هفته رابطه زن امام با اکبر آقا هاشمی!
خودنویس: گویا قبل از انتخابات سال ۸۴ اکبر آقا اصلا راضی به حضور در انتخابات نبود. زن امام با اکبر رابطه داشت و چیزی گفت… خلاصه اینطوری شده که اکبر آقا گفته: «از حرف خانم تکان خوردم و حاضر شدم که در انتخابات شرکت کنم.»
تحریمها رفع شد؛ موشکها آماده!
ما که از سر و قسمتهای انتهایی این سیاست سر در نیاوردیم!
۱۵ سال است که امریکا و روسیه و بقیه شرکا گیر دادهاند به ایران که این وروجک میخواهد یواشکی بمب اتم بسازد و باید جلوی آن را بگیریم! و به جای اینکه جلوی آنها را بگیرند، عقب ملت را گرفتهاند و صاف کردهاند و بدون رنگ درآوردهاند!
بعد از آنطرف ملت همینطور گیج و ویج ماندهاند که اینها دسته بیل و سنجاق قفلی را هم از خارج وارد میکنند و در زمینه تولید دسته بیل هم به خودکفایی نرسیدهاند، بعد چه طوری با این همه تحریمها در شعب ابی طالب به صورت خودکفا هر روز اورانیوم میزنند به بدن سانتریفیوژها و دارند بمب درست میکنند!
حالا قشنگی ماجرا آنجاست که بعد از ۱۵ سال که دهان ملت را مورد عنایت قرار دادند و جیب بابک زنجانیها و برادران زحمتکش قاچاقچی را پر کردهاند، درست فردای توافق هستهای که مثلا قرار است ایران مثل بچه آدم دنبال درس و مشق خود باشد و امکان ساخت بمب و سلاح هستهای را از ایران گرفتهاند، روسیه یعنی یکی از همان ۵+۱ در روز روشن موشکهای اس ۳۰۰ به ایران داده یکی این هوا به این گندگی!
گفته شده که با داشتن این موشکها از سوی ایران، تمام هواپیماهای کشورهای دشمن ایران از جمله اسرائیل باید بزنند به گاراژ و همان در گاراژ بمانند، چون از قرار معلوم این موشکها توانایی این را دارد که اگر یک جفت کفتر چاهی نر و ماده در آسمان عمل منافی عفت عمومی انجام دهند، در جا رهگیری و با شلیک این موشکها تبدیل به جوجهکباب شود!
خلاصه که از این تحریمهایی که قرار است برداشته شود و ما به خاطر آن کلی قر دادیم و رقصیدیم، گفتیم: ممد جواد قهرمان/ ظریف کبیر ایران! ظاهرا تحریم واردات موشک و بمب و خمپاره توسط جمهوری اسلامی است و سهم ملت هم که طبق معمول یکی از اعضای بدن باقر است!
رییسجمهور مردمی به این میگویند!
مشکل بندهی هفتهزاده فقط نفهمیدن سیاست خارجی نیست، در سیاست داخلی هم با اجازه شما انگار همچنان قاق تشریف دارم!
شما نگاه کن این دکتر حسن معلوم نیست هنوز در عوالم قبل از انتخابات ۹۲ و ایام تبلیغات سر میکند یا اینکه از بس مردمی است و از جنس مردم و در میان مردم است که کلا آمده این طرف، در بین مردم و شده منتقد دولت!
یک روز از وزارت ورزش انتقاد میکند که چرا نباید زنهای ما در ورزشگاهها حضور پیدا کنند، یک روز از وزارت ارتباطات و فنآوری اطلاعات انتقاد میکند که این چه وضع اینترنت است، یک روز از وزارت اطلاعات انتقاد میکند که چرا باید فضای امنیتی در کشور وجود داشته باشد، یک روز از وزارت علوم انتقاد میکند که چرا باید دانشجوها از بیان دغدغههای خود واهمه داشته باشند و گزینش شوند و این هفته هم گیر داده به تبعیض جنسیتی در استخدامهای دولتی!
آخه حسن جان! آخه لامصب! این کارها را باید خودت انجام بدهی دیگر قربانت بشوم!
اینها وزارتخانههای خودت هستند!
اینها جزو وظایف دولت است که تو ناسلامتی رییسش هستی!
اصلا نیاز نیست صدایت را بیندازی توی گلو و در سخنرانیها این چیزها را بگویی، فقط کافی است در جلسه هیات دولت به جای روضهخوانی، همین چیزها را از وزرا بخواهی و جلسه بعد گزارش کار بگیری و اگر مانعی وجود دارد بیایی آن موانع را به ملت بگویی! همین! آفرین! قربان آن انگلیسی حرف زدنت بروم! آ بارکالله!
اکبر شهید؛ گزارشگر ویژه خاطرات امام!
باز این اکبر آقا هاشمی رفسنجانی یک خاطرهای از امام که نه البته، از زن امام تعریف کرد باز این دشمنان هاشمی که برای اکبر آقا دست گرفتند که این چه خاطرهای بود از خودت در کردی و هزار تهمت افترا به اکبرآقا بستند!
این وسط یک نماینده زن مجلس گفته که «با بودن هاشمی نیازی به احمد شهید نیست»
ما که هر چه فکر کردیم چه ارتباطی بین اکبر شهید ببخشید احمد شهید گزارشگر ویژه حقوق بشر در امور ایران و اکبر آقا هاشمی رفسنجانی وجود دارد مغزمان قد نداد.
خاطره اکبر آقا از زن امام هم این بوده که گویا قبل از انتخابات سال ۸۴ اکبر آقا اصلا راضی به حضور در انتخابات نبوده و خدمت زن امام رسیده و زن امام گفته: «امام این انقلاب را به شما سپرده است شما میخواهید آنرا به چه کسی بسپارید؟ اینها که میخواهند بیایند را میشناسید؟»
خلاصه اینطوری شده که اکبر آقا گفته «از حرف خانم تکان خوردم و حاضر شدم که در انتخابات شرکت کنم.»
حالا نکتهای که اینجا میماند این که زن امام از کجا میدانسته که از بین هاشمی و کروبی و معین و لاریجانی و قالیباف و غیره… فرتی احمدینژاد اینها میخواهند رای بیاورند و بیایند و کسی نمیشناسدشان و باید مراقب بود؟!
چون در حالت عادی کسی فکر نمیکرد احمدینژاد (شهردار تهران) بشود رییسجمهور ایران! مگر اینکه زن امام از اقدامات پشت پرده با خبر بوده و میدانسته که برنامهریزیهایی شده برای این که مملکت را دست احمدینژاد بسپارند! و در این صورت اگر میدانسته، پس چرا این اکبر آقای بدبخت را زور کرده که کاندیدا بشود و بیاید و ببازد و ضایع بشود؟!
دردسرهای کابینه برای شیر فهم کردن علما
همینطوری وزرای کابینه دکتر حسن، یک پایشان در مجلس بود و پای دیگرشان هم باز در مجلس بود و هفتهای هفت روز را جهت پاسخ به سوالات نمایندگان و شیرفهم کردنشان درباره طرحها و لوایح دولت در بهارستان پلاس بودند، حالا جامعه مدرسین حوزه علمیه قم هم اضافه شد!
تقریبا هر ماه چند تا از وزیران دکتر حسن باید بلند شوند بکوبند بروند قم تا یکسری از آخوندهای به جا مانده از دوران مزوزوئیک را درباره تصمیمات دولت شیر فهم کنند!
حالا هفته قبل اول جواد ظریف به قم احضار شد اما پیچاند و نرفت و به جای خود علیاکبر صالحی رییس انرژی اتمی را به قم فرستاد تا برود برای جامعه مدرسین درباره بیانیه «لوزان» توضیح دهد و سر راه چند تا سوهان پستهای هم از «حاج حسین و پسران» بخرد و برای ظریف و روحانی بیاورد!
بدبختی اینجاست که این صالحی بنده خدا هر چه توضیح داده اما جامعه مدرسین قانع نشده و دوباره سه پیچ شده که باید خود ظریف بلند شود یک تک پا بیاید اینجا برای ما توضیح بدهد ببینیم این «فکت شیت» اصلا چیچی هست؟! یکوقت حرف بیتربیتی به حضرت آقا نباشد!
آشتیانی سخنگوی جامعه مدرسین گفته که بیانیه «لوزان» ابهامات فراوانی دارد که ظریف باید درباره آنها برای جامعه مدرسین توضیح دهد!
حالا باید ببینیم ظریف که هنوز نتوانسته دلواپسهای مجلس را شیرفهم کند، بالاخره به قم میرود یا اینبار عباس عراقچی را میفرستد تا سر راه برایش سوهان بخرد!
خط تولید شهید و زخمی!
اگر همین روزها دیدید که این بسیجیها یکی یکی ریش و پشم را تراشیدند و آب شنگولی را جایگزین ساندیس کردند و از بسیج و انصار حزبالله آمدند بیرون تعجب نکنید!
بابا آخه این بدبختها رو دارند شیر میکنند که دستیدستی خودشان را به کشتن بدهند!
آن از احمد خاتمی که گفت: «برای مبارزه با بیحجابی باید مقادیری خون ریخته شود!» و اینهم از حسن رحیمپور ازغدی که گفته «ایجاد تحول در علوم انسانی حدود ۱۰-۲۰ تا شهید میخواهد!»
احتمالا برای جمع کردن بساط کنسرتهای موسیقی هم ۴۰-۵۰ تا شهید میخواهیم و برای بهبود اوضاع سینما هم شماری زخمی و کشته لازم داریم!
همینطوری هم که هر چند وقت یکبار یک بسیجی یا آخوندی برای اجرای فریضه امر به معروف و نهی از منکر اقدام میکند و توسط اهالی محل یا شوهر و برادر خانمی که تذکر گرفته است، شل و پل میشود و دراز به دراز یا عمرش را میدهد به ما یا چپ و چول میافتد گوشه خانه!
لامصب این حسن ازغدیها و علمالهدیها و احمد خاتمیها، برای حفظ ظاهر هم نمیگویند مثلا «به ۱۹ تا شهید احتیاج داریم و خودم هم هستم و با هم میشویم ۲۰ تا»
کلا تقسیم کار میکنند، سخنرانی از ازغدی، شهید شدن از امت حزبالله!
خب شما با این وضعیت به عضویت در بسیج ادامه میدهی؟! درست است که شغلشان جمع کردن کف خیابان است اما جانشان را که از کف خیابان نیاوردهاند؟!
پیام برای این مطلب مسدود شده.