روحانی و ماجرای ۱۸ تیر ۱۳۷۸
خودنویس: حسن روحانی در سال ۷۸ دانشجویان معترض در واقعه ۱۸ تیر را اوباش و برانداز خطاب کرد. او گفت: «اینها پستتر از آن هستند که برانداز نام بگیرند».
۱۸ تیر، توقیف سلام یا دزدیدن ریش تراش؟
دانشجویان دانشگاه تهران در اعتراض به توقیف روزنامه سلام و تصویب قانون جدید مطبوعات در ۱۸ تیرماه سال ۱۳۷۸ تجمعی مسالمت آمیز برپا کردند. در واکنش به این اقدام دانشجویان، افراد موسوم به لباس شخصی به داخل کوی دانشگاه و خوابگاههای دانشجویی حمله بردند. این افراد علاوه بر تخریب اموال دانشجویان، آنها را مورد ضرب و شتم قرار دادند و صدها نفر را بازداشت کردند.
این درگیری و هجوم به خوابگاههای دانشجویی تا صبح ادامه داشت. نیروهای انتظامی و امنیتی تعداد بسیار زیادی از دانشجویان را دستگیر کردند و تحت بازجویی قرار دادند.
اقدام خشونت بار آنان علیه دانشجویان معترض منجر به بروز واکنشهایی از سوی دانشجویان و مردم تهران و شهرستانها شد.
یک روز پس از حمله به کوی دانشگاه تهران، روز شنبه ۱۹ تیر در دانشگاه تبریز درگیریها منجر به کشته شدن چندین نفر شد. از جمله کشتهشدگان این واقعه عزت الله ابراهیم نژاد، فرشته علیزاده و تامی حامیفر بودند. اعتراضات تا چند روز بعد نیز ادامه داشت.
ماجرا به همین جا ختم نشد. دانشجویان نیروی انتظامی را عامل اصلی حمله به کوی دانشگاه و دانشجویان معترض دانستند و خواهان عزل فرمانده آن بودند. با وجود اینکه علی خامنهای این اتفاقات را محکوم کرد اما هرگز حاضر به برکناری فرمانده پلیس شهر تهران نشد.
تبرئه!
یک سال پس از این واقعه، دادگاهی برپا شد تا عاملان حمله به کوی دانشگاه را محاکمه کنند. نتیجه این دادگاه اما تنها نمکی بود که بر زخم آسیبدیدهگان این حادثه ریخته شد.
قوه قضاییه همه نیروهای پلیس از جمله سردار نظری و شبه نظامیان وابسته را تبرئه کرد. تنها محکوم این دادگاه سرباز اروجعلی ببرزاده بود. همچنان روشن نیست که عاملین اصلی این اتفاق چه کسانی بودند و هنوز پاسخی به چرای دانشجویان درباره این حمله خشونتبار داده نشده است.
«اینها پستتر از آن هستند که برانداز نام بگیرند»
شورای هماهنگی تبلیغات در روز ۲۳ تیر همان سال یک راهپیمایی با هدف حمایت از صحبتهای علی خامنهای و اعتراض متقابل علیه دانشجویان به منظور آرام کردن فضای ملتهب آن روزها ترتیب داد. در این راهپیمایی حسن روحانی نماینده رهبری در شورای عالی امنیت ملی سخنرانی بسیار طولانی کرد.
روحانی در سخنانش دانشجویان معترض در واقعه ۱۸ تیر را اوباش و برانداز خطاب کرد و گفت: « اگر منع مسوولين نبود مردم ما، جوانان مسلمان، غيور و انقلابی ما با اين عناصر اوباش به شديدترين وجه برخورد میكردند و آنها را به سزای اعمالشان میرساندند». او در بخش دیگری از این سخنرانی طولانی با تهدید مجدد دانشجویان اضافه کرد: « مردم ما شاهد خواهند بود که از امروز نیروی انتظامی، نیروی قهرمان بسیج حاضر در صحنه، با این عناصر فرصتطلب و آشوبگر – اگر جرات ادامه حرکت مذبوحانه داشته باشند- چه خواهند کرد…»
وقتی حافظه تاریخی آقای حقوقدان ضعیف میشود
قریب به ۱۴ سال پس از حمله به کوی دانشگاه تهران، ابعاد مهمی از این واقعه همچنان مغفول و مبهم باقی مانده است. با اینکه عاملین این بیحرمتی در دادگاههای حکومتی تبرئه شدند اما هنوز پس از گذشت بیش از یک دهه، افراد دست اندرکار همچنان سعی دارند تا اتهامات وارده را از خود دور کنند. حسن روحانی و محمدباقر قالیباف دو کاندیدای ریاست جمهوری دور یازدهم و از چهرههای حاضر در واقعه حمله به کوی دانشگاه بودند. این دو در مناظرههای انتخاباتی و جلسات عمومی و خصوصی خود در دانشگاهها مجدداً پرونده ۱۸ تیر را گشودند تا با دستمایه قرار دادن این موضوع اهداف انتخاباتی و تبلیغی خود را پیش ببرند.
قالیباف در جلسهای خصوصی با حضور بسیج دانشجویی دانشگاه شریف اعترافهای جدیدی کرد. او در این جلسه گفت: «حادثه سال ۷۸ که در کوی دانشگاه اتفاق افتاد، آن نامهای را که نوشته شد من نوشتم (نامه فرماندهان سپاه به رئیس جمهور وقت، محمد خاتمی). بنده و آقای سلیمانی. وقتی در کف خیابان به سمت بیت رهبری راه افتادند، بنده فرمانده نیروی هوایی سپاه بودم. عکس من الان روی موتور ۱۰۰۰ با چوب هست. با حسین خالقی. ایستادم کف خیابان که کف خیابان را جمع کنم. آن جایی که لازم باشد بیاییم کف خیابان و چوب بزنیم، جزو چوبزنها هستیم. افتخار هم میکنیم. نگاه نکردم که من، سردار و فرمانده نیروی هوایی هستم و تو را چه به کف خیابان؟».
چندی بعد فایل صوتی این اظهارات او منتشر شد و واکنشهای بسیاری را بههمراه داشت. در بخشی از این فایل صوتی قالیباف میگوید در سالگرد ۱۸ تیر سال ۸۲ حکم تیراندازی در کوی دانشگاه را از شورای امنیت ملی برای ناجا گرفته بود اما پس از انتشار این فایل صوتی و واکنشها به آن، در سخنرانی بعدی خود این حرف را اصلاح کرد و گفت حکم تیر را آنها به من دادند اما من نپذیرفتم.
مناظرههای انتخاباتی که از صدا و سیما پخش شد نیز فرصتی فراهم کرد تا بحث واقعه ۱۸ تیر مجددا به میان آید. در سومین مناظره، محمدباقر قالیباف خطاب به روحانی گفت: «در سال ۸۲ که من فرمانده نیروی انتظامی بودم در جلسهای به شما که دبیر شورای عالی امنیت ملی بودید، گفتم که اجازه بدهید دفتر تحکیم وحدت به مناسبت وقایع سال ۸۲ تجمعی در چارچوب قانون داشته باشد، اما شما گفتید که به دنبال دردسر نیستید و نیاز به مجوز نیست».
حسن روحانی در جواب گفت: «آقای قالیباف دلم نمیخواست بگویم. آنجا بحث این بود شما میگفتید دانشجویان بیایند ما برنامه گازانبری داریم و کار را تمام میکنیم. ما میگفتیم راه این نیست که مجوز بدهیم بعد گاز انبری آنها را دستگیر کنیم، راه این است که از ابتدا به آنها بگوییم یا مجوز نیست یا اگر هست بیایند کار خودشان را انجام دهند، تظاهرات کنند و مبدأ و انتها نیز معلوم باشد».
این ادعاهای روحانی درحالیاست که او ۱۸ تیر سال ۷۸ دانشجویان معترض را متهم کرد که به اموال عمومی خسارت زدهاند و خواستار محاکمه آنان بهعنوان دشمنان حکومت شد.
دوسال پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲، سردار رحیم صفوی دستیار و مشاور عالی فرمانده کل قوا و فرمانده سابق کل سپاه پاسداران در مصاحبهای از بخش دیگر اتفاقات آن سال و نقش روحانی در سرکوبهای ۱۸ تیر پرده برداشت.
او گفت: «در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی که دبیر آن آقای دکتر حسن روحانی بود، یک برخورد لفظی بین ما پیش آمد و آقای روحانی به نفع سپاه رای داد و گفت: سپاه باید بیاید؛ برای دفع فتنه تهران».
با این حال حسن روحانی در مصاحبهای که اردیبهشت ۹۲ انجام داد بدون هیچ اشارهای به این موضوع، در دفاع از اقدامات صورت گرفته توسط شورای امنیت ملی در واقعه ۱۸ تیر گفت که اقدامات شورای عالی امنیت ملی را درست و عاقلانه میدانم. روحانی در ادامه با اشاره به دادگاهی شدن سردار نظری گفت: «برای اولینبار شورایعالی امنیت ملی یک مقام ردهبالای امنیتی را بهعنوان یکی از مقصران معرفی کرد و به دادگاه سپرد.» اما از تبرئه شدن این مقام رده بالای امنیتی در مصاحبه خود هیچ حرفی به میان نیاورد.
امروز ۱۵ سال از واقعه تلخ و دردناک ۱۸ تیر میگذرد و هنوز سوالها و ابهامات بسیاری در خصوص آن موجود است. سعید زینالی یکی از دانشجویان دانشگاه تهران بود که در جریان این حادثه مقابل چشمان مادرش بازداشت شد. مادر سعید بعد از ۱۵ سال هنوز منتظر فرزندش است و هیچ خبری از او ندارد، جز یک تماس تلفنی کوتاه. او در مصاحبهای گفت: «۱۵ سال است که در به در به این اداره و آن اداره سر زدم. هنوز یک ارگان مسوولیت بچه مرا به گردن نمیگیرد که بگوید چه اتفاقی افتاده است…. ما نمیخواهیم سعیدهای دیگری را هم از دست بدهیم».
پیام برای این مطلب مسدود شده.