هفتهخوانی: هفته استاد تمساح و مردم بیلیاقت
خودنویس: استاد تمساح یزدی فرمایش فرمودند که «خدا را شاهد میگیرم که این مردم لیاقت چنین رهبری را ندارند». اگر حضرت استاد در تمام طول بیبرکت خود یک حرف درست زده باشد همین یک جمله است و بس!…
کفگیر مقدس!
وقتی کفگیر بخورد به ته دیگ، آنوقت دیگر چیزی به اسم «مقدس» و «وظیفه» و «زیر پرچم» و از این داستانها یعنی کشک!
عارضم خدمت شما که ظاهراً این بار کفگیر دکتر حسن به ته قابلمه خورده و به خاطر کاهش قیمت نفت، بودجه مودجه دولت بدجوری به فنا رفته و کفِ دست دکتر حسن هم که از شانس ما، هیچ مویی برای کندن ندارد و همین باعث شده که اول از همه سرهنگهای نیروی انتظامی احساس خالی بودن جیب کنند و باز دوباره خدمت مقدس سربازی را در بستهبندیهای شیک با قیمت مناسب و خدمات پس از فروش در اختیار علاقهمندان (شما بخوانید آقازادههای گوش بل بلی و خرمایه) قرار دهند!
جالب اینجاست که دوره ما سرباز فراریها را میگرفتند و چپق بندگان خدا را چاق میکردند و پدر صاحب بچه را در میآوردند، آنوقت در این دوره زمانه نظام وظیفه اعلام کرده که سرباز فراریهای عزیز غصه نخورند و ضمن مراقبت از خود در این فصل سرما برای جلوگیری از سرماخوردگی، در صورت صلاحدید و علاقهمندی، میتوانند قدم روی چشمهای جناب سرهنگهای نظام وظیفه بگذارند و با دسته چک حاجیشون تشریف بیاورند نظام وظیفه و سربازی را بخرند!
ماجرای تمساح و مردم بیلیاقت!
استاد تمساح یزدی فرمایش فرمودند که «خدا را شاهد میگیرم که این مردم لیاقت چنین رهبری را ندارند».
اگر حضرت استاد در تمام طول بیبرکت خود یک حرف درست زده باشد همین یک جمله است و بس!
قطعا و حتما و حقیقتا و انصافا که لیاقت مردم ایران روتون گلاب چنین رهبری نیست و در واقع لیاقت مردم ایران اصلا داشتن رهبر و عظما و مقام معذب و این صحبتها نیست و لیاقتشان کمی احترام و درک و شعور و مدارا و مهرورزی از سوی حاکمان است و بس!
اما از جناب تمساح باید پرسید که نظرش درباره این مردمی که از بوق سگ تا شوم گرگ جان میکنند و زحمت میکشند و دنده صد من یه غاز عوض میکنند و روزی بخور نمیری به دست میآورند و مالیات و خمس و زکات میریزند در شکم تمساح و یاران و طبق اعلام مقامات مسوول فقط یک رقم ۱۲ میلیارد تومان بودجه سال جاری موسسه امام خمینی زیر نظر تمساح و یاران است!
دکتر بدشانسعلی فریدون!
این دکتر حسن اصلا از همان بچگی در گرمسار شانس نداشت که نداشت. یک منبع موثق به هفتهخوانی گفته که دکتر حسن در یک محفل خصوصی گفته: اگر ما شانس داشتیم اسممان را میگذاشتند شانسعلی!
حالا این بدشانسی دکتر حسن، در ماجرای مبارزه با فساد اقتصادی از همه بیشتر زد بیرون!
فکرش را بکن در دولت دکتر مموتی فرت و فرت فساد پشت فساد رو میشد و ماشینحسابها از شمارش میلیارد تومانها هنگ کرده بود و نزدیک بود یک درس جدید به رشته ریاضی محض در دانشگاهها اضافه شود و آن «متد شمارش صفرهای اختلاس» بود بعد مقام معذب رهبری که نظرش به نظر مموتی نزدیک بود و صد بار در باب فقرستیزی و عــَدالتمحوری و از این دست شعر و غزلها درباره دولت مموتی سخنرانیهای خوابآور داشت، آخرش هم مموتی نه گذاشت نه برداشت یک پا را این طرف بیت و یک پای دیگر را آن طرف بیت گذاشت و شکوفه باران کرد معظمله را…!
اما حالا این دکتر حسن بنده خدا یکریز دستمال از دستش نمیافتد و بیچاره آمد یک همایشی درباره مبارزه با فساد اقتصادی برگزار کند و از مقام معذب رهبری خواست یک پیامی درباره این همایش از خودش در بکند که چشمتان روز بد نبیند!
معذبله چنان سیفونی کشید به این همایش که بعد از چند روز هنوز آثار آن به مشام ما میرسد!
از پیام حرزت آقا خطاب به همایش کذایی تلویحاً این طوری برداشت شد که : خب حالا مثلا که چی؟ همایش برگزار کردید که چه غلطی بکنید؟ این همایش به چه دردی میخورد؟ با همایش قرار است تخم دو زرده بکنید؟ جمعش کنید بابا… همایش تو سرتان بخورد و … از این حرفها…!
البته معذبله که خب مشخص است از نظر روحی بعد از ماجرای پروستات و اینها تعادل ندارد و گاهی بگیر نگیر دارد و مصرف شکرش بالا رفته و شکر میل فرمودهاند اما بین خودمان ۱۲ هزار میلیارد ۱۲ هزار میلیارد دارند میخورند و میبرند و به لاستیکی بچهشان هم حساب نمیکنند آنوقت دکتر حسن دنبال همایش برگزار کردن است!
همین خرج میلیونی یا بلکه میلیاردی برگزاری همایش بزرگ مبارزه با فساد اقتصادی را تقسیم کنند بریزند روی یارانههای ملت تا بتوانند دو تا نان سنگک بخرند بهاز این همایش و کنفرانسهای صد من یک غازی است که اخوندها را جمع میکنند و میخورند و حرف مفت میزنند و میروند خانه !
پارازیتهای مزاحم!
ما را باش فکر میکردیم این پارازیتهایی که نظام مقدس برای جلوگیری از تماشای سریال «فاطما گل» از شبکه Gem TV و روزنامه خواندنهای بیمزه استاد بهنود در بیبیسی و سیبیلهای مهرداد فلاحتی در صدای آمریکا پخش میکند سرطانزا است و قرار است در چند سال آینده تاثیرش را روی بدن ما بگذارد و ریق رحمت را بدهد دستمان و خب خوشحال بودیم که این فرایند تولید و بهرهبرداری سرطان از طریق امواج پارازیت چند سالی طول میکشد و ما هم میتوانیم چند سالی در خدمت اسلام و مسلمین باشیم اما دیروز خبری خواندیم که موهای تنمان اینطوری سیخ و میخ ایستاد!
در خبرها آمده بود که رییس سازمان هواشناسی گفته این امواج پارازیتی که همکاران ما در حکومت به سر مردم میریزند مانع تشخیص صحیح حوادث و بلایای طبیعی است و آندفعه هم که یک توفان خفن در تهران آمد و ۷ – ۸ نفر جان به جانآفرین تسلیم کردند این پارازیتها جلوی چشم ما را گرفته بود و نمیگذاشت دقیق توفان را ببینیم و تشخیص دهیم!
هیچی دیگر یعنی این پارازیتها همین روزهاست که باز جلوی چشمهای سازمان هواشناسی و ایضا زلزلهنگاری و سیل و اینها را بگیرد و نتوانند خوب ببینند و یک بلایی بیاید و زبانم لال همه ما را خواب به خواب ببرد!
یعنی صد رحمت به همان سرطانهای پارازیتی که یک مهلتی به آدم می دهد دستکم برود خودش را بیمه کند که دو زار گیر بازماندگانی که از راه های دور و نزدیک تشریففرما میشوند برسد!
امامزاده هم نشدیم!
خدا وکیلی شما بگویید غیر از آقازادگی که یک مقوله جدا است، ما توپتر از شغل امامزادگی در ایران داریم؟
خرمایهتر از امام زادهها در ایران داریم؟
نه چکی نه سفتهای نه براتی نه حقوقی نه مزایایی نه سنواتی نه خدماتی هیچی همینطوری صاف صاف جرینگی پول پارو میکنند و مریض ویزیت میکنند!
آنوقت مجلس گفته از این امامزادههای خرمایه نیازی نیست که مالیات بگیریم اما مثلا از یک خردهفروش سیگار که از روی ناچاری با فروختن چهار تا دانه سیگار٬ دو زار ده شاهی کاسبی میکند باید مالیات و عوارض و هزار کوفت و زهر مار بگیریم!
والا امامزاده هم نشدیم بمیریم پول بریزند سر و کولمان و دستمان را بگذاریم در جیبمان و از مالیات هم معاف شویم!
پیام برای این مطلب مسدود شده.