21.09.2014

لزوم مقابله با «شخصیت آزار رسان» از کودکی

خودنویس: ضربه زدن، هول دادن، استفاده از القاب توهین‌آمیز، تهدید و تمسخر دیگران برای گرفتن اجباری پول یا گرفتن وسایل با ارزش آن ها در مدارس و در جمع دوستان و خانواده از جمله موارد خشونتی ست که در میان کودکان رخ می دهد

«بولی» “Bully” در زبان انگلیسی به معنای زورگویی در فارسی است و به فرد زورگو و قلدر هم گفته می شود. این نوعی رفتار پرخاشگرانه است که به قصد آزار و اذیت و آسیب به دیگران از طریق تهدید و یا زورگویی صورت می گیرد. بهره‌جویی شخصی [2] از افراد، اینکه اطرافیان ضعیف تر را مضحکه و دستمایه‌ی خنده و تفریح قرار بدهند، گذاشتن اسم های تحقیر آمیز روی ضعیف ترها، استفاده از نقطه ضعف عاطفی انسان‌ها، نزدیک‌شدن به آنها و بعد در سر بزنگاه از آن‌ها سود‌جویی کردن و فریب دادن، همه به نوعی «بولی» محسوب می‌شوند که شخص آزار رسان بخوبی آن را کشف و بکار می برد.

شخصیت آزاررسان و یا «بولی» در سنین مختلف ممکن دست به چنین کاری بزند. فرد آزاررسان از روش‌های مختلف و غیرمستقیمی برای ادامه و یا آغاز آزاررسانی خود استفاده می‌کند. «بولی» عموما یک بار اتفاق نمی افتد بلکه ممکن است از سوی یک شخص یا یک گروه بر گروهی دیگر یا شخص خاصی بارها اتفاق بیافتند.

به گفته جامعه شناسان این روش رفتاری به سه نوع عمده کلامی، فیزیکی و اجتماعی تقسیم می شود، تنها در بریتانیا در هر ۷ ثانیه و در آمریکا هر ۱۰ ثانیه یک دانش آموز قربانی خشونت و آزار [3]از سوی همکلاسی های بولی خود می شوند که در نتیجه آن ۸۰ درصد آنها به خاطر ترس از این موضوع به غیبت از کلاس درس روی می آورند.

در غرب افراد خشونت گر درهمان آغاز ورود به مهدکودک و مدرسه شناسایی می شوند و راههای کنترل آنها به خانواده و اطرافیان آموزش داده می شود.

شخص آزاررسان اصولا کمتر دچار عذاب وجدان می شود و یا اینکه به گفته ی روانشناسان گاهی اصلا حس ندامت هم ندارد. این گونه افراد حتی ممکن است از ناراحتی و رنج دیگران هیچگونه متاثر نشوند و از کنار هرگونه درد و مشکلات دیگران که خود مسبب آن بوده اند، به راحتی گذر کنند. او هیچگونه احساس همدردی با شخص آسیب دیده ندارند. از دیگر مشخصات این افراد فراری بودن از احساس شرم است، که این خود موجب پذیرش اشتباه می شود.

شخصیت آزار رسان قاعده ای را نمی پذیرد و دچار توهم خود بزرگ بینی ست. در روابط اجتماعی، محیط کار و خانه رفتارهای خود را توجیه می کند و همواره به قلدری، گردن کلفتی و پر سر و صدا بودن ادامه می دهد.

اندیمشندان همواره درباره ابعاد آزار رساندن از شخص تا جامعه و حکومت در نوشته های خود حقایقی را مطرح می کنند. به عنوان مثال ویرجینا ولف، رمان نویس سرشناس انگلیسی، فاشیسم را یکی از انواع حکومت های آزاررسان می داند [4]. از نظر ولف، هیتلر و نازیسم زاییده تفکر او در سال ۱۹۳۴ از «وحشتناک ترین» حکومت های آزار رسان است.

شخصیت آزار رسان در کودکی

ضربه زدن، هول دادن، استفاده از القاب توهین‌آمیز، تهدید و تمسخر دیگران برای گرفتن اجباری پول یا گرفتن وسایل با ارزش آن ها در مدارس و در جمع دوستان و خانواده از جمله موارد خشونتی ست که در میان کودکان رخ می دهد، در حالی که موارد زیادی از خشونت گزارش می شود، اما در بسیاری از این موارد کودکان فشارها را گزارش نمی کنند و تنها از تاثیری که بر رفتار آنها در خواب و یا بیداری، افت تحصیلی، کم کردن وزن و افسردگی و یا در برخی موارذ شب ادراری ایجاد می شود می توان پی برد که ممکن است در داخل منزل توسط خواهر و برادر و یا در بیرون از آن مورد قربانی خشونت شده باشند.

