سعید مرتضوی؛ پیشمرگی برای خروج از بحران: سعید مرتضوی؛ پیشمرگی برای خروج از بحران
خودنویس: آيا در همين چند ماه اخير معلوم شده است که مرتضوى چه تخلفات کلانى داشته است؟ چرا تا پيش از برخورد احمدىنژاد با لاريجانى در مجلس، چنين اتفاقى رخ نداد؟
ظاهرا اينبار قرعه به نام مرتضوى افتاده است تا پيشمرگ تندروها براى خروج از بحران باشد. مرتضوى لکه ننگى شده است که تندروهاى داخل نظام مىخواهند با چسباندن وى به احمدىنژاد و جريان انحرافى، دامن خود را از اقدامات ويرانگر و مصيبتبار وى برهانند.
مرتضوى که پيش از بيعت با آقاى احمدىنژاد و مشايى، غلام حلقه به گوش محافل تندرو بود و کثيفترين کارها نظير بستن، توقيف روزنامهها و دستگيرى و زندانى کردن روزنامهنگاران و روشنفکران را انجام مىداد، اکنون از چشم تندروها، افتاده است.
ديگر هيچکس حاضر نيست با او فالوده بخورد. هر کس سعى مىکند از او تبرى جويد. مرتضوى وقتى با آقاى احمدىنژاد پيمان بست، پيمان خود را با طائب و جريان عماريون شکست و لذا سزاى اين کار او همان است که اکنون بر او مىرود.
او هم مثل سعيد امامى بايد قربانى شود، تا اراده معطوف به افشاى تندروهاى امنيتى، اقتصادى، سياسى داخل نظام، حداقل براى مدتى تضعيف شود.
آيا در همين چند ماه اخير معلوم شده است که مرتضوى چه تخلفات کلانى داشته است؟ چرا تا پيش از برخورد احمدىنژاد با لاريجانى در مجلس، چنين اتفاقى رخ نداد؟ چرا وقتى مرتضوى تهديد کرد اسامى آمران دستگيرىهاى ٨٨ و کهريزک را افشا خواهد کرد، در فاصله ٢۴ ساعت او را از بند ٢۴١ حفاظت قوه قضاييه بيرون کشيدند؟
گريههاى آن شب تاريخى مرتضوى به او فهماند که عمر مفيد او براى تندروها تمام شده است و او دير يا زود به خاطر پشت کردن به روساى سابق خود بهاى سنگينى خواهد پرداخت.
بعد از مرتضوى نوبت باندى است که پيرامون او جمع شده بودند، از جمله مدير کل حقوقى وزارت اطلاعات که به فرمان مرتضوى و طائب براى اشخاص و جريانهاى سياسى پروندهسازى مىکرد.
پروندهسازى براى شرکت قزاق معدن طلاى کردستان به قصد تصاحب آن از سوى اسدى یکی از صدها مورد پروندهسازى باندهاى تندرو براى سلطه بر منابع اقتصادى و سپس سياسى کشور است و مرتضوى يکى از عاملان اين کار بود و قرار بود تا آخر مرئوس و تحت فرمان باشد. اما وقتى درآمدهاى بىزبان تامين اجتماعى را در اختيار گرفت، احساس رياست و بىنيازى کرد و اکنون بايد هزينه اين جسارت خود را بپردازد تا به قول معروف فراموش کند چه کسانى او را از يک دادگاه معمولى در يزد، به مقام دادستانى تهران رساندند.
سرنوشت او عاقبت آنهايى است که مىخواهند از نردبان تندروها بالا بروند و سپس مستقل عمل کنند و يا در صورت به دست آمدن فرصت، بخواهند با افشاى اسرار از روساى سابق خود امتياز بگيرند.
با حذف مرتضوى بخشى از تاريخ عملکرد تندروها در ٢ دهه گذشته حذف خواهد شد و حلقههاى واسطى که عاملان بسيارى از اقدامات خودسرانه بودند، از بين خواهند رفت تا ارزيابى اين اقدامات و شناسايى آمران آنها بيش از پيش مشکلتر شود.
دولتآبادى، دادستان تهران با عبرت گرفتن از سرنوشت مرتضوى، سکوت نسبى اختيار کرده است. در عوض اژهاى که پرونده فساد مالى آقازادهاش نقل هر محفلى است، قصد خوشخدمتى به تندروها را دارد تا بلکه پرونده پسرش بسته شود؛ تا معلوم نشود او خودسرانه در شرکت حسابرسى در شهرک غرب چه مىکرد و چرا در شرکت سيمرغ اين همه پول دريافت کرده بود.
تندروها در هر مقطعى يکى از افراد آلوده اقتصادى- مالى را بر مىگزينند تا کارهاى کثيف خود را به او سپرده و بعد از مدت زمانى او را حذف کنند.
چه کسى جز سعيد امامى مىتوانست آن اقدامات وحشتناک را در بازداشتگاه ٢٠۹ و خانههاى امن انجام دهد؟ چه کسى جز مرتضوى مىتوانست ننگ بستن ٢۹ روزنامه را در تاريخ ايران به نام خود ثبت کند؟
دکتر شاهين دادخواه
مشاور پيشين حسن روحانى در شوراى عالى امنيت ملى
بند ٣۵٠ اوين
پیام برای این مطلب مسدود شده.