حالی که اینگونه نیست و در واقع همان فعالیتهای اطلاعاتی پیچیده این جاسوس را ابتدا به سمت حول و قوه الهی سوق داده و سپس وقتی او در دام افتاده، مأموران بر سر او ریخته و او را دستگیر نمودهاند. البته مأموران میتوانستند این خائن را بلافاصله و ابتداء به ساکن و بی سوق دادن هم دستگیر کنند اما آنگاه حول و قوه الهی بیمصرف میماند و باعث شادی دشمنان نظام میشد.
رئیس دادگاه انقلاب کرمان گفته است که این انگلیسی، ایرانیتبار است. همین موضوع نشان میدهد که چرا مأموران آگاه ما او را بلافاصله دستگیر نکرده و ابتدا به سمت حول و قوه الهی سوق دادهاند. رئیس دادگاه کرمان که با خبرگزاری صاحبنام فارس، سخن میگفت تأکید کرد که این جاسوس در ۱۱ نوبت در داخل و خارج از کشور به صورت حضوری با افسران اطلاعاتی کشور انگلیس ارتباط برقرار کرده است. ممکن است شما بپرسید که چرا مأموران ما افسران اطلاعاتی کشور انگلیس را دستگیر نکردند. جوابش بسیار ساده و روشن است. خارج، که از حیطۀ ما خارج است. در داخل هم مأموران سرگرمِ فعالیتِ اطلاعاتی پیچیده بودند ولی افسران اطلاعاتی انگلیس به سمت حول و قوه الهی سوق نیافتند (انگلیسیها معمولاً سوق نمییابند) و در نتیجه در دام نیفتادند. ممکن است شما باور نکنید ولی چیزی بهتر از صداقت نیست و واقعاً همین بوده و چیز دیگری نبوده و شما شک نکنید. اگر بود، یا خود رئیس دادگاه میگفت یا خبرنگار خبرگزاری -که شلغم نبوده-، بالاخره میپرسید.
کما اینکه رئیس دادگاه گفته که این جاسوس در هر ملاقات، اطلاعات مورد نظر را تحویل میداده و یکسری راهکارهایی را علیه منافع جمهوری اسلامی از سرویس اطلاعاتی انگلیس اخذ میکرده است. البته این هم کاملاً طبیعی است. چون امروزه که مثل زمانهای قدیم نیست که بشود اطلاعات را با روشهای عدیده و پیچیده رد و بدل کرد. حالا برای حمل و نقل اطلاعات، چند راه بیشتر وجود ندارد. یا آدم باید آنها را در شیشه قرار بدهد و درش را ببندد و بدهد به دست امواج خروشان دریا و یا هم باید آنها را ببندد به پای کبوتر نامهرسان. یک راه سوم باقی میماند که طرف خودش حوصله کند آنها را بار الاغ کند و راه بیفتد برود حضوری تحویل بدهد. دو راه اول خیلی خطرناکند. دریا و اقیانوس حالا پر هستند از قایقهایی که پناهندگان را میبرند که وسط اقیانوس غرقشان بکنند. کبوترها هم امروزه آنقدر امامزاده و گندم مجانی زیاد شده که حاضر نیستند دو متر برای جاسوسی بپرند. راه سوم هم فال است و هم تماشا. از اینطرف اطلاعات میبری از آنطرف یک سری راهکارهایی را دریافت میکنی. ظاهراً این جاسوس انگلیسی ایرانی تبار، خیلی پر رو بوده و برای خوشرقصی، همین گزینۀ آخر را انتخاب کرده است. مخصوصاً که رئیس دادگاه کرمان گفته است که این فرد با «چهار افسر اطلاعاتی» در ارتباط بوده است. که خودِ رقم چهار نشان میدهد که چرا مأموران ما افسران را دستگیر نکردهاند. انگلیسا بیگدار به آب نمیزنند. دلیل نداشته که چهار افسر اطلاعاتی را یکجا آن هم سراغ یک جاسوس بفرستند دم در حمام گنجعلی خان توی بازار کرمان. دیوانه که نیستند. وقتی تیم چهار نفره میفرستند معلوم است که میخواهند قشقرق به راه بیندازند. بهتر است دستگیرشان نکنیم و همان ایرانی تبار خودمان را دستگیر کنیم.
رئیس دادگاه انقلاب کرمان به خبرگزاری فارس گفته است که محاکمه این جاسوس در حال انجام است و متهم به جرائم خود اعتراف کرده است.
شما را نمیدانم؛ من بیصبرانه منتظرم و مرتب به خبرگزاری فارس سر میزنم تا متن اعترافات این جاسوس را بخوانم. احتمالاً آن شانزده نفری که در کرمان در ارتباط با سایت نارنجی دستگیر شدند، با این چهار افسر اطلاعاتی انگلیس ارتباطی دارند. هیچی که نباشد چهار چهار تا میشود شانزده تا و این خودش خیلی بو دار هست. رنگ هم که نارنجی بوده. غلط نکنم انگلیس قصد داشته انقلاب نارنجی را از کرمان راه بیندازد.
پیام برای این مطلب مسدود شده.