25.11.2014

نمی‌توان براساس آیه‌‌ی ۱۴۰۰سال پیش حکم صادر کرد

خودنویس: معصومی تهرانی به خودنویس می‌گوید: «عمده احکام جزایی اسلام ریشه در ساختار اجتماعی زمان نزول دارند و امروز نمی‌توان براساس آیه‌ای مربوط به ۱۴۰۰سال پیش حکم صادر کرد.»
برپایه قانون مجازات اسلامی ماده ۱۸۳ محارب و مفسد فی الارض کسی است که برای ایجاد رعب، هراس و سلب آزادی و امنیت مردم دست به اسلحه ببرد. در موارد دیگر باب هفتم قانون مجازات گروه‌ها و تشکل‌هایی که در برابر حکومت اسلامی قیام مسلحانه کنند و افراد و گروه‌های هوادار آنان و نیز افراد یا گروهی که قصد کودتا داشته باشند محارب و مفسد فی‌الارض خوانده شده‌اند. مجازات محارب در ماده ۱۹۰ یکی از این چهار مجازات قتل، آویختن به دار، اول قطع دست راست و سپس پای چپ و نفی بلد دانسته شده است. قانون گذاران دامنه این تعریف را گسترش داده‌اند، در نتیجه، مجازات فعالیت‌های سیاسی مسالمت آمیزی مانند «انتشار اکاذیب» یعنی تبلیغات سیاسی، «اداره و مدیریت مراکز فساد و فحشا» یا «آسیب به اقتصاد نظام» نیز در صورتی که «مخل به نظم عمومی و امنیت ملی باشند» دربرگیرنده تعریف فساد فی الارض و مجازات اعدام تعیین شده است. مجازات ارتداد فطری، یا بازگشت مسلمان و مسلمان‌زاده از اسلام نیز آن‌گاه که مرتد مرد باشد در بیشتر موارد در متون فقهی شیعه اعدام تعیین شده است.
***
مجازات ارتداد فطری، یا بازگشت مسلمان و مسلمان‌زاده از اسلام، وقتی که مرتد مرد باشد، در بیشتر متون فقهی شیعه اعدام تعیین شده است. برای نخستین بار، روح الله خمینی در پیامی با این مضمون، حکم [2] ارتداد و دستور اعدام بر اساس همین حکم را به صورت عمومی منتشر کرد:
«به اطلاع مسلمانان غیور سراسر جهان می‌‏رسانم مؤلف کتاب «آیات شیطانی» که علیه اسلام و پیامبر و قرآن، تنظیم و چاپ و منتشر شده است، همچنین ناشرین مطلع از محتوای آن، محکوم به اعدام می‌‏باشند. از مسلمانان غیور می‌‏خواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند، سریعاً آن‌ها را اعدام نمایند تا دیگر کسی جرأت نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید و هر کس در این راه کشته شود، شهید است ان شاء اللَّه. ضمناً اگر کسی دسترسی به مؤلف کتاب دارد ولی خود قدرت اعدام او را ندارد، او را به مردم معرفی نماید تا به جزای اعمالش برسد.»
این مجازات چند سال بعد درجمهوری اسلامی به شکلی عملی و عیان اجرا شد، یکی از این احکام، اعدام سیدعلی غرابات [3] بود. او که از نیروهای ارشد سپاه پاسداران بود در بهمن ماه ۱۳۸۹ به دلیل ادعای ارتباط با امام دوازدهم شیعیان با حکم دادگاه ویژه روحانیت به اتهام «ارتداد» و همین طور ترغیب به فساد (طبق مواد ۵۱۳، ۶۳۹ و ۶۴۰ قانون مجازات اسلامی) به در زندان کارون اهواز اعدام شد.
مجازات ارتداد، همواره مسئله‌ای پرمناقشه بوده و در میان منتقدان همیشه این پرسش را ایجاد کرده که اگر دین اسلام بر اساس تعقل و منطق بنا گذاشته شده، آیا تعیین مجازت مرگ برای کسی که به هر دلیلی به عقاید و آموزه‌های اسلام پشت می‌کند امری معقول و منطقی است عبدالحمید معصومی تهرانی‌، روحانی دگراندیش شیعه در گفتگو با خودنویس در پاسخ به این پرسش می‌گوید: «حکم محاربه در شرع از آیه ۳۳ سوره مائده اتخاذ شده که می‌فرماید:«جزای کسانى که با خدا و پیامبرش جنگ می‌کنند و در زمین به فساد می‌کوشند، آن است که کشته شوند، یا بردار گردند یا دست‌ها و پا‌هایشان یکى از چپ و یکى از راست بریده شود یا از سرزمین خود تبعید شوند. این‌ها رسواییشان در این جهان است و در آخرت نیز به عذابى بزرگ گرفتار آیند».
به گفته وی در زبان قرآن «مقاتله» و «محاربه» دو واژه با بار حقوقی متفاوت است. «مقاتله» جنگهای متعارف و رو در رو است، در صورتی که «محاربه» -طبق نظر فقها- اقدام گروهی با استفاده از اسلحه و ایجاد رعب و وحشت و ناامنی در جامعه است. مبحث محاربه وسیع است که ابعاد گوناگونی دارد که نمی‌شود بطور خلاصه آن را مورد تحلیل و بررسی قرار داد. لذا تنها به یک نکته ریشه‌ای بسنده می‌کنم و اگر عمری باقی باشد در مبحثی اختصاصی پیرامون مجازات‌های دینی و حقوق جزایی نوین به بررسی موضوع خواهم پرداخت. در قرآن مشابه همین حکم محارب از زبان فرعون نیز نقل شده: «فرعون گفت: آیا پیش از آنکه من به شما رخصت دهم به او ایمان آوردید؟ این حیله اى است که درباره این شهر اندیشیده‌اید تا مردمش را بیرون کنید. به زودى خواهید دانست. دست‌ها و پای‌هایتان را به خلاف یکدیگر خواهم برید و همگیتان را بر دار خواهم کرد. (اعراف-۱۲۴و۱۲۳)».
«عباس عبدی، روزنامه نگار در تهران آبان ۱۳۸۶ در مقاله‌ای [4] نگاه دوگانه و لایحه مجازات به موارد مطرح شده می‌نویسد: “با اشاره به گنجاندن ارتداد در فصل جدیدی در قانون مجازات اسلامی و تعیین مجازات مرگ برای افراد مرتد، از مسوولان جمهوری اسلامی باید پرسید: در این ۳۰ سال چه کسی می‌بایست اعدام می‌‏شد که در غیاب این فصل (ارتداد) در قانون موجود و قبلی اعدام نشد که اکنون برای اعدام آنان این فصل به قانون مجازات اضافه شده است؟”»
حال، پرسشی که در اینجا مطرح می‌شود این است که چرا این دو حکم تا حدودی شبیه به یکدیگر هستند؟

