09.09.2014

هفته‌خوانی: هفته نمازگزاران قمه‌کش

خودنویس: گفتنی است که در میان نمازگزاران قمه‌کش مجروح، نام فرمانده پایگاه مقاومت بسیج مسجد حاجی کلا هم به چشم می خورد که کارشناسان معتقدند این فرمانده بسیج در واقع جعبه سیاه این حادثه محسوب می‌شود و باید برویم ببینیم اصل ماجرا چه بوده است!…

نمازگزاران قمه‌کش!

درگیری و بزن و بزن همه جا دیده بودیم غیر از این که ملت وسط نماز جماعت بگیرند همدیگر را لت و پار کنند!

گزارش شده که اهالی یکی از روستاهای حاجی کلا از توابع بابلسر، وسط نماز مغرب و عشا گرفتند همدیگر را به قصد کشت زدند آن هم چه زدنی، با قمه و چماق افتادند به جان هم و تا این لحظه دست‌کم ۵ تن از نمازگزاران محترم شل و پل شدند!

خوشبختانه این نماز جماعت تاکنون تلفات جانی نداشته اما حال چند تن از مومنین نمازگزار که وسط نماز از خجالت برادر مومن خود درآمده‌اند وخیم گزارش شده است!

گفتنی است که در میان نمازگزاران قمه‌کش مجروح، نام فرمانده پایگاه مقاوت بسیج مسجد حاجی کلا هم به چشم می خورد که کارشناسان معتقدند این فرمانده بسیج در واقع جعبه سیاه این حادثه محسوب می‌شود و باید برویم ببینیم اصل ماجرا چه بوده است!

قدیمی‌ها یک ضرب المثل داشتند که می گفتند رویتان گلاب مسجد جای …. نیست! اما ظاهرا بعد از انقلاب مسجد جای خیلی از کارها از جمله همین بی‌تربیت‌بازی‌ها هم هست!

کدام طرف چرب‌تر است!

یک عمر داد می‌زدیم که بابا حضور این سیاسیون در ورزش آفت است اما ظاهرا برعکس شده و حضور ورزشی‌ها در سیاست آفت که چه عرض کنم مصیبت عظما است!

عارضم خدمت شما که چند سالی است که چند نفری از این گولاخ شکسته‌های ورزش مثل خادم و عباس جدیدی و علیرضا دبیر و هادی ساعی و همین رضازاده خودمان به همراه یکی دو نفر از روسای سابق فدراسیون‌های ورزشی سر از شورای شهر تهران درآورده‌اند و بیرون بیا هم نیستند!

خب تا این‌جا که مشکلی نیست این همه قوزمیت در مسوولیت‌های کشوری و لشگری داریم این گولاخ‌ها هم روش!

اما مسئله این‌جاست که انتخاب رییس شورای شهر و متعاقب آن شهردار تهران وصل شده بیخ گوش این ورزشی‌های عضو شورای شهر.

در واقع اصول‌گراها یک طرف هستند و اصلاح‌طلب‌ها یک طرف دیگر و این ورزشی‌ها فراکسیون سوسول‌گرا را در شورای شهر تشکیل داده‌اند، و از آن‌جا که اصول‌گراها با اصلاح‌طلب‌ها یر به یر شدند، الان ریش و قیچی افتاده دست این ورزشی‌ها.

و خب کار به جایی رسیده که این طرف اگر بیش‌تر سیبیل را چرب کند، رای ورزشی‌ها را بغل کرده است و اگر آن طرف بیشتر وازلین بزند و چرب‌تر کند رای ورزشی‌ها را مال خود کرده!

این ورزشی‌ها هم کاری به هیچی ندارند فقط منتظرند ببینند کدام طرف بیشتر چرب می‌کند!

دفعه اول اصول‌گراها بیشتر چرب کردند و قالیباف شد شهردار، بعد از مدتی اصلاح‌طلب‌ها چرب‌تر کردند و مسجد جامعی شد رییس شورای شهر حالا انگار دوباره طیف قالیباف باحال‌تر بودند و ورزشی‌ها چرخیدند سمت مهدی چمران و گذاشتند در کاسه اصلاح‌طلب‌ها و سکه یک پول‌شان کردند!

سری جدید سریال هسته‌ای!

وای خدا وکیلی من یکی دیگر کشش ندارم… یعنی سریال‌های فارسی وان و جم تی وی را دنبال می‌کردیم بدآموزی‌اش کم‌تر بود از دنبال کردن مذاکرات هسته‌ای!

یک سری جلیلی و خانم اشتون پدر صاحب ما را درآوردند و آخر سر اشتون بی‌معرفت تا فهمید سعید موقعیت کاری خودش را از دست داده است سریع سعید را پیچاند و ماجرای کتی و جواد شروع شد، کتی و جواد هنوز به جاهای باریک نرسیده بودند که ماجرای عباس و اشمیت هم آمد وسط…!
هنوز گیج و ویج این تیک و تاک‌ها بودیم و منتظر تا ببینیم سرانجام کتی و جواد به نتیجه می‌رسند یا نه که یک دفعه اعلام شده کتی برای همیشه جواد را دودر کرده و حالا پای یک زن دیگر به نام فدریکا در میان است!

حالا من نمی‌دانم این فدریکا چه قدر ساده است که با چشم‌های خودش دید کتی و جواد به سانفرانسیسکو نرسیدند، باز بلند شده از ایتالیا کوبیده آمده تا با جواد حرف بزند و …

حالا از آن طرف منزل جان ما گیر داده که حق نداری مذاکرات هسته‌ای را دنبال کنی!

هر چه هم توضیح می دهیم که عزیز من! این مذاکرات مهم است اگر این ها به توافق برسند کلی پول‌های ما که بلوکه شده آزاد می‌شود!
منزل جان هم پا در یک کفش کرده که کو پول؟ هان؟ کو پول؟ به من نشان بده ببینم کو پول؟
بنده خدا خود جواد ظریف ببین الان چه مکافاتی در منزل با منزل محترمه دارد!

واقعا وزیر امور خارجه شدن کار بنده و شما نیست! طرافت‌های خاصی را می‌طلبد که ظاهرا این ظرافت‌ها از ظریف بر می‌آید که تا این‌جا دوام آورده!

بالاخره کجا بازی کنیم؟!

ما که آخر نفهمیدیم این «زمین دشمن» دقیقا از کجا تا کجا وسعت دارد که حواس‌مان باشد نرویم در آن‌جا بازی کنیم و بیاییم این ور تر بازی کنیم تا یک وقت علما و فضلا یقه‌مان را نگیرند!

تقریبا هیچ حوزه‌ای اعم از سیاسی، اقتصادی، ورزشی، فرهنگی، فناوری و غیره نمانده است که جزو زمین دشمن محسوب نشود و بازی کردن در آن ممنوع نشود!

حالا این‌که زمین ما دقیقا کجاست که برویم همان‌جا بدون سر خر بازی کنیم بماند!

اخیرا هم که حاجی مومن نسب فرمایش کردند که «حضور در فیس‌بوک بازی در زمین دشمن است.»

حالا یک نکته‌ای این وسط به ذهن مبارک بنده خطور کرده و این که همه عالم و آدم و کارشناسان اهل فن همیشه به بازیکن‌ها گوش‌زد می‌کنند که بازی را ببر در زمین حریف و نباید توپ را در زمین خودت نگهداری چون احتمال گل خوردن وجود دارد و اساسا بازی در زمین خودی خطرناک است و بازیکن‌ها باید هر چه بیش‌تر بتوانند بازی را به زمین حریف بکشانند.

خب! پس این علما چه مرگ‌شان است که گیر داده‌اند بیایید در زمین خودمان بازی کنیم تا دشمن بیاید دخل ما را در زمین خودمان بیاورد!

افزایش جرم کوچولو!

فرمانده پلیس یک خبر خوش هسته‌ای داده و از «کاهش شدید» جرائم کلان در ایران خبر داده است!

خب می‌دانید که تعریف جرائم کلان در ایران فرق دارد.

مثلا سرقت ۷۵ هزار تومان پول جزو جرائم کلان حساب می‌شود و چند تا جوان را وسط شهر دار می‌زنند اما سرقت میلیارد دلاری توسط مقامات مسوول جزو جرائم خرد به شمار می رود و طرف به کلانتری هم احضار نمی‌شود هیچ، پست و مقام هم می‌گیرد!

یا مثلا گیتار زدن در زیر زمین یا ترانه نوشتن برای خواننده‌های لس آنجلس جزو جرائم کلان حساب می‌شود و کوماندوهای نیروی انتظامی با عملیات یا صاحب‌الزمان ادرکنی می‌ریزند همه را قپانی دستگیر می‌کنند و آبرو حیثیت طرف را می‌برند اما هفت‌تیرکشی وسط اتوبان اصلا جزو جرائم خرد هم به شمار نمی‌رود و سوتفاهم محسوب می‌شود.

با این تقسیم‌بندی حق با فرمانده پلیس است چون جرائم جزیی (همین اختلاس و رشوه و تبانی‌های جزیی) افزایش یافته است.

راستی از سردار زارعی و ۶ تا خانم ورپریده که چند سال پیش یک جرم کوچولو مرتکب شده بودند خبری دارید؟

فرار دزدها

ناصر مکارم شیرازی از مراجع تقلید دست به لاستیک گفته «نمی‌توانیم درهای علمی رابه روی جوانان ببندیم اتفاقا باید درهای علم را باز کنیم. اما حرف ما این است که نباید اجازه دهیم از این در‌ها دزد وارد شود».

راست گفته خب! بنده خدا…
نمی‌شود که ما همه چیز را از خارج وارد کنیم. چند بار مقام منظم رهبری خودش را جر بدهد که مسوولان باید به سمت تقویت تولید داخلی گام بردارند.

حالا گیریم در زمینه‌های مختلف صنعتی و فناوری به خاطر سوسه آمدن دشمنان نتوانستیم به خودکفایی دست پیدا کنیم، اما در زمینه پرورش دزد که احتیاجی به خارج نداریم و واردات دزد به نوعی سرمایه‌سوزی محسوب می‌شود.

بنابراین ما باید هر چه سریع‌تر درهای علم را ببندیم تا دزد مازاد وارد کشور نشود و تاکیدمان روی تقویت همین دزدهای نفتی و ارزی خودمان باشد تا خدای نکرده این دزدها بی‌انگیزه نشوند و کشور دچار پدیده فرار دزدها نشود!

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates