09.03.2015

مجله ملانصرالدین؛ پیشرو طنز سیاسی در جهان اسلام

بی‌بی‌سی:

در این کاریکاتور می بینیم که حتی یک زندان هم پنجره دارد ولی بخش اندرونی خانه ها که زنان در آن زندگی می کنند پنجره ای ندارد

بیش از یک قرن پیش از آنکه مجله طنز شارلی ابدو به خاطر حمله مسلحانه مسلمانان تندرو و قتل گروهی از کارکنان آن در سراسر جهان به شهرت برسد، مجله دیگری با طنز سیاسی مشابه شارلی ابدو در افکار عمومی مسلمانان ساکن امپراطوری روسیه و ایران نقش مهمی ایفا می کرد.

طنزنامه هفتگی ملانصرالدین توزیع اولین نسخه هایش را از آذربایجان شروع کرد. این جریده که برای زمانه خود بسیار انقلابی بود، با شهامت و زبانی تند نه فقط مذهب و روحانیت و اقلیت صاحب قدرت، بلکه حتی تزار روسیه و شاه ایران را به سخره می گرفت.

مجله ملانصرالدین که در سال ۱۹۰۶ تاسیس شد، نه فقط در مورد مسائل ژئوپلیتیک مهم منطقه و زمانه بلکه در مورد موضوعات حساس اجتماعی مثل حقوق زنان و یا تجدد غرب گرایانه نظر می داد.


جلد اولین شماره مجله نصرالدین که در سال ۱۹۰۶ منتشر شد

جلیل محمدقلی‌زاده، سردبیر و مدیر مجله، معروف به میرزا جلیل، یک ادیب و داستان نویس سرشناس آذربایجانی بود. شخصت اصلی معروف ترین کتابش با عنوان “میّت” یک خداناباور مست است که به خاطر گفتن حقایق مربوط به عقب ماندگی جامعه دیوانه تلقی می شود، جامعه ای که شوهر دادن دختران نه ساله به مردان ۵۰ یا ۶۰ ساله امر پذیرفته و رایجی بود.

ملانصرالدین، نامی که برای این مجله انتخاب شده بود، شخصیت افسانه ای است که در ادبیات و فرهنگ عامه اکثر کشورهای خاورمیانه به عنوان یک ملای ظاهرا ساده لوح ولی با بصیرت معروف است.

مجله ملانصرالدین روی جلد اولین شماره خود “بیداری ملت های در خواب فرو رفته مشرق زمین” را نشان می دهد.

این مجله به مدت ۲۰ سال منتشر شد و سعی می کرد دنیای مدرن آن روزگار قالب کاریکاتور و طنز سیاسی به مردم نشان دهد.


این کاریکاتور نشان می دهد که با یک بچه، سگ ها و سایر جانوران مثل آشغال رفتار می شود در صورتیکه مردم قرآن را با احترام ویژه ای در دست گرفته اند

عبدالرحیم‌بای حق وردیف نویسنده سرشناس آذربایجانی در خاطرات خود می نویسد: “اولین شماره جریده ملانصرالدین مثل بمب صدا کرد. ملاها می گفتند نباید اجازه داد که این مجله وارد خانه مسلمین شود. اما اگر این مجله وارد خانه یک مسلمان شد باید آن را با انبر برداشت و توی خلا انداخت.”

مجله ملانصرالدین برخلاف سایر جراید آن زمان آذربایجان که به شدت تحت تاثیر زبان ترکی استانبولی، روسی و یا فارسی بودند، به زبانی صریح و مستقیم آذربایجانی های کم سواد و تحصیل نکرده را مورد خطاب قرار می داد.

زبانی که این مجله به کار می گرفت و درک کاریکتاتورهای آن بسیار ساده بود. هدف اصلی انتقادها و حملات این مجله روحانیونی بودند که از نظر نویسندگان مجله دشمنان اصلی آموزش و سکولاریسم تلقی می شدند.

میرزا جلیل می گفت که مجله او محصول دورانی بود که اکثریت مردم بی سواد بودند و تزارهای روسیه و شاهان ایران بر آنان حکومت می کردند و توسط روحانیون هدایت می شدند.

این مجله به زبان ترکی آذربایجانی چاپ می شد که هنوز به خط عربی بود و بعد با روی کار آمدن شوروی الفبای لاتین جای آن را گرفت. هر از چند گاهی به زبان روسی نیز منتشر می شد.

دو کاریکاتوری که در زیر می بینید لحن بسیار گزنده ای دارند و نتیجه تحصیل در مدارس دینی معمول در کشورهای آسیایی را با محسنات آموزش در مدارس سکولار اروپایی مقایسه می کند.


دانش آموزان وارد یک مدرسه سنتی می شوند و مثل خر از آن خارج می شوند


دانش آموزان وارد یک مدرسه مدرن می شوند و مثل بزرگسالان تحصیلکرده و مودب از آن خارج می شوند

مجله ملانصرالدین به حقوق و برابری زنان توجه ویژه ای داشت و همواره فریاد می زد که زنان نه تنها در جامعه بلکه در محیط خانواده نیز هیچ حقی ندارند و شوهران و مردان به اشکال مختلف حتی کتک زدن زنان به آنها اجحاف می کنند.

مجله ملانصرالدین به صراحت با دخالت مذهب در امور خصوصی و آزادی افراد در یک جامعه سکولار مخالف بود.

اما به طنز گرفتن روحانیون و دفاع از حقوق زنان بدون خطر نبود. روحانیون ایران علیه ملانصرالدین و برای قتل میرزا جلیل فتوا صادر کردند. او در شهر تفلیس پایتخت گرجستان جایی که مجله منتشر می شد، مورد حمله قرار گرفت و همواره به اشکال مختلف تهدید می شد.

در آن زمان شهر تفلیس مرکز فرهنگی قفقاز جنوبی بود.


در کاریکاتور بالایی تولد یک پسر مایه جشن و شادی است، در کاریکاتور پایینی تولد یک دختر به خصوص برای پدرش مثل عزاست

میرزا جلیل در جایی گفته بود: “اگر من این مجله را به جای تفلیس در باکو و یا ایروان (پایتخت ارمنستان امروزی که آن زمان اکثریت جمعیت آن را آذربایجانی ها تشکیل می دادند) منتشر می کردم حتما دفتر کار من را نابود و من را هم می کشتند.”

ملانصرالدین برای بسیاری از خوانندگان خود دریچه ای برای آشنایی با عالم سیاست هر چند در قالب طنز را گشود.

در کاریکاتور زیر می بینیم که سلطان وقت امپراطوری عثمانی که با شروع جنگ علیه یونان سعی دارد جزیره کرت را پس بگیرد، توسط “قدرت های جهانی” زیر دوش آب سرد برده شده تا آتش او را بخوابانند.


“ماجرای جزیره کرت: لازم نیست داغ کنید.”

میرزا جلیل زیر نفوذ ادبی نویسندگان روس مثل نیکلای گوگول و آنتوان چخوف بود.

تعدادی از کاریکاتوریست های زبردست از جمله اسکار شمرلینگ یک آلمانی ساکن تفلیس و عظیم عظیم زاده اهل آذربایجان و چند شاعر طنز پرداز از جمله میرزا علی اکبر صابر که در اشعار خود از حقوق زنان و توسعه آموزش و پرورش دفاع می کرد، با این مجله همکاری می کردند.

مجله ملانصرالدین در پایه گذاری جمهوری دمکراتیک آذربایجان که در سال ۱۹۱۸ پس از انقلاب روسیه و سقوط رژیم تزاری شکل گرفت، نقش مهمی ایفا کرد. عمر این جمهوری فقط دو سال طول کشید و در سال ۱۹۲۰ بلشوئیک ها آذربایجان را به جمهوری های سوسیالیستی شوروی افزودند.

زینال ممدلی، کارشناس مطبوعات در آذربایجان می گوید: “اکثر وزیران دولت جمهوری دمکراتیک آذربایجان خوانندگان دائمی مجله ملانصرالدین بودند.”

کارزار دائمی این مجله در دفاع از حقوق زنان در نهایت باعث شد که در سال ۱۹۱۹ جمهوری دمکراتیک آذربایجان تقریبا همزمان با کشورهایی مثل بریتانیا و یا آمریکا، به زنان کشور حق رای بدهد.

با ورق زدن صفحات مجله ملانصرالدین که در موزه ملی آذربایجان نگهداری می شود، به خوبی می توان دید که این مطالب طنز و کاریکاتورهای آن برای دوران خودش تا چه حد جسورانه بودند.


در این شماره مربوط به سال ۱۹۲۹ کنسول بریتانیا و همسرش در انگلستان (چپ) و در ایران (راست) به تصویر کشیده شده اند

به عنوان مثال در یکی از شماره های سال ۱۹۲۹ این مجله کاریکاتوری را از پبامبر اسلام ولی بدون کشیدن صورت او منتشر کرد. البته در آن سالها آذربایجان یکی از جمهوری های اتحاد شوروی بود و این مجله در شهر باکو پایتخت جمهوری چاپ می شد. اما هنوز هم اکثریت جمعیت جمهوری آذربایجان مسلمانان معتقدی بودند.

در این کاریکاتور می بینیم که حضرت محمد با عیسی مسیح مشغول گفتگو است و به مناسبت جشن کریسمس عده ای مشغول میخواری هستند. کاملا مشخص است که ملانصرالدین مشروب خوردن مسلمانان با وجود حرام بودن این کار در آئین اسلام را مسخره کرده است.

اما کار مجله ملانصرالدین برای همیشه ادامه نیافت. در اوایل دهه سی میلادی مقامات جمهوری آذربایجان به میرزا جلیل گفتند که باید نام مجله را به الله سیز (بی خدا) تغییر دهد و از معیارها و اصول ایدئولوژیک حاکم بر اتحاد شوروی تبعیت کند.

میرزا جلیل حاضر نشد شروط آنها و سانسور مجله را بپذیرد و همکاری او با مجله به پایان رسید.

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates