01.06.2014

داستان مداح و آقازاده دزد

سلام نو: چرا رسانه ها در برابر هفت تیر کشی آقازاده عضو کابینه سکوت کرده اند ؟

اسفند ماه گذشته، در سه خبر [خبر 1 – خبر 2 – خبر 3] (این سه خبر را در پایین همین متن بخوانید) به نقل از یکی از روزنامه نگاران اقتصادی، به موضوع رفتار آقازاده ی یکی از معاونان رییس جمهور اشاره شد ، اما متاسفانه از این تذکرهای رسانه ی حامی روی کار آمدن دکتر روحانی، بازخورد مثبتی دریافت نشد؛ حالا یکی از فعالان رسانه ای حامی روی کار آمدن روحانی به همین موضوع پرداخته است.

علی غزالی، مدیر مسوول سایت آینده در این باره نوشت:

چندی قبل در سایت آینده به اشاره و در صفحه شخصی فیسبوک با نام، ماجرای مداح هفت تیر کش را طرح کردیم و بنا به جنس فعالین فضای سایبری و نوع نگاه و خط فکریشان و همچنین اشتباه یکی از سایتهای جریان اصولگرا که به نیت زدن ما نام محمود کریمی را در سطح وسیع تر و همچنین به طور رسمی پخش کرد، این مطلب آنقدر برد داشت که در چند هفته به سوژه شماره یک طنزها و کاریکاتورها و پیامکها و … تبدیل شد و از آنجا که ریشه ی این خبرها نیز مانند داستان بابک زنجانی در تیم بازتاب و آینده بود که به اشتباه منتسب به یک آقازاده ی مشهور به آقازاده فراری!! است، جناب مداح به آن آقازاده شکایت برده بود که تو را با ما چه کار است که …! و دست از سر ما بردار و …!

خلاصه آنکه زمان گذشت و با رضایت شاکی و سرد شدن فضای رسانه ای نسبت به آن خبر و … آب ها نیز از آسیاب افتاد تا آنکه در ایام فاطمیه ی امسال بسان سالهای گذشته این مداح به مراسم بیت رهبری دعوت شد و همین باعث شد در این آتش دمیده شود و دوباره سایت ها و تحلیل های حقوقی و اظهار نظرهای کارشناسی و غیر کارشناسی و … در این باره طرح شود که همچنان نیز فضای عمومی سایبری و برخی از سایت ها نیز به آن مشغولند.

فارغ از هرگونه قضاوت و اظهار نظر درباره ی دعوت از این فرد در این مراسم، یک سوال برایم طرح شد و آن اینکه چرا وقتی مشابه همین اتفاق و پیرو آن حواشی خیلی بدتر از این اتفاق در مورد شخصی که در اردوگاه همین برادران حامی! ملت رخ داد چرا انتشار خبرش چنین واکنش هایی را نداشت و صدا از کسی در نیامد و کاریکاتور و طنز و پیامکی ساخته نشد؟

چرا روزی که آقازاده یکی از اعضای دولت در شهری هفت تیر کشید و خبرش به همین نحو در فضای رسانه ای پیچید از این واکنشها خبری نبود و و حتی وقتی این آقای مودب! دوباره صاحب منصب شد و آقازاده اش در سازمان پدرش! آنقدر جسور و وقیح شد که پس از آنکه حراست صلاحیت یکی از دوستانش را که برای گرفتن پست به پدرش معرفی کرده بود را رد کرد به روش خان زاده های دوره قجر به دفتر رییس حراست رفت و وی را کتک زد و باز هم خبرش به همین نحو به بیرون درز کرد و باز هیچ خبری از این دلسوزیها نبود و داد اعتراضی از کسی بلند نشد و یا هم اکنون که خرد خرد میرود که همین آقازاده و برخی مشابه وی مانند همان فردی که 48 ساعت پس از روی کار آمدن دولت به ناگه سه منصب را همزمان به خود اختصاص داد و من از وی در همین صفحه فیسبوک نام بردم تبدیل به مافیاهای عظیم الجثه شوند؛ خبری از این دلسوزیها و هیاهو ها نیست و هیچ کسی نمی گوید چرا آقازاده هفت تیر کشی که رییس حراست کتک می زند به سادگی در جلسات رسمی دولت تردد می کند و جلوی وزرا را می گیرد و از آنها برای خودش و دوستانش طلب پستهای حساس اقتصادی می کند!

آری آن مرد رفت و با خواندن مداح هفت تیرکش حامی وی در بیت هم اتفاقی نمیفتد ولی با رشد امثال این آقازاده ها فردایمان قطعاً بدتر از دوران آن مرد رفته می شود و اگر در برخی رسانه ها و فعالین سایبری کمی انصاف وجود دارد و حقیقتاً فارغ از نگاه قبیله ای به دنبال خیر این مرز پرگهر و ساکنینش هستند بهتر است به جای شخم زدن گذشته جلوی آقاها و آقازاده هایی را بگیرند که آینده را هدف گرفته اند. تا فردا روزی امثال آن مرد رفته روی ویرانه های به جا مانده از این مرد آمده بنای تزویر دیگری نسازند.

این نظر را به عنوان شخصی که به جد پیگیر ماجرای مداح هفت تیر کش بوده است درج کردم و همچنان معتقدم که خطای مدعیان دین و دینداری به هیچ عنوان قابل اغماض نیست و باید جلوی انحراف آنها ایستاد همانگونه که باید جلوی انحراف کارگزاران اجرایی و آقازاده هایشان ایستاد و اجازه نداد نسل نوینی از آقازاده ها مجدداً در کشور به ظهور برسند.

///////
چنبره آقازاده معاون روحانی بر غنایم 24 خرداد

یک خبرنگار حوزه اقتصادی از چنبره آقازده یکی از معاونان رییس جمهور بر بخشی از غنایم فتح انتخابات 24 خرداد پرده برداشت و نوشت: اتفاقاتی که زیر پوست این دولت در حال رخ دادن است نتیجه‌ای نخواهد داشت جز صدای بلند سازی که نواختن آن هشت سال طول زمان برده است …

به گزارش انصاف نیوز، رضا غیبی، روزنامه نگار حوزه اقتصادی که به انتشار اخبار غیرواقعی شهرت ندارد، در این باره نوشت:

هیچ چیزی عوض نشده، اگر بعد از 8 سال ریاست جمهوری احمدی نژاد، بابک زنجانی و مدیر استانی 12 میلیارد تومانی به جای ماند، شک نکنید که صدای ساز روحانی 8 سال بعد و بسیار شنیدنی‌تر خواهد بود. دولت یازدهم به «وادی گرگ‌ها» می‌ماند و هر تازه از راه رسیده‌ای کسیه‌ای به دوش.

بی‌تعارف امیدی به دولت تدبیر و امید نیست چراکه اگر در خوش‌بینانه‌ترین حالت کابینه‌ای صد درصد پاک داشته باشد، کم نیستند افرادی که برای پست و مقام و امتیاز های ویژه گریبان یکدیگر می‌درند. درندگی در این وادی چیزی عجیبی نیست، پس نباید تعجب کرد از خبر کیهان که نوشت: پسر دکتر نوبخت (ت.ن) با مدیر حراست معاونت برنامه‌ریزی درگیر و ایشان را مورد عنایت قرار داده است. اتفاقی که به ظاهر در همان روز و یا با فاصله‌ی چند روزه‌، با درج خبر آن در کیهان تمام شد.

شهوت قدرت آقازاده اما، فروکش نکرده که هیچ با حس انتقام جویی نیز آمیخته شده است تا حساس‌ترین بخش معاونت برنامه‌ریزی یعنی دفتر پیگیری‌های ویژه و ریاست دفتر پدر را که با مخالفت حراست از چنگ دوستان وی بیرون ماند را تسخیر کند. طرف مقابل نیز چندان بیکار نبوده و با رسانه‌ای کردن خبر درگیری زهرچشم گرفت از معاون روحانی و البته آقازاده و نوچه‌های قد و نیم قد.

ناخواسته وارد دعوای قدرت شدم، زمانی که عزیزی به دیدنم آمد و پوشش خبری گسترده درگیری همراه با وعده پست و وعده‌های مالی دندانگیر را مطرح کرد، تنها چیزی که به ذهنم رسید پاسخ منفی بود به خاطر دوستی چندین ساله با دکتر نوبخت بود و دیگر مصالح.

اصرار چندین باره نیز جواب نداد، این اصرار و وعده‌های رنگارنگ اما از نظر آقازاده دور نماند تا رسما پیشنهاد مشابهی از طرف ایشان داشته باشم، از پست مدیریتی به انتخاب خود گرفته تا پروژه‌های مالی 90 درصد سود. آقا زاده با علم به اینکه حرف بنده برای دکتر نوبخت سند است اصرار به بیان برخی موارد داشت.

دعوای درون سازمانی برای قدرت و ثروت و به دست آوردن رانت بین آقازاده، [یکی از مدیران] حراست و [یکی از مسوولان] دفتر معاون برنامه‌ریزی و فشار وارده موجب شد تا چهارشنبه‌ی هفته‌ی گذشته بدون هماهنگی و اطلاع قبلی راهی دفتر دکتر نوبخت شوم. با لبخندی به استقبال آمد و با همان لبخند در برابرم نشست، مثل همیشه در موقعیتی برابر و نه پشت میز ریاست. کلی گویی کردم و سربسته بیان شد هرآانچه که باید گفته می‌شد. لبخند دکتر گاهی به تلخی می‌زد و من مطمئن که کار درست انجام شده است، بدون هیچ چشم‌داشتی.

با گذشت 10 روز از این ماجرا همه چیز از نظر من تمام شده بود تا اینکه دیروز بازهم درخواست جدید از طرف اقازاده، این‌بار اما همراه با … بماند!

خب شاید آقازاده را پست و مقام پدر مغرور کرده و یا اینکه به جز با آدم‌های کوتاه قد بادمجان‌دور قاب چینی که احاطه‌اش کرده‌اند با کسی برخورد نداشته است.

برای همین ای کاش این را می‌خواند تا می‌گفتمش: ما گر ز سر بریده می‌ترسیدیم …

اتفاقاتی که زیر پوست این دولت در حال رخ دادن است نتیجه‌ای نخواهد داشت جز صدای بلند سازی که نواختن آن هشت سال طول زمان برده است …

بیشتر: پایگاه خبری انصاف: چنبره آقازاده معاون روحانی بر غنایم 24 خرداد
////////////
بازخورد عجیب انتشار خبر چنبره یک آقازاده

در پی انتشار خبر «چنبره آقازاده معاون روحانی بر غنایم 24 خرداد»، خبرنگاری که منبع خبر بود از فشارها بر خود پرده برداشت؛ پرده برداری که قابل توجه آقای رییس جمهور است که برای مبارزه و یا جلوگیری از مفاسد به میدان بیایند.

به گزارش انصاف نیوز، رضا غیبی می گوید که پشت نقاب‌های مردم پسند بسیاری از دولتمردان فعلی را دیده‌ام و می‌دانم خیلی از چیزهایی را که نباید می‌دانستم …

چند روز پیش دکتر روحانی، رییس جمهور با بیان اینکه بزرگترین قدرتی که می‌تواند با فساد مبارزه کند رسانه‌ها هستند، تاکید کرده بود: نام افراد مفسد نباید در جیب رییس‌جمهور باشد بلکه نام این افراد و ویژه‌خواران باید در سر زبان خبرنگاران قرار گیرد. اگر رسانه‌ها به صحنه بیایند نه تنها می‌شود با فساد مبارزه کرد بلکه می‌توان جلوی آن را نیز گرفت.

رضا غیبی در پاسخ به پرسش خبرنگار انصاف نیوز که آیا مورد تهدید هم قرار گرفته، تلویحا تایید کرد اما همچنان که در خبر اولیه نوشته بود فعلا از بیان آن امتناع می کند.

حال بعد از یک هفته از انتشار خبر «چنبره آقازاده معاون روحانی بر غنایم 24 خرداد»، رضا غیبی می نویسد:

«فقط توی ایران هست که به جای حل کردن مساله،اقدام به پاک کردن طراح مساله می‌کنند، خدارو شکر مهاجرت‌های سه دهه گذشته و به خصوص چند سال اخیر به خارج از کشور و البته کوچ اجباری خیلی‌ها به دیار باقی، شاهدی است بر این ادعا که سالهاست پاک کردن صورت مساله جای خود را به پاک کردن طراح مساله داده است. برای همین شاید نباید تعجب کنم از رفتار و گفتاری که این روزها می‌بینم و می‌شنوم. از سخت شدن فضای کار با دولتی‌ها گرفته تا پرداخت نشدن حقوق چند ماه گذشته و البته تهدید.

اینها اما خیلی آزار دهنده نیست چراکه روزی دهنده خداست، به جز از خدا ترسی ندارم، عمر دست خداست و می‌دانم خوشبختی یعنی رضایت او. البته باید بیشتر حواسم جمع باشد به تاریکی کوچه‌ها و اتومبیل های عبوری یا موتوری‌های نقاب به صورت. به هر حال اینجا ایران است و چون به رغم توصیه‌های برادران، ماندن را بر رفتن ترجیح دادم، نباید ناراحت باشم از زشتی‌های قدرت.

البته دروغ چرا ناراحت هستم از خودم، نه به خاطر ماندن، نه، به خاطر اینکه فراموش کردم حرف پدرم را که می‌گفت در زندگی به افراد قدرتمند، ثروتمند، سیاست‌مدار و دین‌فروش اعتماد نکن. بله ناراحت‌ هستم چون وقتی به آقای معاون رییس جمهور گفتم که اطراف شما چه می‌گذرد و وی با تمام وجود گفت: آقای غیبی من از این حس مسوولیت اجتماعی و محبت و انسانیت شما ممنونم”، فکر نمی‌کردم به خاطر رهایی از فشار اطرافیان بگوید “من این آقا را نمی‌شناسم” (نقل قول یکی از طرفین دعوا که به گفته ی خودشان پس از رسانه‌ای شدن ماجرا برای کسب تکلیف به دیدار معاون رییس جمهور رفته بودند ) و …

اما نه، چرا ناراحت؟، خوشحالم، چون پشت نقاب‌های مردم پسند بسیاری از دولتمردان فعلی را دیده‌ام و می‌دانم خیلی از چیزهایی را که نباید می‌دانستم …

می‌دانم چرا طرح معاونت برنامه‌ریزی در مورد سبد کالا کرامت انسانی را زیر سوال برد …

می‌دانم از لیست 63 نفره دلالان نفتی بدهکار، بابک زنجانی را ویترین گذاشته‌اند …

می‌دانم در دولت تدبیر و امید، کدام وزیر ماشین امضای همسرش هست …

می‌دانم خیلی چیزهایی‌ که نباید می‌دانستم، دانستن زیاد خطرناک است اما چه کنم که می‌دانم …»

بیشتر: پایگاه خبری انصاف: بازخورد عجیب انتشار خبر چنبره یک آقازاده
///////
امید به اعمال تدبیر دولت برای یک آقازاده

«چنبره آقازاده معاون روحانی بر غنایم 24 خرداد»، «بازخورد عجیب انتشار خبر چنبره یک آقازاده» و حالا حال و روز خبرنگار حوزه اقتصادی که راوی آنها بود؛ او امروز از نگرانی خود و ناامیدی در پی آن می گوید؛ دغدغه ای که ای کاش دغدغه ی دوستان دولتی به ویژه دکتر نوبخت قرار بگیرد تا از لطفه به وجاهت شخص ایشان و دولت تدبیر و امید جلوگیری شود.

به گزارش انصاف نیوز، رضا غیبی ابتدا با تعریف خاطره ای می گوید که چند سال پیش سکوت یک نفر را نشانه ی خیانت او می دانسته اما حالا معتقد است: امروز باید همین‌جا از او حلالیت بخواهم که فکر آن روزم به هزارویک جا رفت و ترس از تهمت را فرار از مسوولیت دانسته و حتی به ایشان گفتم سکوت یعنی خیانت …

امروز که گرفتار دام‌چاله‌ و باند‌بازی میراث‌خواران انتخابات خرداد 92 نشده‌ام، تهمت و افترا را لمس کرده و انتظار هر اتفاق ناگوار یا حتی هجرت به دیار باقی را دارم. بی‌تعارف عیدی اعتدال برای من یکی حداقل جز تهمت و سعی در آبروریزی نیست، چون اعتدالی در کار نیست.

اعتدال در دولتی که سیاست‌ داخلی، آزادی و رفاه اجتماعی مردم را در برابر سیاست خارجی تاخت‌زده، یعنی همان مار و نقش مار که مهندس موسوی گفت.

راستی آقای اعتدال، یادمان نرفته که از نردبان کسی بالا رفتی که در حصر بود و امروز به فراموشی اش سپرده‌ای …

اقای اعتدال، این‌روزها دلم می‌گیرد از تهمت‌ و افترا، دلم می‌گیرد تا در آستانه بهاری که با عینک خوش خیالی آن را «بهار اعتدال» می‌خوانند، دل‌تنگ مردی باشم که بهار سبز و حقیقی را نوید می‌داد …

آقای اعتدال دلم می‌گیرد برای مرزبانانی که گویی نبوده‌اند و نیستند، برای مادرانشان که یکی از سین‌های هفت‌سین‌شان، سرباز است …

این‌روزها گاهی دلم می‌گیرد، گاهش را کسی نمی‌داند …

بیشتر: پایگاه خبری انصاف: امید به اعمال تدبیر دولت برای یک آقازاده

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates