تنفر، انتظارات بیجا و قدرناشناسی جمهوری اسلامی حد و اندازهای ندارد
خودنویس: روحانی در مصاحبه با NBC عینا مواضع جمهوریخواهانی را که اسلامگرایان شیعه آنان را جنگ طلب میخوانند منعکس میکند
از ویژگیهای مقامات جمهوری اسلامی قدرناشناسی آنهاست. آنها بدون ذرهای قدرشناسی کسانی را که یک عمر با رژیم پهلوی مبارزه کرده بودند بلافاصله بعد از انقلاب نه تنها از قدرت بلکه از حیات خلع کردند. در برابر مردمی هم که امروز دارند منابع آنها را غارت و تاراج میکنند ذرهای قدرشناسی ندارند چون منابع عمومی را ملک امام زمان و خود را نائب وی تلقی میکنند. در برابر کشورهای دیگر نیز همین ویژگی را از آنها می توان مشاهده کرد. ایالات متحده با ۲/۴ تریلیون هزینه با یک خطای استراتژیک آنها را از شر رژیمهای طالبان و صدام (دو دشمن اصلی آنها در منطقه) رهایی بخشید اما نه تنها قدرشناسیای از آنها مشاهده نشده بلکه طلبکار هم هستند و انتظارات بیجا هم دارند و همانند گروههای چپ ژست صلحطلبی هم میگیرند.
ناسازگاری مسئلهای نیست
حسن روحانی در مصاحبه با شبکهی ان بی سی قبل از سفر به نیویورک در سپتامبر ۲۰۱۴ مواضعی را در بارهی نحوهی برخورد ایالات متحده با داعش بیان کرده است که نه تنها با مواضع ۳۶ سالهی جمهوری اسلامی و خامنهای بلکه با سخنان خود وی در همین مصاحبه همخوانی ندارد. لبّ سخن روحانی یا انتظار وی از ایالات متحده آن است که این کشور چند صد هزار نیروی زمینی به عراق و سوریه آورده و جمهوری اسلامی و بشار را از شر داعش خلاص کند.
ظاهرا براندازی طالبان و صدام از قدرت، بدون تر شدن پای مقامات جمهوری اسلامی و لشکرهای بسیجی آنان و رفتن یک دلار از کیسه شان به مذاق آنها بسیار خوش آمده است که امروز حسن روحانی حملهی هوایی به داعش توسط ایالات متحده را کافی نمیداند.
دعوت ضمنی از ایالات متحده به مداخلهی زمینی
روحانی در این مصاحبه به طور ضمنی خواهان حملهی زمینی ایالات متحده به داعش شده است البته با کسب اجازه از رژیم بشار: «اولا چرا اینقدر دیر آمریکا به فکر افتاده است که با گروههای تروریستی مبارزه کند. ثانیا چطور فقط بمباران هوایی انجام میدهد، آمریکاییها میترسند در عراق کشته بدهند؟ از اینکه سربازان آنها در مبارزه ای که ادعا میکنند میخواهند با تروریسم انجام دهند، کشته شوند میترسند و به همین علت میخواهند هواپیما باشد و حتی الامکان هم هواپیما بیخلبان باشد، آنها نمیخواهند در این نبرد هیچ فردی از آنها صدمه ببیند. مگر میشود بدون زحمت و بدون فداکاری به هدف بزرگی رسید. (واحد مرکزی خبر ۲۷ شهریور ۱۳۹۳) روحانی عینا سخن جمهوریخواهان ایالات متحده را تکرار میکند: «از ارتفاع ده هزار پایی یا پانزده هزار پایی با هواپیمای با خلبان یا بی خلبان هدف قرار دادن یک هدف یا بمباران آن به درستی یا به اشتباه، نمیتواند حل مشکل باشد. در افغانستان و پاکستان و دیگر مناطق ما این مساله را تجربه کردهایم ما دیدهایم که این حملات هوایی مشکل را حل نکرده است.» (همانجا)
این یعنی قرار دادن سربازان امریکایی در خدمت جمهوری اسلامی و دولت بشار. البته با رفتارهایی که دولت بوش و اوباما در این سالها داشتهاند انتظار میرود که چنین خواستههایی از سوی مقامات جمهوری اسلامی بیان شود. چرا باید امریکاییها بدون توجه به هزینهی انسانی و مالی نیروهایشان را در عراق و سوریه پیاده کنند و رژیم بشار و جمهوری اسلامی را از شر داعش خلاص کنند و جنایتکاران بعثی سوریه و همپیمانانشان را از مشکلاتی که دارند نجات دهند؟
چهار تناقض
تحلیل روحانی از عدم کفایت حملهی هوایی برای حذف داعش و نیاز به پیاده کردن نیروی زمینی توسط ایالات متحده با چهار موضع جمهوری اسلامی در تناقض است:
۱. مشکلات منطقهای و راه حلهای بین المللی
مقامهای جمهوری اسلامی همواره خواهان خروج نیروهای امریکایی از منطقه بودهاند و مشکل را نه از تنازعات منطقهای و جاهطلبیهای اسلامگرایان بلکه مداخلهی دول غربی میدانند. به همین دلیل هم به راه حلهای منطقهای باور دارند: «در منطقه ما اگر مشکلی وجود دارد مردم این منطقه و دولتهای این منطقه خیلی بیشتر از دیگرانی که هزاران کیلومتر از منطقه ما فاصله دارند، مشکل را حس میکنند و ریشه های آن را میبینند و تجربه سالهای اخیر نشان داده است آنها در جنگ علیه تروریسم ناموفق بودهاند.»(همانجا) با این تصور چگونه میتوان از ایالات متحده خواست که مشکل داعش را با حملهی زمینی حل کند؟ داعش به عنوان یک ارتش اشغالگر یک مشکل منطقهای است و بنا به مواضع همیشگی جمهوری اسلامی خود مردم منطقه باید این مشکل را حل کنند.
۲. اتهامات بیجا و نتایجش
مقامهای نظامی و سیاسی جمهوری اسلامی در سه ماه گذشته با صدایی بلند داعش را برساختهی ایالات متحده معرفی کردهاند. روحانی چگونه انتظار دارد که کشوری که خود داعش را ساخته (و به زعم مقامات جمهوری اسلامی بدان نیاز دارد) آن را نابود کند؟ مقامات جمهوری اسلامی هنگامی که تنفر خود را نسبت به ایالات متحده ابراز می کنند فراموش میکنند که در مواقعی به این کشور ممکن است نیاز پیدا کنند. با همین تنفر است که ائتلاف ضد داعش اول توسط خامنهای و بعد توسط روحانی به تمسخر گرفته میشود. ایالات متحده در مجموع در قرن بیستم قدرت خیر بوده است: در سقوط فاشیسم و کمونیسم، در مبارزه با انواع بیماریها و در بسط رفاه و ابزارهای زندگی سعادتمندانه در سرتاسر عالم. همین امروز بدون کمک ایالات متحده مبارزه با ایبولا در آفریقا غیر ممکن است.
۳. جهان وطنی
رئیس دولتی که روزنامهی بیانگر مواضع رهبرش کشته شدن کودکان سه سالهی اسرائیلی به واسطهی بمب گذاری فلسطینیها را «هلاکت صهیونیستها» مینامد از امریکاییها میخواهد که دیدی جهان وطن داشته و به همهی ابنای بشر به عنوان شهروند خود نگاه کنند: «فقط پس از آنکه اتباع آمریکایی سر بریده شدند، آنها به فکر جنگ با تروریسم افتادند، اگر آنها واقعا میخواهند با تروریسم بجنگند راهش این است که برای همه مردم جهان و همه آنهایی که بی گناه هستند و بدون اینکه جرمی مرتکب شوند، هدف حمله قرار میگیرند، باید برای آنها نیز همانند اتباع خودمان دلسوزی کنیم. از نظر ما یک تبعه ایرانی یا عراقی یا سوری یا فلسطینی یا لبنانی ، اگر هدف حمله تروریستها قرار گرفت، مثل این است که یک تبعه ایران مورد حمله قرار بگیرد.» (همانجا) لابد با همین منطق است که جمهوری اسلامی ۳۶ سال است به ترور مخالفان خود پرداخته یا شهروندان را با محاکمههای سرپایی به بالای دار میفرستند. یا با همین منطق است که جمهوری اسلامی از رژیمی که موجب کشتار نزدیک به ۲۰۰ هزار سوری شده حمایت میکند.
۴. همصدایی با «جنگطلبان»
پس از اعلام راهبرد اوباما در باب عدم ارسال نیروی زمینی به عراق و سوریه سناتور گراهام و سناتور مککین و برخی دیگر از جمهوریخواهان با این راهبرد مخالفت کردند. آنها که در ادبیات اسلامگرایان و گروههای چپ، جنگطلب خوانده میشوند معتقدند که بدون نیروی زمینی نمیتوان داعش را حذف کرد. روحانی در مصاحبه با NBC عینا همین مواضع جمهوریخواهان را در این حوزه منعکس میکند.
ــــــــ
کلیه مطالب رسیده از اعضا، معرف دیدگاه شخصی نویسندگان است نه سایت خودنویس
پیام برای این مطلب مسدود شده.