معصومی می‌گوید: «پاسخ بسیار روشن است. ساختار مجازات‌ها در اکثر جوامع گذشته و بدوی بر انتقام‌کشی و عبرت‌آموزی بنا گذاشته شده بود تا همگان مجازات را با چشم خود ببینند و ضمن آنکه عبرت می‌گیرند، با انتقام از متخلفین، جامعه به آرامش خود بازگردد. در داستان فرعون نیز امنیت اجتماعی و اقتدار نظام بهم خورده بود که می‌بایست با اقدامی عبرت‌آموز آن اقتدار و امنیت را باز گرداند. حقوق جزایی نوین با چنین مبنایی سازگاری ندارد بلکه با توجه به تغییر و پیشرفت ساختار زندگی و فرهنگی جوامع و در نظر گرفتن میزان جرم و مجازات، و تاثیرات روانی مجازات‌ها بر اجتماع در صدد اصلاح و فرصت‌دهی به متخلفین برای تغییر است. نه آنکه همچون گذشتگان خصلت انتقام جویی و عبرت‌آموزی را در جامعه گسترش دهد. در واقع حقوق جزایی نوین صرفا به دنبال برقراری آرامش ظاهری اجتماع نیست بلکه در صدد برقراری آرامش روانی اجتماع است. قطعا هر چقدر جامعه‌ای از آرامش روانی بالایی برخوردار باشد درصد جرم و جنایت در آن کمتر خواهد شد. بنابراین با توجه به دو آیه مورد اشاره می‌توان این برداشت را کرد که عمده احکام جزایی اسلام ریشه در ساختار اجتماعی زمان نزول دارند کمااینکه پیش‌تر در مباحث مختلف مانند «قرائت‌های دینی» در مورد عدم فرا زمانی و مکانی بودن احکام جزایی نکاتی را عرض کرده‌ام.»

جمهوری اسلامی و تعریفی مغشوش از وهابیت

بسیاری از تندروهای مذهبی در ایران، گرایش به وهابیت را در ردیف شرک می‌دانند و حتی برخی از آنها می‌گویند«وهابیت نیز در فهرست جرائم قضایی قرار دارد» درحالی که در قانون به این جرم اشاره‌ای نشده است.

یکی از اعضای هسته پژوهشی منهاج مدرسه علمیه الزهرا در همدان پیرامون فرقه وهابیت در مقاله‌ای این فرقه را اینطور تعریف کرده است که «هابیت اعتقاد به جسمانیت خداوند دارد، برخی از فرقه‌ها دین را خرافه می‌دانند و قائل به پلورالیسم هستند، کارهای بیهوده و خلاف از قبیل ارتباط با جن، درمان با روش‌های شیطانی، جعل مدرک و عنوان و ترویج بی‌بند و باری و فحشا، از جمله فعالیت‌های این فرقه‌ها می‌باشد. این فرقه‌ها اعم از اینکه علی الظاهر منشأ دینی یا غیر دینی داشته باشند در اعتقاد یا عمل یا هر دو دچار نوعی شرک هستند.»

معصومی در ادامه پیرامون اعتقاد به وهابیت می‌افزاید: «وهابیت مذهبی مستقل در اسلام نیست؛ بلکه نگرش و برداشتی از اصول و فروع اسلام بر مبنای مذاهب اهل سنت است که ابن تیمیه تئوریزه کرده و عبدالوهاب آن را اجرایی نموده است، کمااینکه مرحوم آقای خمینی بر اساس اصول و فروع مذهب تشیع، نگرش و برداشت مرحوم نائینی را اجرایی کرد.

می‌پرسیم آیا می‌توان ادعا کرد که مرحوم نائینی یا خمینی مذهب جدیدی را در تشیع ایجاد کرده‌اند؟

معصومی تهرانی می‌گوید: قطعا هر نگرش و برداشتی دارای نکات مثبت و منفی است که می‌بایست از طریق مجامع علمی، در فضایی آزاد و با حضور صاحب‌نظرات موافق و مخالف مورد نقد و بررسی قرار گیرد و نتایج در اختیار افکار عمومی قرار داد شود تا آنان خود قضاوت کنند. اما چگونه اندیشیدن و بیان آن به خودی خود نمی‌تواند و نباید جرم تلقی شود.»

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates