گربههای چاق آریستوکرات، بیوت صالحه و حق ویژهی حکومت داری
حودنویس: گربههای چاق آریستوکرات، بیوت صالحه و حق ویژهی حکومت داری
طبقهی ممتازهی جمهوری اسلامی برای خود ویژگیهای الهی و اسطورهای و اصالت تبار قائل است و از این که منابع و قدرت انحصاری دارد به هیچ روی شرمنده نیست
از مبانی تفکیک و تعطیل ناشدنی جمهوری اسلامی وجود طبقهی ممتازه است. این طبقه برای خود ویژگیهای الهی و اسطورهای و اصالت تبار قائل است و از این که منابع و قدرت انحصاری دارد به هیچ روی شرمنده نیست. این امتیازات از موانع جدی دمکراسی در ایران است. از این جهت آشکارسازی این گونه دیدگاهها یک ضرورت برای کسانی است که میخواهند فرایند گذار به دمکراسی را در ایران تسهیل کنند.
پس از روی کار آمدن دولت روحانی زبان کسانی که در دوران احمدی نژاد به دلیل پیش بینی ناپذیری و افشاگری وی علیه منتقدان درون حکومتیاش بسته بود باز شده است. یکی از اینها صادق خرازی سفیر سابق جمهوری اسلامی در پاریس و از یاران محفل محمد خاتمی است. او چند گاهی است طابق النعل بالنعل به توجیه مواضع خامنهای در سیاست خارجی اشتغال دارد تا آنجا که هم محفلیهای خود را نیز از انتقاد در باب عدم پیروی از ولی فقیه محروم نمیکند. البته همهی این توجیهات مقدمهای بود برای راه اندازی حزب ندای ایرانیان و دنبال کردن مسیر جاه طلبی یکی از خرازیها برای گرفتن سهمی بیشتر از کیک امتیازات توسط یکی از آقازادهها.
اصالت تبار
صادق خرازی در پاسخ منوچهر متکی به انتقادات وی از وزیر سابق خارجه او را غیر مستقیم بیریشه و تبار خواند و گفت: «به زعم من آقای احمدی نژاد دو لطف و دو خدمت در نصب و عزل شما به جنابعالی كردند، نخست آنكه شما را در كرسی وزارت خارجه كه شان انسانهای وزین و متین و دارای تبار است نشاندند.» (آفتاب، ۱۳ فروردین ۱۳۹۰) بدین ترتیب کرسی وزارت خارجه در شان برادر ایشان است و دیگر آقازادههای خانوادههای روحانیون.
علی لاریجانی نیز در مقام انتقاد از برخی از اعضای خانوادهی خمینی (پس از انتشار نوشتههای نعیمهی اشراقی) از «بیوت صالحه» در جمهوری اسلامی و در میان روحانیت یاد میکند با این دلالت که عضویت در یک خانواده میتواند برای یک فرد ویژگیهای اخلاقی و مذهبی به بار آورد و اعضای این خانوادهها باید حواسشان به این موضوع باشد.
