31.01.2014

ضراب، زنجانی و طلاهای نفتی ایران

خودنویس: رسوایی مالی رضا ضراب در ترکیه، مسیر خاص انتقال محموله‌های گران‌قیمتی را فاش کرد که با شرکت‌های صوری در دوبی، به بابک زنجانی می‌رسید و راهی بود برای دور زدن تحریم‌ها و رسیدن پول نفت ایران به نظام.

رضا ضراب، تاجر ۳۰ ساله ایرانی که پس از اخذ شهروندی ترکیه در سال ۲۰۰۷ نام رضا صراف را برگزید، در گزارشی که روز چهارشنبه ۲۹ ژانویه توسط سایت بلومبرگ [2] منتشر شد، مرکز حلقه‌ای نام گرفته که با جعل اسناد، رشوه، فساد گسترده مالی و قاچاق عمده شمش‌های طلا، باعث دستگیری ده‌ها تن و استعفای سه وزیر کابینه شد.

وزرایی که طبق متن اظهارات ضراب در بازجویی‌ها و مکالمات شنودشده توسط پلیس، خود و خانواده‌شان با دریافت میلیون‌ها دلار پول نقد و هدایای گران‌بها، همیشه در دسترس او بودند و برای مثال، حتی زمانی که اتومبیلش پشت ترافیک سنگین استانبول گیر می‌کرد، از مُعمر گولر وزیر کشور می‌خواست تا با فرستادن اسکورت پلیس، او را از خطوط ویژه پرسرعت عبور دهد.

ضراب اما با استفاده از سیاست‌مداران و تجار ترک، کاری مهم‌تر انجام می‌داد: ایجاد یک مسیر برای دور زدن تحریم‌ها علیه ایران.

ورود آهسته به جمع چهره‌های پرنفوذ ترکیه

زمانی که حلقه‌های محاصره تحریم‌ها علیه نفت و گاز ایران تنگ‌تر می‌شد رضا ضراب در حال بالا کشیدن خود در طبقه متنفذین ترکیه بود. وی که تنها یک هدیه‌اش به ابرو گوندش، ستاره محبوب موسیقی پاپ ترکیه (که در سال ۲۰۱۰ با وی ازدواج کرد)، ویلایی به قیمت ۷۲ میلیون دلار در ساحل استانبول و یک رشوه‌اش به ظفر کاگلایان وزیر اقتصاد مستعفی ترکیه، ساعتی به ارزش تقریبی ۴۰۰هزار دلار بود، از ارتباطاتش برای باز کردن راهی استفاده کرد که با آن برای یک‌ونیم سال، روزانه یک تُن طلا به ایران می‌فرستاد. محموله‌هایی که با ارزیابی بلومبرگ، ۲۸ میلیارد دلار ارزش داشته و راهی بود برای بازپرداخت غیر بانکی مبلغ نفت و گاز فروخته شده ایران به دولت‌مردان این کشور.

روزی که محموله زنجانی رسوایی به بار آورد

نخستین جرقه شعله‌هایی که در ترکیه دامن تجار و سیاست‌مداران رشوه‌گیر را گرفته است، توسط معاملات شخصی زده شد که در ایران نامی آشناست: بابک زنجانی!

یک سال پیش و در شب سال نوی ۲۰۱۳ میلادی، هواپیمای مرموزی از فرودگاه آکرا (پایتخت غنا) برخاست. روال همیشگی این بود که این پرواز مخصوص، در یکی از فرودگاه‌های ترکیه سوخت‌گیری کرده و به دوبی برود. آن شب خاص نیز رضا ضراب منتظر رسیدن ایرباس SAS A300 ویژه‌ای بود که محموله گرانقیمتش را بر روی ۳۰ پالت چوبی حمل می‌کرد.

مه شدید اما باعث شد تا هواپیما به جای نشستن در فرودگاه صبیحا گوکچن در نزدیکی استانبول، در فرودگاه مرکزی و مهم این شهر (فرودگاه آتاتورک) مجبور به فرود اضطراری شود. ماموران گمرک ترکیه هواپیما را به دلیل این‌که بارنامه‌اش مشخص نبود توقیف کردند و از آن زمان بود که تلاش دوهفته‌ای ضراب و تماس‌های او با بالاترین مقام‌های سیاسی ترکیه برای آزادسازی هواپیما شروع شد. تماس‌هایی که گوش دیگری علاوه بر مخاطبین خاص، آن‌ها را می‌شنیدند و ضبط می‌کردند.

مقصد نهایی این محموله حاوی یک‌ونیم تن طلای معدنی و بازیافت شده که در ظاهر توسط شرکت صادرات و واردات سارا توریسم از کمپانی معادن طلای اومانیه غنا خریداری شده بود، کسی نبود جز بابک زنجانی.

از زمانی که ماموران گمرگ ترکیه با کشف محموله این هواپیمای متعلق به خطوط هوایی یو.ال.اس، آن‌را مصادره کردند، مذاکرات فشرده ضراب از یک سو با مقامات ترک و از سوی دیگر با بابک زنجانی که در لیست سیاه تحریم‌های اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا قرار داشت، شروع شد.

برای مثال، یکی از گزینه‌های ضراب برای حل مشکل، انتقال غیرقانونی محموله با جت شخصی‌اش به خارج از کشور بود و برای این کار با همان وزیری تماس گرفت که ساعت چندصدهزار دلاری مارک پاتک فیلیپ اهدایی تاجر معروف، بر دستانش خودنمایی می‌کرد.

سرانجام در هجدهم ژانویه سال ۲۰۱۳ هواپیما آزاد شد اما ماجرا پایان نیافت. کمپانی معادن طلای اومانیه غنا هرگز پول خود را دریافت نکرد و شکایتی علیه وحید مرادی مقدم، کسی که مالک شرکت سارا توریسم معرفی شده تنظیم کرد.

آدرس روی مدارک، به یک دفتر خالی در دوبی منتهی شد و نشانی ثانویه هم به مجموعه دیگری در این شهر که ماه‌ها هیچ کسی در آن کار نمی‌کرد.

از سوی دیگر سارا توریسم مدعی شد که کمپانی اومانیه طلای تقلبی به آن‌ها فروخته و آنالیزی از لابراتوار صنعتی امارات ضمیمه کرد که طبق آن، شمش‌ها ۹۹ درصد از سرب تشکیل شده و با آلیاژی از نیکل ۹۶ درصدی روکش شده بودند. در میانه این کشمکش‌ها، مدیر عامل اومانیه در ماه آگست ۲۰۱۳ درگذشت و دسترسی به جانشین او برای اطلاع از سرنوشت شکایت تا زمان انتشار گزارش بلومبرگ مقدور نبود.

عاقبت سربازان ویژه جنگ تحریم

شمش‌های این محموله ظاهرا برای هیچ‌کدام از اعضای حلقه انتقال طلا شانس نیاورد. مکالمات معمر گولر وزیر کشور وقت ترکیه و پسرش باریش گولر شنیده شد در حالی که چمدان‌های پول میان صراف و باریش جابه‌جا می‌شد.

رضا ضراب به زندانی افتاد که البته با نام نوع-تی [3]شناخته شده و با اتاق چهار-پنج نفره، دسترسی روزانه به زمین بسکتبال و دیگر امکانات، نسبت به سایر زندانیان که همگی در یک سالن زندگی می‌کنند وضع بهتری دارد اما بی‌شک زندگی‌اش مانند آن روزها نیست که در جشن عروسی فرزند چاگلایان، جایی که همسرش اجرا داشت شرکت و با اردوغان ملاقات کرده، باریش گولر را با جت شخصی‌اش از آنکارا به استانبول می‌رساند.

بابک زنجانی نیز اکنون جت اختصاصی‌اش را سوار نمی‌شود، با دخترکان تاجیک نمی‌رقصد و مغرورانه با سلاح‌های مختلف عکس نمی‌گیرد و با بی.بی.سی فارسی مصاحبه نمی‌کند. او نیز ظاهرا در یکی از زندان‌های ایران روزگار می‌گذراند.

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates