چند نکته پیرامون توقیف آسمان
مرثیههای خاک: روزنامه آسمان تنها پس از انتشار شش شماره و به بهانه انتشار عبارت “لایحه غیرانسانی قصاص” توقیف شد تا اولین روزنامه دوران اعتدال – آنگونه که محمد قوچانی مایل بود این روزنامه را توصیف کند – سرنوشتی مانند تمام نشریاتی داشته باشد که تلاش میکنند اندکی خارج از اراده حاکمیت حرکت کنند. درباره توقیف این روزنامه٬ به نظرم توجه به چند نکته٬ شاید بد نباشد. نکاتی که احتمالا و طی سالهای آینده به کار خواهد آمد:
۱. در چند سال اخیر٬ چندین بار پیش آمده که نشریات٬ مطلبی را منتشر کردهاند و بعد از فشارهای اصولگرایان٬ بابت انتشار آن٬دست به عذرخواهی زدهاند یا توضیحاتی ارائه کردهاند. تقریبا – تقریبا عرض کردم٬ چون الان موردی در خاطر ندارم – در هیچکدام از موارد٬ این عذرخواهی باعث تبرئه نشریه یا لااقل کم شدن جریمه نشده و اکثریت قریب به اتفاق این نشریات٬ توقیف شدهاند.
مدیران/ مسوولان این نشریات احتمالا متوجه این مساله نیستند که با عذرخواهی بابت – اغلب – مسایلی که در هیچجای دنیا و در میان هیچ گروهی٬ به جز اصولگرایان ایرانی٬ اشتباه نیست٬ خود را در موضع ضعف قرار میدهند. آنها در واقع با این عذرخواهی در مقام فرودست قرار میگیرند٬ میپذیرند که اشتباهی مرتکب شدهاند و «قانون» را زیر پا گذاشتهاند. همین مساله اتفاقا بیشتر اسباب توقیف و تعطیلی آنها را فراهم میکند. وقتی فاعل٬ خود اعتراف میکند که دست به کار اشتباهی زده٬ دیگر چه نیازی است به استدلالهای حقوقی؟ اقرار العقلا علی انفسهم جائز!
۲. مسالهی دیگری که به نوعی با همین قضیه در ارتباط است٬ واکنش برخی مخاطبان به اتفاق رخ داده است. در واقع بسیاری از ما خودآگاه یا ناخودآگاه تلاش میکنیم انگشت اشاره را به سمت طرف ضعیفتر برده و او را متهم کنیم. نشریهای اقدام به انتشار خاطرهای از واقعهای کرده که سی سال پیش رخ داده٬ میگوییم چرا این کار را کرد. روزنامهای مقالهای از یک اندیشمند دینی درباره یک مساله دینی – سیاسی منتشر میکند٬ میگوییم چرا. روزنامهای با یک شاعر همجنسگرا مصاحبه میکند٬ میپرسیم چرا. این پرسیدن «چرا»٬ اینکه تصور میکنیم نشریه «به دلیل مزخرفی» توقیف شده٬ اینکه از عدم دقت سردبیر و بخش فنی و مسوول صفحه سخن میگوییم٬ نشاندهنده آن است که ما در ناخودآگاه خود به سانسور٬ به سیستمی که سانسور میکند و به خط قرمزها تن دادهایم و تمام این مسایل در واقع درونی ما شدهاند.
نفس پرسیدن این سوال که چرا فلان چیز را منتشر کردید که باعث توقیف شده٬ به نظرم اشتباه است. نوک پیکان سوالهای ما اتفاقا باید به سمت کسانی باشد که دست به توقیف یک نشریه میزنند یا خواستار توقیف آن میشوند. اساسا کار رسانه چیزی جز اطلاعرسانی نیست. لازمه اطلاعرسانی صحیح آن است که نظر افراد و گروههای گوناگون منعکس شود.
از سوی دیگر٬ چطور میتوان انتظار داشت یک رسانه اقدام به نقل تاریخ کند – درباره حکم ارتداد جبهه ملی – یا حکمی سیاسی – دینی را که هر روز توسط حکومت بیان میشود٬ منتشر کند – درباره روزنامه بهار – و هیچ اشارهای به نظرات مقابل نکند؟ مگر میتوان تاریخ را یکسویه نقل کرد یا بدون مطلع شدن از نقدها و نظرها٬ تئوری سیاسی را پذیرفت؟
ما با سوال پرسیدن از نشریه بابت انتشار یک مطلب٬ خود آنها را دعوت میکنیم که اصول اولیهی اطلاعرسانی را زیر پا بگذارند و تنها به یک سوی قضیه٬ که طرف قویتر داستان است٬ بپردازند.
۳. نکتهی دیگر – که در داستان روزنامه آسمان٬ و پیش از این در قضیه روزنامه بهار – به خوبی به چشم آمد٬ ضعف خبرگزاریها٬ نشریات و سایتهای اصلاحطلب و تحولخواه در جریانسازی است. اصولگرایان در سالهای گذشته برای آنکه نشریهای را به محاق توقیف ببرند٬ از الگویی ثابت بهره بردهاند: حمله به نشریه و جوسازی تا مسوولان را به سوی عذرخواهی سوق دهند٬ پس از عذرخواهی مسوولان فضا را به سمتی میبرند که ثابت کنند این عذرخواهی کافی نیست و باید برخوردی جدیتر صورت بگیرد. این الگو در تمام سالهای گذشته٬ با تغییراتی در جزییات٬ اما ثابت در شکل کلی٬تکرار شده است. در این میان رسانههای اصلاحطلب٬ تحولخواه و دموکراسیخواه چه کردهاند؟ عموما سکوت٬ یا پرداختن به حملهها در حد یک گزارش. بعد از آن خبری دست چندم درباره توقیف.در تمام سالهای گذشته چند بار در خاطر دارید که توقیف یک نشریه٬ تیتر اول رسانهها شده باشد یا چند روز به این موضوع پرداخته شود؟ در واقع ار مواضع اصولگرایان یا اخباری که از قوهقضاییه میرسد نباشد٬ روزنامهها و نشریات توضیح چند خطی درباره توقیف میدهند و خلاص! گویا برای همه عادت شده است که نشریات و روزنامهها منتشر میشوند که توقیف شود. و به جای موضعگیری علیه نهاد/نهادهایی که مسبب این توقیف بودهاند٬ به جای پرداختن هر چه بیشتر به موضوع برای پرهزینه کردن توقیف٬ به جای تهیه گزارش و خبر و … انگشت اتهام ما به سوی قربانی دراز شده که چرا این کار را کردی!
۴. و در نهایت توقیف روزنامه آسمان – که به نوشته قوچانی٬ قرار بود در عصر پایان اپوزیسیون٬ روزنامه دوران اعتدال باشد – و اتفاقهای چند ماه اخیر در حوزه فرهنگ و سیاست و ازادیها٬ نشان میدهد که این حوزه برای دولت روحانی٬ واجد کمترین اهمیت است. به نظرم تمام آنانی که روی حمایت دولت روحانی از نشریه/سایت/ رسانهشان حساب باز کرده بودند٬ بهتر است عجالتا این فکر را رها کنند. در قبری که روی آن گریه میکنیم٬ مُردهای نیست!
پیام برای این مطلب مسدود شده.