چرا کودکان قلدری می کنند:

روانشناسان کودک بر این باورند از جمله دلایل قلدری بعضی از کودکان این است که آنها از احساس قدرت لذت می برند و فکر می کنند با زورگویی به اهدافشان می رسند. گاهی به دلیل تخلیه روانی ناشی از فشارهای درونی و احساس خود کوچک بینی نسبت به دیگران و بیش از همه والدینشان به دنبال فردی ضعیف تر می گردند تا قربانی اش کنند.

گاهی این روش رفتاری ناشی از این است که خود کودک در جای دیگری مورد آزار قرار می گیرد و یا در گذشته گرفته است. اما گاهی این قلدری به دلیل رفتارهای بزرگ ترهاست که همواره با خشم، عصبانیت و کلمات رکیک با کودکان خود و یا با یکدیگر برخورد می کنند. روانشناسان گاهی فیلم های سینمایی و صحنه های خشونت بار در تلویزیون و بازی های دیجیتالی را عاملی برای ایجاد خشم و ابراز خشونت کودکان در نظر می گیرند.

چرا کودکان مورد آزار قرار می گیرند

پژوهش های جدید نشان می دهد که چاقی عامل مهمی در بولی شدن کودکان در مدارس غرب دارد و این وزن اضافی می تواند کودکان را در مدرسه با مشکل مورد آزار قرار گرفتن یا بولی شدن مواجه کند.

به تازگی مجله‌ی پزشکی اطفال [5] نتیجه‌ی پژوهشی را منتشر کرده که روی ۸۲۱ پسر و دختر در ۱۰ نقطه آمریکا انجام شده است. این مطالعه موردی با بررسی رفتار کودکان در کلاس‌های سوم، پنجم و ششم به این نتیجه رسیده که کودکان مورد آزار قرار گرفته عمدتا سفیدپوست، نیمی از شرکت کنندگان مطالعه پسر و ۱۵ درصد کلاس سومی ها نیز چاق بودند . که البته معلمان کلاس ششم می گویند ۳۴ درصد کودکان این پژوهش مورد زورگویی قرار گرفته بودند. همزمان مادران این کودکان بر این باورند ۴۵ درصد فرزندانشان تحت زورگویی بوده اند و ۲۵ درصد از خود این کودکان مورد زورگویی واقع شده اند. این در حالی‌ست که مطالعه پیشین مدعی بود پسربچه ها، اقلیت ها و کودکان متعلق به خانواده های کم درآمد مورد زورگویی بیشتری قرار می گیرند.

وظیفه‌ی والدین و مدارس

مدارس بجز آموزش های لازم برای کنترل کودکان قلدر، نه تنها آنها را شناسایی می کنند بلکه به کودکانی که مورد آزار قرار گرفته اند و در دیگران را آموزش می دهند تا چگونه رفتار کنند که شخص دیگری آنها را آزار ندهد.

والدین هم نقش مهمی دارند تا سریعا کودک آزار رسان خود را شناسایی کنند و از این روش رفتاری به عنوان یک مزیت که مثلا «فرزند پسر من حقش را می گیرد» یا «کسی جرات نمی کند به او حرفی بزند» یاد نکنند چون کودک قلدر با تشویق بیشتر و با خیال راحت تر به مزاحمت برای دیگران خواهد پرداخت. همچنین والدین باید از اتفاقاتی که در مدرسه برای کودکانشان می افتد باخبر باشند، به همین دلیل صحبت کردن با کودکان پس از مدرسه و کسب خبر از اتفاقات روزمره ی آنها می تواند مفید باشد. همچنین تاکید شده به کودک در منزل توضیح دهند که قلدری و زورگویی کردن هرگز قابل قبول نیست و اگر کودک سابقه زورگویی را دارد، با معلمان مدرسه و روانشناس مشورت شود تا راه حلی مناسب به دست آید.

در پایان

این پدیده در همه ی کشورها وجود دارد اما نحوه ی برخورد با این مساله از اهمیت قابل توجهی برخوردار است. اخراج کودکان از مدرسه شاید اشتباه ترین و آخرین راه حلی باشد که یک سیستم آموزشی برای شخص آزار رسان در نظر می گیرد. در حقیقت این کودکان باید هر چه سریعتر درمان و کنترل شوند. اما اگر چنین رفتارهایی درمان نشود و بزرگسالی انتقال یابد این افراد در سنین بالاتر هم به آزار رساندن دیگران ادامه می دهند. این همان موضوعیست که دکتر زهرا شهریور، فوق تخصص روان پزشکی کودک و نوجوان به آن اشاره دارد.

از نظر او [6]شواهد نشان می دهد که اگر رفتار پرخاشگرانه در کودکی مهار نشود، ممکن است در زندگی بزرگسالی هم تداوم داشته باشد و به بروزجرم و جنایت منجر شود.

به نظر کارشناسان همه ی انسان ها در هر سنی از کرامت انسانی برخودارند و باید به آنها احترام گذاشت. مدارس و مراکز آموزشی این توان را دارند که با سیاست گذاری مشخص و برنامه ریزی صحیح موضع آشکاری در برابر این پدیده داشته باشند.

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates