هشدار به علی لاریجانی درباره همکاری با اصلاحطلبان
دیگربان: وبسایت «الف» نسبت به آنچه استفاده اصلاحطلبان از علی لاریجانی٬ رئیس مجلس عنوان کرده هشدار داده و نوشته «به نظر میرسد اصلاح طلبان برای او خوابهایی دیدهاند.»
به نوشته این وبسایت «این روزها اصلاح طلبان با لاریجانی مغضوب سالهای پیششان مهربانتر شدهاند و او را اصولگرای میانه رو مینامند» و بدنبال «یارگیری» از میان محافظهکاران بر اساس «تفرقهافکنی» هستند.
نویسنده مطلب به لاریجانی هشدار داده با وجود دلخوریهایی که از مواضع برخی محافظهکاران تندرو دارد٬ نباید چراغ سبز به اصلاحطلبان نشان بدهد٬ چرا که حامیان سنتی خود را از دست میدهد.
متن کامل این یادداشت با عنوان «بعد از ناامیدی از ناطق نوبت به لاریجانی رسید»:
علی لاریجانی علیرغم نقش پررنگ اصولگرایانهاش در انتخابات مجلس نهم، سال گذشته و در جریان رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ نتوانست محوری برای هم جناحیهایش باشد. شاید تنها همان جمله معروفش در وصف قالیباف زمانی که بجای او در مراسم افتتاح بزرگراه امام علی علیه السلام حضور یافته بود، به دفاع انتخاباتی وی از قالیباف تعبیر شد: «قالیباف به دنبال جمعآوری رأی حلال است.» اما انتخابات دهم مجلس در راه است و لاریجانی نمیتواند در میان اصولگرایان موثر نباشد؛ اما به نظر میرسد اصلاح طلبان برای او خوابهایی دیدهاند…
یک مهربانی مشکوک!
این روزها اصلاح طلبان با لاریجانی مغضوب سالهای پیششان مهربانتر شدهاند؛ او را اصولگرای میانه رو مینامند؛ از مدیریتش بر مجلس مدح میگویند و حتی زمزمههایشان میرسد که لاریجانی رئیس مجلسی باشد که آنان از هم اکنون اصلاح طلبش میدانند؛ لاریجانی رئیس مجلس اصلاح طلبان!
از سالهای صداوسیمایی لاریجانی و پخش کنفرانس برلین و چراغ و هویت و تشنه شدن رادیکالهای اصلاح طلب به خون علی لاریجانی سالهای زیادی میگذرد و حالا این جماعت رانده شده از ناطق نوری و مانده شده در کاندیداهای خودشان، سراغ علی لاریجانی رفتهاند؛ اصولگرایی که وقتی رییس سازمان صدا و سیما بود و دولت در دست اصلاح طلبان، به دستور محمد خاتمی، رئیس جمهور اصلاحات برای مدتی از هیات دولت اخراج شد؛ اما حالا چه شده است که گذر اصلاح طلبان به همین لاریجانی اخراجی از هیئت دولت اصلاحات افتاده است؟
سیمای لاریجانی تعطیل باید گردد!
رسانههای اصلاح طلب این روزها همه اختلافات لاریجانی با طیف احمدینژاد و طیف پایداری را یک به یک لیست میکنند؛ اما از فحاشیهای سال ۷۹ به لاریجانی پس از پخش کنفرانس برلین سخنی به میان نمیآورند و ترجیح میدهند در خاطرهها نباشد که پس از پخش آن ۳۰ دقیقه از شبکه اول سیما، اصلاح طلبان تا مرز تکفیر علی لاریجانی پیش رفتند و وسط خیابان شعار میدادند سیمای لاریجانی تعطیل باید گردد! حالا راه ندادن رئیس سازمان صدا و سیما به هیئت دولت اصلاحات که بماند!
در همهٔ جدلهای سالهای آخر دولت دهم با مجلس هشتم هم، رسانههای اصلاح طلب سمت و سوی نوشتههایشان در دفاع از لاریجانی بود؛ همان روزها هم لاریجانی و نظراتش برای آنان چندان مهم نبود؛ اما هیزم ریختن بر آتش آن اختلافات دست و پاگیر، برای اصلاح طلبان تیری بود که به چند هدف میخورد؛ هم دولت رقیبشان را تخریب میکردند؛ هم اختلافات میان رقبایشان را پررنگ میکردند؛ هم نانی به لاریجانی قرض میدادند شاید برای روز مبادایشان!
تفرقه انگیزی؛ خشت اول سیاست اصلاح طلبان
هر مدلی که بخواهیم این یارگیری اصلاح طلبان از میان اصولگرایان را تفسیر کنیم، خشت اول آن تفرقه انگیزی میان اصولگرایان خواهد بود. اصلاح طلبان مهارت زیادی در دو قطبی سازی جامعه دارند و حالا قصد دارند همان دو قطبی سازی را میان اصولگرایان نیز کلید بزنند. آنها با دو قطبی سازی جامعه، هویت خود را در مواجه با حریف تعریف میکنند و زیستشان در غوغای تقابل با رقیب سیاسی شکل پررنگ تری به خود میگیرد و با دو (یا چند) قطبی سازی گروه حریف، خط تفرقه اندازی میان آنان را دنبال میکنند. از همان آغاز سخن گفتن رسانههای اصلاح طلب در مورد علی لاریجانی، او را «اصولگرای میانه رو» مینامند تا دو قطبی تندرو و میانه رو در میان اصولگرایان یک اصل غیرقابل انکار تلقی شود.
فراتر از رسانههای اصلاح طلب، عطریانفر هم که این سالها کمتر و کمتر به میدان سیاست پا نهاده، همراهی اصلاح طلبان با لاریجانی را لازم میداند: «نباید در این تردید کنیم که اندیشه معتدل و معقول آقای لاریجانی به مجلس راه پیدا کند. به نظر من حتی نه تنها ایشان و همفکرانشان باید وارد مجلس شوند، بلکه اصلاحطلبان تلاش کنند اگر وی در جایگاه ریاست مجلس هم قرار گرفت با او همراه باشند.» او حتی پا را فراتر گذاشته و به نوعی روش کار لاریجانی را اصلاح طلبانه میخواند: «باید در نظر بگیریم اگر ریشه ایشان اصولگرایی است، اما روند مدیریتی او در مجلس اصلاحطلبانه است.»
مصادره به مطلوب آرا
یافتن چرایی عزیز شدن لاریجانی در میان اصلاح طلبان شاید چندان سخت نباشد. اصلاح طلبان در مورد روحانی و ناطق نوری و هاشمی رفسنجانی هم اینگونه عمل کردهاند؛ روزی بدترین تخریبها را علیه آنان داشتند و روزی دیگر که پیروزی انتخاباتی و منافع سیاسیشان ایجاب میکرد، در مقابل رقیب مشترک با آنان همسو شدند و نداشتن پایگاه اجتماعیشان را پوشاندند. اصلاح طلبان که در انتخابات ۹۲، با علم به نداشتن رأی، کاندیدایشان را وادار کردند تا از گردونهٔ رقابتهای انتخاباتی کنار بکشد، در انتخابات آتی نیز به دنبال کسی میگردند که هم مشهور باشد، هم رأی آور و هم خوشنام و خوش سابقه در انقلاب؛ تا هم برای اصلاح طلبان رأی بیاورد و هم شائبههای فتنهگری و ضدیت با نظام را از پیشانی آنها بزداید.
لاریجانی حسب مواضع و عملکردش و با توجه به اصالت خانوادگیاش، حمایت علمای قم را با خود به همراه دارد و کمتر کسی در رأی آوری لاریجانی از شهر قم تردید دارد. بنابراین حمایت اصلاح طلبان از او نه تنها چیزی بر او نخواهد افزود، بلکه حامیان سنتیاش را هم دلخور و حتی شاید از اطراف او دور کند.
و البته به موازات این از دست دادن حامیان مردمی، تودههای حامی اصلاح طلبان به جمع هواداران وی اضافه نخواهند شد؛ چه آنکه گرچه سیاستهای اصلاح طلبان بر همراهی با لاریجانی منطبق میشود، اما هواداران مردمی اصلاح طلب هیچگاه مواضع اصولگرایانه وی را از خاطر نخواهند برد و همچون حمایتشان از هاشمی رفسنجانی، شاید در برههای با هدایت لیدرهای اصلاح طلب یا به منظور گذر از یک انتخابات، حامی رقبای سابق شوند، اما حامی آنان باقی نخواهند ماند.
اما از سوی دیگر، چنین حمایتی برای اصلاح طلبان سود بسیاری خواهد داشت؛ آنان حمایت خود را دلیل پیروزی لاریجانی خواهند دانست و آن وقت است که سهم خواهیهایشان در قوه مقننه آغاز خواهد شد. اتفاقی که در انتخابات ۹۲ و سپس شکل گیری دولت یازدهم تجربهٔ آن را دارند.
نقش تعیین کننده را در این میان شخص علی لاریجانی بر عهده دارد. او از برخی برخوردها میتواند رنجیده باشد و متاسفانه برخی تندرویها در حمله به وی و اقدامات غیرشرعی و غیرقانونی علیه لاریجانی (همچون ماجرای برهم زدن سخنرانی وی در ۲۲ بهمن یا تلاش برای تخریب وی با پخش فیلم برادرش در مجلس) زمینه را برای مصادرهٔ او توسط اصلاح طلبان فراهم آورده است، اما او نیازی به حمایت اصلاح طلبان ندارد و نباید بگذارد برخی مواضع او برای جلوگیری از تنش، چراغ سبزی برای این جریان تلقی شود.
اینکه او از سران اصولگرایان خواهد بود یا پرده پوش ضعفهای اصلاح طلبان، چیزی ست که خود او تصمیمش را خواهد گرفت. شاید لازم است لاریجانی هم همچون ناطق نوری تصریح کند که با طناب پوسیدهٔ اصلاح طلبان به چاه نخواهد رفت.
پیام برای این مطلب مسدود شده.