محمد یزدی٬ رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم: بیاعتنایی دولت به فساد مصداق دین دولتی است
دیگربان: محمد یزدی٬ رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم میگوید بیاعتنایی دولت به فساد و فحشا مصداق «دین دولتی» است٬ یهودیها و مسیحیان با مسلمانان فرق میکنند٬ استادان دانشگاه نمیتوانند درباره دین اظهارنظر کنند و فیلسوفها و دانشمندان «غلط» میکنند درباره حلال و حرام بودن موسیقی نظر میدهند.
آقای یزدی این اظهارات را در گفتگو با نشریه «حریم امام» بیان کرده است.
مهمترین گزارههای این گفتگو:
● زنها که نمیتوانند به معدن زغال سنگ بروند. رشتههای معادن سنگین ربطی به زنها ندارد. منتها این دختر بنده خدا از همه رشتهها رد میشود و چون جای دیگری ندارد رشته معدنشناسی را انتخاب میکند. بعد هم میخواهد برای معدنشناسی با استادش به بیابان برود. بعد آن استاد زمینشناس و آن دانشجوی زمینشناسی و معدنشناسی با هم رفیق میشوند. حالا دیگر چطوری است خودشان میدانند.
● دولت موظف به تامین دین و دنیای مردم است. نه اینکه بگوید دین ربطی به ما ندارد، این غلط است.
● اما دین دولتی یعنی دولت از خودش یک چیزی را به اسم دین قرار دهد و نسبت به این مسائل بگوید خیلی مهم نیست. یا اگر جایی فساد و فحشایی هست تساهل و تسامح کند و بگوید خیلی مهم نیست، در دنیا خیلی از این چیزها هست. یا کمکم نسبت به بدحجابی و بیحجابی و مسائل دینی بیمبالات شود.
● دین دولتی میتواند به این معنا هم باشد که خدای نکرده حضرات روحانیون بدعتگذار باشند. یعنی چیزی که از دین نیست را به اسم دین به مردم بدهد و بگوید این امر دینی است و باید به آن عمل کنید. در حالی که امر دینی نیست.
● این اصطلاح معروفی است که دین علیه دین است. دین دولتی معنایش دین علیه دین است. یعنی از دین علیه دین استفاده میکنند. مثلاً میگویند یهودیها و مسیحیها با مسلمانها فرقی نمیکنند.
● در اسلام برای یهودیت، مسیحیت، اقلیتهای دینی و مذاهب مختلف اسلام مرزهای خاصی معین شده است. زمان پیغمبر هم یهودیهای و مسیحیها در مدینه و در حکومت اسلامی بودند و اختلاف نظر و سلیقه و عقیده هم وجود داشت.
● یک استاد دانشگاه نمیتواند در مسائل دینی بگوید عقیده من این است یا به عقیده من باید این کار را کنند. حق ندارد در برابر اسلام اظهار عقیده کند. اگر در برابر اسلام اظهار عقیده کند این میشود دین دولتی.
● خوشبختانه دین دولتی در جمهوری اسلامی نیست. البته اگر در گوشه و کنار یک فیلسوف یا دانشمندی برای خودش اظهار نظر میکند و میگوید مثلاً موسیقی اشکالی ندارد، باید گفت تو غلط میکنی میگویی موسیقی اشکال ندارد.
● فلان هنرمند و کسی که اسمش را گذاشته هنرمند میگوید آنهایی که گفتند موسیقی حرام است، نمیدانند موسیقی چیست. خیلی بهتر از تو میدانند موسیقی چیست اما حرام و حلال ربطی به تو ندارد.
● نمیشود کسی را با زور بهشتی کرد و جلوی اینکه کسی به جهنم برود را گرفت. کسی که میخواهد برود جهنم، برود. اما اگر بخواهد دیگران را جهنمی کند باید جلویش را بگیریم. حق ندارد.
● مثلاً یک خانم در خانهاش بیحجاب کامل است و دارد گناه میکند. مثلاً جلوی برادرشوهرش بیحجاب راه میرود. اصلاً جلوی برادرشوهرش حجاب ندارد. با اینکه نامحرمش است. به جهنم میرود. خب به جهنم که جهنم میرود! به ما چه ربطی دارد! اما اگر همین خانم از خانهاش آمد بیرون یعنی دارد حقوق عامه را پامال میکند.
● حرام اسلامی تا همیشه حرام است. هیچ جابجا نمیشود. حلال اسلامی هم تا همیشه حلال است و هیچ جابجا نمیشود. واجب اسلامی هم همیشه واجب است و هیچ وقت جابجا نمیشود.
پیام برای این مطلب مسدود شده.