باور به اصالت تبار صرفا به دوران جمهوری اسلامی باز نمیگردد بلکه ریشه در نظام سلطنتی دیرینهی کشور و نیز باورهای سنتی روحانیت دارد تا حدی که عنصر تبار در میزان شهریهی افراد دخالت داشته است: «گاهی هم سادات مقداری بیش از غیر سادات شهریه میگیرند.» (طلاب حوزه علمیه چقدر شهریه میگیرند؟ الف، ۲۲ فروردین ۱۳۹۰)
باور به اصالت تبار که در رژیمهای تمامیت خواه به تبعیض و کشتار جمعی میانجامد در میان روحانیون جاری و ساری بوده است اما قدرت مطلقه در جمهوری اسلامی این باور را تقویت کرده است. روحانیون و اعضای خانوادهی آنها که یک شبه و بدون هیچ زحمت و مراجعهای به مردم یا پاسخگویی و نظارت آنها صاخب قدرت و ثروتهای کلان شدهاند چنین تصور میکنند که این مزایا و منابع به خاطر اصالت تبار به آنها تعلق گرفته است در حالی که نزدیکی به قدرت استبدادی و حمایت بی چون و چرا از آن رمز قدرت این خانوادههاست: «جناب رئیس جمهور محترم میدانند که در سیستم سیاسی ایران آنچه عامل موفقیت ایشان در دسترسی به اهداف متعالی و آرمانهای رئیس جمهور میشود، اعتمادی است که رهبری و ارکان قدرت به ایشان دارند.» (صادق خرازی در انتقاد به گفتگوی تلفنی روحانی و اوباما، فیسبوک وی، ۳۰ مهر ۱۳۹۲)
این خانوادهها که پس از حدود چهار دهه حکومت در ایران مدعای اصالت تبار و حق ویژهی حکومت به واسطهی آن هستند چه ویژگیهایی دارند؟ چرا برای خود امتیازات ویژه قائل هستند؟ این خانوادهها چطور به یکدیگر متصل شدهاند؟
فراجناحیاند
خانواده خرازی نمونهای از خانوادههای فراجناحی و مدعی تبار است. صادق خرازی فرزند محسن خرازی عضو فعلی مجلس خبرگان رهبری و نواده «مهدی خرازی» از بازاریان تهران سالهای پیش از انقلاب و یکی از تامین کنندگان مالی موسسهی در راه حق تحت نظر مصباح یزدی است. کمال خرازی وزیر خارجه در دولت محمد خاتمی، عموی صادق خرازی و عضو و رئیس شورای راهبردی روابط خارجی جمهوری اسلامی است. خواهر صادق خرازی همسر مسعود خامنهای یکی از چهار پسر خامنهای است. محمد باقر خرازی برادر صادق خرازی تشکیلاتی با نام حزبالله ایران دارد. صادق خرازی اما خود ظاهرا در شمار اصلاحطلبان نزدیک به محمد خاتمی است و در انتخابات ۱۳۸۸ مشاور موسوی در حوزهی سیاست خارجی بود. پسر صادق خرازی با فاطمه خاتمی دختر محمدرضا خاتمی و زهرا اشراقی (نوه خمینی) ازدواج کرده است.
پیوندهای این خانواده با نقاط مختلف راس هرم قدرت به گونهای بوده است که در همهی دولتها دارای مناصب حکومتی بودهاند. صادق خرازی که در دولت رفسنجانی سفیر جمهوری اسلامی در سازمان ملل و در دولت خاتمی سفیر جمهوری اسلامی در فرانسه بود در دولت احمدی نژاد هم پست و مقام میگیرد: «كمال خرازی، رييس پژوهشگاه علوم شناختي با حكم معاون علمي و فناوري رييس جمهور به عنوان دبير ستاد راهبري توسعه علوم و فناوريهاي شناختي منصوب شد.» (ایسنا، ۱۶ اسفند ۱۳۹۰) هر مقام دولتی در زمانی که بخواهد سهم بیت رهبری را ادا کند افراد نزدیک به بیت را به مقاماتی منصوب میکند. این افراد از همین خانوادههای مدعی تبار مثل خرازیها و لاریجانیها هستند.
تقدم خویشاوندی بر صنف
روابط خویشاوندی نسبی و سببی در میان کاست روحانیت شیعه بسیار قدرتمندتر از روابط صنفی است. بخشی از روابط صنفی نیز با روابط خویشاوندی تحکیم میشود. نمونهی بسیار خوب روابط خویشاوندی در حضور آقازادههای روحانی و غیر روحانی روحانیون در سطوح بالای قدرت، برادران لاریجانی هستند.
لاریجانیها پنج برادر و فرزند میرزا هاشم آملی هستند. سه تن از لاریجانیها با دختران آخوندهای سرشناس و پرنفوذ ازدواج کرده اند: علی با دختر مرتضی مطهری، صادق با دختر وحید خراسانی، و باقر با دختر حسن زادهی آملی. مصطفی محقق داماد نیز با خواهر لاریجانیها ازدواج کرده است. صادق و علی روسای قوای مقننه و قضاییهاند؛ فاضل قبلا رایزن فرهنگی ایران در کانادا و اکنون عضو شورای راهبردی مراکز علمی است؛ محمد جواد معاون قوهی قضاییه و مسوول توجیه نقض حقوق بشر در ایران و فحاشی به نمایندگان سازمان ملل در حوزهی حقوق بشر در مجامع جهانی و باقر معاون سابق وزارت بهداشت و اکنون مدیر طرحهای تحقیقات بنیادی در حوزهی سلاحهای بیولوژیک است.
چرخههای تقویت کننده
روابط قدرت در درون و میان خانوادههای خمینی، خامنهای، طبسی، دستغیب، خاتمی، کنی، لاریجانی، خرازی، اردبیلی، شاهرودی، مشکینی و هاشمی و صدها خانوادهی حول و حوش آنها (حائری شیرازی، وحید خراسانی، خوشوقت، مطهری، نجابت، ری شهری، اشراقی، بجنوردی، مرعشی، روحانی-فریدون، علم الهدی، رئیسی) نه تنها به کسب قدرت کمک میکند بلکه قدرت را در میان اعضای این خانوادهها استمرار میبخشد. برای آن که این چرخه به راحتی و بدون مانع عمل کند دیگر اعضای جامعه نباید تشکل و سازمانی داشته باشند و صرفا نقش تابع و فرمانبردار برای آنها تعریف شده است. با همین توجیه است که یکی از روحانیون آریستوکرات در جمهوری اسلامی میگوید: «در مقابل روحانيت حزب درست نكنيد.» (مهدوی کنی، ایسنا، ۱ اسفند ۱۳۹۰)
بیمهی خانوادگی
علت توزیع ثروت و منزلت و قدرت در میان اعضای این خانوادهها آن است که اعضای آن باور دارند تافتهی جدا بافتهای هستند صرفا به دلیل آن که در یک خانوادهی خاص پرورش یافتهاند. آنها بر این باورند که تنها عاملی که این افراد را از فساد دور میکند همین پیوندهای خانوادگی است: «افرادی در خانوادههای اصیل دینی رشد کرده و قانون صله رحم و حفظ پیوند اعضا را ادراک کرده و عمل نمودهاند، وقتی وارد اجتماع رسمی شدند، دست به افساد در زمین نمیزنند، زیرا با روح پیوند و ایثار، گام به جامعه نهادهاند، ولی کسانی که از خانوادههای غیر دینی برخاستهاند، چون اصل پیوند فطری بین اعضا، در اثر رعایت نکردن قانون صله رحم و لزوم ایثار و تعاون و… فراموش شده است؛ لذا با ورودشان به جامعه رسمی، پدیدههای توحش و تنمّر نیز ظهور خواهد کرد.» (عبدالله جوادی آملی، تابناک، ۹ فروردین ۱۳۹۱) جمهوری اسلامی با فساد شایع میان مقامات و دروغ و تقلب رایج خلاف این باور را به اثبات رسانده است.
محرومیت منتقدان از خیر دنیا و آخرت
بر پایهی همین باور به اصالت تبار و برگزیدگی این قشر است که روحانیون منتقدان خود را گمراه و سرگردان میدانند و بر این باورند که اگر کسی با آنها مخالفت کند (که از نظر آنها هر گونه مخالفت توهین و بیاحترامی به شمار میآید) از زندگی در دنیا و آخرت خیر نخواهد دید: «بر اساس آنچه از روايات اهل بيت استفاده ميشود و به تجربه نيز اثبات شده است، اگر کسي حرمت علماي ربّاني را حفظ نمايد و آنان را گرامي بدارد، به حسن عاقبت دست خواهد يافت… همچنين اگر کسي به مراجع تقليد و علماي بزرگوار دين، بياحترامي نموده و اهانت و اتهامي به ايشان وارد سازد، در زندگي دچار سرگرداني و سردرگمي خواهد بود، ضمن اينکه در روز قيامت با خشم و غضب خداوند متعال مواجه خواهد شد.» (مظاهري، تابناک، ۲۸ فروردین ۱۳۸۹) این گونه سخنان به جای آن که تجربی و پیشگویانه باشند بیشتر به نفرین و لعنت میمانند.
پیام برای این مطلب مسدود شده.