28.01.2013

فرمانده‌ای برای یک «جنگ اقتصادی»

رادیوفردا: کامران دادخواه، کارشناسی اقتصاد خود را از دانشگاه تهران دریافت کرد، پس از آن در دانشگاه ایندیانای آمریکا به تحصیل در رشته اقتصاد تا مقطع دکتری ادامه داد. او در کنار تحصیل اقتصاد در رشته ریاضیات نیز تا آستانه دکترا در دانشگاه نورث ایسترن در بوستون ماساچوست پیش رفت.

کامران موید دادخواه، پیش از انقلاب سال ۵۷ مدتی را به عنوان اقتصاددان ارشد بانک توسعه و سرمایة گذاری ایران گذراند. او در دوره ریاست عبدالمجید مجیدی و محمد یگانه بر سازمان برنامه و بودجه، ریاست دفتر برنامه‌سنجی و اقتصاد عمومی این سازمان را برعهده داشت.

آقای دادخواه مسئولیت تدوین چارچوب اقتصاد کلان برنامه ششم عمرانی ایران را برعهده داشت که دوره زمانی از سال ۱۳۵۷ نا ۱۳۶۱ را هدف قرار داده بود، اما با وقوع انقلاب هیچگاه به سامان نرسید.

این اقتصاددان ایرانی مقیم آمریکا تالیفاتی در حوزه اقتصاد ایران، تاریخ اقتصادی، و تاریخ عقاید اقتصادی در ایران به رشته تحریر درآورده است.

آقای دادخواه، از سال ۱۹۸۱ تا کنون در دانشگه نورث ایسترن در بوستون ماساچوست به تدریس اقتصاد کلان، ‌اقتصاد ریاضی و آمار به دانشجویان مقاطع مختلف رشته اقتصاد مشغول است.

در دومین شماره از «نماگر» مجله اقتصادی رادیو فردا، کامران دادخواه، از دغدغه‌ها و مسایلی می‌گوید که او را این روزها به خود مشغول کرده‌است.

کامران دادخواه: چند مبحث، این روزها ذهن مرا به خود مشغول کرده است، یکی بحران اخیر آمریکا و ابعاد جهانی آن است که چطور این بحران به وجود آمد، چرا اینقدر طولانی شده است و چه حرف‌ها و تحلیل‌هایی می‌توان درباره این بحران ارایه کرد؟

نکته دیگری که این روزها به آن مشغول هستم، تحول نقش دولت، مفهوم دولت رفاه و توزیع و بازتوزیع درآمد است، به خصوص که این روزها دولت کنونی آمریکا بسیار بر این موضوع تاکید دارد.

از سویی دیگر آینده سیستم پولی جهانی است ‌چرا که اگر این سیستم پولی فعلی، تغییر نکند، ‌نمی‌تواند به همین ترتیب ادامه پیدا کند و البته مساله بعدی که به آن می‌اندیشم، احتمال تورمی است که در پی اتخاذ سیاست‌های چند سال اخیر در انتظار اقتصاد آمریکا خواهد بود.

اما من در ایران به دنیا آمده‌ام و طبیعی است که بخشی از مسایل ذهنی من به ایران و مساله اقتصاد ایران بازمی‌گردد و مسئله اقتصاد ایران همواره برای من مهم بوده است.

من همواره به این فکر می‌کنم که ایران با توجه به توانایی‌ها و امتیازهایی که در حوزه منابع انسانی، منابع زیرزمینی و موقعیت سوق‌الجیشی دارد، باید یکی از اقتصادهای برتر جهان باشد. اما چرا این اتفاق نیفتاده است؟ پرسشی است که مرا به مطالعه و تحقیق و پژوهش بر تاریخ اقتصاد ایران واداشته است.

در این میان چیزی که تعجب‌برانگیز است، این نکته است که تاریخ ایران، چه تاریخ اقتصادی و چه تاریخ غیراقتصاد ایران، بیشتر افسانه است.
زمانی که پژوهشگر قصد دارد، روی تاریخ اقتصاد ایران کار کند، بزحمت مدرک و سندی قابل قبول بدست می‌آورد و آنقدر دروغ، داستان و افسانه در این تاریخ درهم آمیخته است که محقق و پژوهشگر، سرگشته می‌شود و چه بسا کار پژوهش در تاریخ اقتصادی ایران را رها کند.

چگونگی اجرای سیاست‌های اقتصادی یکی دیگر از دغدغه‌های این روزهای من است، بر این باورم که سیاست‌های اقتصادی مانند سیاست‌ها و استراتژی نظامی است.

در اقتصاد، مانند عرصه نظامی ایده، چشم‌انداز و نقشه‌ای وجود دارد و کسانی که باید این ایده را اجرایی کنند و نکته مهم اینکه یک نفر باید مانند یک فرمانده نظامی، این «جنگ اقتصادی» را به نتیجه برساند.

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates