«شاهین» پرنده قفس نیست…
خودنویس: من به دیدگاههای شاهین نجفی احترام میگذارم. حتی شاید با خودش همداستان نباشم، اما یک بحث خیلی ساده را میخواهم پیش بکشم. شاهین، که نه یک بار او را دیدهام و نه همه کارهایاش را شنیدهام، با هنرمندانی که از دیدار روحانی خوشحال میشوند، همدل نیست. با آنها همزبان نیست. شاهین از جنس بسیاری از انها نیست. چرا باشد؟ شاهین کدام آزادی را در ایران برای بیان حرفهایش دارد؟ اگر شاهین در ایران بود، تک تک پرهایش را کنده بودند و بالهایش را میشکستند و گمانم هیچکدام از این هرمندان متعهد دیدار کننده با روحانی، اشکی برایش نمیریختند.
من به امید هنرمندانی که فکر میکنند با دیدار رئیس جمهوری، فعالیت هنریشان تا حدی تضمین میشود هم احترام میگذارم. اما نه با آنان همدلم و نه به اعتقادشان اعتقادی دارم و نه راهشان را میپسندم.
روحانی یک فرد امنیتی است، که میداند از هنرمندان چگونه بهره ببرد. استفاده امنیتی از هنرمندان را لطفا از جناب مسعود کیمیایی بپرسید. حتما خاطرات فراوانی دارند. امید به حسن روحانی، مثل امید به پوتین است. مثل امید به اندروپوف است…امید به کسی که سالهای سال در ساختار امنیتی بوده…کسی که در سال ۱۳۷۸، سرکوب دانشجویان را مشروع میداند…هیچگاه هم از اظهار نظر خود، پشیمان نشده است. روحانی ۹ دی را پاس میدارد…
دیدار با قدرت، حرام نیست. شاید هنرمندان رفته باشند تا طلبشان، یعنی آزادی فعالیت هنری را از قدرت باز ستانند. اما آیا روحانی کسی است که قابل اطمینان باشد؟
اگر قابل اطمینان بود، برای پسرش میبود. پسری که اینک دو متر زیر خاک خفته و هیچ هنرمند و روزنامهنگاری جرات سوال در موردش را ندارد. شاید سکوت و خود را به آن راه زدن هنر بزرگی باشد…هنری که جرات پرسشگری را حتی از روزنامهنگاران شجاع خارج از کشور ستانده است! عجب هنری!
هنرمند امید میخواهد. فضا میخواهد. آزادی میطلبد. اما از که؟ آیا اعتماد به کسی که قاعدتا به خودش هم اعتماد ندارد حلال مشکلات است؟
روحانی، شاید هنرمند بزرگی باشد که نقشهای زیادی بازی کرده.
کتاب خاطراتش را بخوانید لطفا!
مدعی است در پاییز سال ۱۹۷۸ در دانشگاه LSE ثبت نام کرده و دانشجو بوده. لطفا کاری که ما کردیم را تکرار کنید و با این دانشگاه تماس بگیرید. عجب نقشی بازی کرده این هنرپیشه بزرگ!
روحانی ۵ دوره نمایندگی مجلساش را با مدارک جعلی وارد مجلس شده.
روحانی، نامزد حزب جمهوری اسلامی از سمنان ناگهان دکتر میشود، در سال ۱۳۵۸، دارای مدرک دکترای جامعهشناسی حقوقی از دانشگاه لندن معرفی میشود. جان من یکی از ۱۰۰ها خبرنگار و مدیر خبری در استخدام وزارت خارجه انگلستان وقت بگذارد و به جای گفتگوی توجیهی با دکتر سید حسن امین، تحقیق کند که این هنرپیشه بزرگ که توی روی آدم دروغ به این بزرگی میگوید، کی و کجا میتوانسته در سال ۱۳۵۸ دکترا گرفته باشد؟
کسی که به گواهی مدارک ثبت شده در مجلس، دکترا داشته، چه دلیلی داشته که از مجلس چهارم به دنبال مدرک دکترا بدود؟ آن هم از دانشگاهی در اسکاتلند که وزارت علوم توصیهاش نمیکند؟
بعدش هم این هنرپیشه بزرگ، معجزه کرده و زمانی که با عنوان دکترا، مدیر مرکز تحقیقات استراتژیک بوده، نماینده مجلس تهران بوده، نایب رئیس مجلس بوده و دبیر شورایعالی امنیت ملی، در اسکاتلند درس هم میخوانده! دوره دکتری! آدم یاد ادی مورفی در «پروفسور دیوانه» میافتد که همزمان چند نقش را بازی میکرد.
من بسیاری از هموطنانم را دیدهام که دوست دارند فیلمهای سینمایی را باور کنند، در نتیجه فیلم سینماییای که هماکنون تماشا میکنیم برای خیلیها، باورپذیر است…
من هنرمندان محترمی که به دیدار یک هنرپیشه بزرگ رفتهاند را به هیچ وجه شماتت نمیکنم. حق ندارم. شاید این هنرمندان امیدوار، اصلا برای بزرگداشت روحانی به عنوان یک هنرمند بزرگ و در سطح جهانی به دیدارش رفته باشند! شاید خواسته باشند فوت کوزهگریاش را بیاموزند که چگونه مخاطبان را به این راحتی تحت تاثیر میگذارد. دیشب که مراسم «گولدن گلوب» بود، همهاش فکر میکردم چرا به سیاسیونی که از بزرگان سینما، بزرگترند جایزه نمیدهند؟
به امید هنرمندان کشورم احترام میگذارم و امیدوارم کماکان امیدشان به تدبیر این هنرپیشه بزرگ، زنده بماند و اگر با واقعیت کنار نمیآیند، حداقل دلشان به امیدشان خوش باشد.
و اما شاهین نجفی؛ پرندهای که با ۳۰۰مرغ هنر ایران همراه نیست و گویی داستان ۳۰مرغ حاج اقا عطار نیشابوری را نخوانده! خب ساز مخالف میزند. چرا نزند؟
از منتقدان شجاع شاهین نجفی که وقتی سایه فتوای مرگآور بالای سرش بود مهر سکوت بر لب داشتند هم خواهش میکنم این هم خرده نگیرند. شاهین باید معترض باشد. زبان شاهین نجفی، «اعتراض» است! حتی با بد و بیراه!
اینجا اشٰعار وکارهای امینم را گوش میکنیم و تحسین، ایراد هم نمیگیریم اگر خاندان قدرت را سکه یک پول کند، اما اگر شاهین نجفی کلامی نا مناسب به قدرت فاسد گفت، انگار دنیا از هم پاشیده…
بهانه جای دیگری است. کسانی که میخواهند باور عمومی به هنرپیشه بزرگ پرده سینمای کشور، تکان نخورد، انتقاد تند شاهین را بهانه کردهاند. گیرم «فرم» کلام مشکل دارد، جواب «محتوا»ی حرفهای شاهین نجفی را چه میدهید؟
وقتی خواندم دولتآبادی بزرگ به «دولتآباد» رفته، ماندم…شاید سالها بعد یادداشتی بخوانی…داستانی…شاید نویسنده «کلیدر» میخواست «کلید»دار را ببیند…ماندهام…دولت…دولتآباد…کلیدر…کلید…امید…تدبیر…بیتدبیری…
هر چه هست، سخن تند شاهین پرکشیده از قفس جمهوری اسلامی را ارج مینهم. کاش پرندگان در قفس، ارمغان شاهین را مینیوشیدند…
پیام برای این مطلب مسدود شده.