روحانی به مشاور نخست وزیر اسرائیل: تا وقتی احمد خمینی در قدرت است، رابطه برقرار نمیشود
خودنویس: ۳۰ آگست ۱۹۸۶ حسن روحانی با امیرام نیر در پاریس ملاقات میکند. واسطه به وی نمیگوید که امیرام نیر یک مامور اسراییلی است و این فرد، آمریکایی معرفی میشود. درخواستهایی که روحانی مطرح میکند، توسط ضبط صوت نیز ثبت میشود و…
در بخش نخست این سلسله مقالهها، نوشتیم که ۲۱ سال قبل گزارشی توسط رون بنی یشای، ژورنالیست حرفهای، گزارشگر جنگ و همکار رادیو اسراییل، شبکه یک تلویزیون اسراییل و مجله تایم، در روزنامه یدیعوت آخرونوت منتشر شد و در آن ذکر شده بود که حسن روحانی در تاریخ ۳۰ اوت ۱۹۸۶ (هشتم شهریور ۱۳۶۵) با یک مامور اسراییلی به نام امیرام نیر در پاریس دیداری محرمانه داشت.
در آن زمان از آنجا که رسانهها به گستردگی امروز نبودند و مضاف بر این، اصل گزارش به زبان عبری منتشر شده بود، مساله بازتاب چندانی نیافت. روحانی نیز نه رییس جمهوری اسلامی بود و نه مذاکرات هستهای در کار بود که نامش در صحنه جهانی مطرح باشد.
رسوایی ایران کنترا
اما آن چه به گزارش سال ۱۹۹۴ رون بنی یشای [3] مربوط میشود، دیدارهایی بود که میان مقامهای ایرانی، اسراییلی و آمریکایی در بحبوحه جنگ ایران و عراق برای خرید اسلحه توسط ایران از غرب و باجدهی آمریکا به جمهوری اسلامی جهت آزادکردن گروگانهایش در لبنان صورت گرفت و به «افتضاح ایران گیت» یا «ایران کنترا» انجامید.
در این دیدارها، جناحی به رهبری اکبر هاشمی رفسنجانی که خود را میانهرو مینامید، در تماس با آمریکاییها و اسراییلیها از آنها خواست تا با فروش اسلحه به ایران، دست این کشور را در جنگ باز بگذارند و در عوض، وقتی پس از مرگ خمینی میانهروها به قدرت رسیدند، نحوه تعامل با آمریکا و کشورهای غربی را عوض کنند.
در این معاملات، مقامهای دولت رونالد ریگان از سویی گروگانهای خود را آزاد میکردند و از سوی دیگر، با فروش اسلحه به ایران، سود حاصل از آن را به شورشیان کنترا در نیکاراگوئه میدادند. هر دو عمل اخیر غیرقانونی محسوب میشدند زیرا خود دولت آمریکا فروش اسلحه به ایران را تحریم کرده بود و همچنین، کنگره آمریکا کمک به شورشیان کنترا را به دلیل نقض فاحش حقوق بشر توسط این گروه، ممنوع کرده بود.
افشای این معاملات رسوایی بزرگ ایران گیت را در آمریکا رقم زد اما در ایران اکبر هاشمی رفسنجانی گفت که مقامهای ایرانی حتی از سفر هیات آمریکایی [و اسراییلی] به تهران خبر نداشتند و این دیدار سرزده انجام شده! نارضایتی مقامهای دولت میرحسین موسوی که واقعاً از قضیه اطلاع نداشتند نیز با تشر آیتالله خمینی مسکوت ماند. از این اختلاف در ادامهی گزارش خواهیم گفت.
گفتنی است که بنی یشای در گزارش خود مدعی شده که نوار ضبط شده توسط امیرام نیر را شنیده و از روی آن یادداشت کرده است. همچنین شایان ذکر است که جودی شالوم نیر-موزس [4] همسر امیرام نیر، دختر نوح موزس [5]، یکی از بنیانگذاران روزنامه پرتیراژ یدیعوت آخرونوت و همکار بنی یشای است. امیرام نیر خود در سال ۱۹۸۸ در یک حادثه مشکوک کشته شد. وی اندکی پیش از آن که کشته شود، در مصاحبه با باب وودوارد از واشینگتن پست گفت که قصد دارد روایت خود از رسوایی ایران کنترا را بفروشد*.
و اما بخش دیگری از گزارش رون بنی یشای که در شماره روز ۱۵ مه سال ۱۹۹۴ منتشر شد:
روحانی: در درجه اول باید با خمینی سخت برخورد کنید و مقابل او بایستید.
نیر: لبنان به طور مثال جبههای است که سعی میکنیم جلوی خمینی را بگیریم. آن را کاملا به اجرا میگذاریم.
روحانی: بسیار خب! آنها سه میلیون دلار به لبنان فرستادهاند و ما در ایران به اندازه کافی پول برای گذران زندگی و امنیت نداریم. آنها تمامی ملاهای لبنان را در بعلبک جمع کردهاند و به آنها وعده و وعید دادهاند که لبنان را به جمهوری اسلامی تبدیل خواهند ساخت. جفنگ !!
سعی کردم جلوی این عمل را بگیرم اما نشد. اگر دندانهای تیز به خمینی نشان ندهید، آنوقت در تمام دنیا با دردسر مواجه خواهید شد. اگر با نیروی نظامیتان او را تهدید کنید دست شما را خواهد بوسید و فرار خواهد کرد. اگر قدرت از خود نشان ندهید او بر علیه شما اقدام خواهد کرد .
نیر: کجا باید مقابل او بایستیم؟
روحانی: مثلا به او بگویید تو باید ظرف پنج روز تمامی گروگانها را آزاد کنی وگرنه نیروهای نظامی را بر سرت فرود خواهیم آورد و تو خودت بانی و مسوول آن خواهی بود. نشان دهید که قوی هستید و نتیجه را هم خودتان خواهید دید .
نیر: ما ابر قدرت هستیم و گاهی کند عمل میکنیم. اما خودتان دیدید که چطور برعلیه لیبی وارد عمل شدیم. [در آوریل سال ۱۹۸۶ آمریکا به تلافی یک بمبگذاری در برلین غربی که جان شهروندان ایالات متحده را گرفت، لیبی را بمباران کرد [6]] اما ما معتقدیم اگر به استفاده از نیروهای نظامی متوسل شویم این ایران را بدتر به آغوش روسیه خواهد انداخت.
روحانی: باید از تبلیغات اسلامی آن هم از طریق پاکستان و ترکیه برعلیه خمینی استفاده کنید.
در این هنگام نیر میگوید که باید به دستشویی برود. وی در دستشویی کاست را بر میگرداند و به همان اتاق که قربانیفر و روحانی نشستهاند بازمیگردد.
مکالمه یکساعت دیگر نیز ادامه می یابد و در این بین نیز بر سر ارزیابیهای استراتژیکی در مورد وضع خاورمیانه و ایران به طور خاص سخنانی ردو بدل می شود. مهمتر از همه آن بود که روحانی و نیر زبان مشترکی یافتند.
هنگام خداحافظی نیر پرسید: چطور میشود به آنهایی که در ایران معتقدند آینده ایران با غرب یکی است کمک کرد؟
روحانی: در این مورد میشود کتاب نوشت. اما بهترین راه آن است که بعد از بازگشتم به تهران با اطرافیان منتظری در این مورد صحبت کنم و برنامهای در این مورد تنظیم کنیم و بعد با پیامی باز به سوی شما خواهم آمد. اما من اول باید بدانم که شما در این مورد جدی هستید. من واقعا باور ندارم که شما میخواهید به ما کمک کنید. تا آن موقع که احمد خمینی و گروهش در قدرت باشند، هیج نزدیکی با غرب صورت نخواهد گرفت.
[پایان نقل قول از گزارش رون بنی یشای]
حسن روحانی از چه کسانی در لبنان شاکی بود؟
از اوایل انقلاب، شکافی میان دو دسته از روحانیون [و سیاستمداران غیر روحانی] در جمهوری اسلامی پدیدار شد. یک طیف به جناح چپ شهرت داشتند و کسانی مانند سید محمد خاتمی، شیخ صادق خلخالی، مهدی کروبی، علیاکبر محتشمیپور، محمد موسوی خوئینیها، محمود دعایی و دیگران بودند که بعدها در سال ۱۳۶۷ با کسب اجازه از خمینی، دست به انشعاب در جامعه روحانیت مبارز زده، مجمع روحانیون مبارز را تشکیل دادند.
اینان به دولت میرحسین موسوی نزدیک بودند و در عوض، جامعه روحانیت مبارز از علی خامنهای پشتیبانی میکرد که در مقام ریاست جمهوری طبق قانون اساسی پیشین، بیشتر مقامی تشریفاتی داشت. حسن روحانی یکی از کسانی بود که مخالفت شدید با دولت موسوی داشت و در نامه معروف به «۹۹ امضایی»، نارضایتی خود را از معرفی میرحسین موسوی به مجلس برای رای اعتماد اعلام کرده بود.
در آن هنگام روحانیون نزدیک به جناح چپ جمهوری اسلامی در کنار اعضای سپاه پاسداران تحرکات مربوط به سوریه و لبنان را هدایت میکردند. علیاکبر محتشمیپور که از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۴ سفیر ایران در دمشق بود، در بنیان نهادن گروه حزبالله لبنان نقش کلیدی داشت.
وی زمانی که به تهران بازگشت و وزارت کشور دولت موسوی را بر عهده گرفت، کماکان گروه حزبالله را کنترل میکرد.
پیشتر گفته بودیم که علیاکبر محتشمیپور یکی از مخالفان نزدیکی با آمریکا بود و هماو بود که باعث لغو ماموریت دیپلماتیک محمدجعفر محلاتی شد. محلاتی در جریان مذاکرات آتشبس با عراق، در ارتباط با اکبر هاشمی رفسنجانی بود، به وی گزارش مستقیم [7] میداد.
بعد از فراخواندن محلاتی به ایران در جریان مذاکرات مربوط به پذیرش قطعنامه ۵۹۸، علیاکبر ولایتی وزیر امور خارجه وقت تصمیم میگیرد تا ظریف را به عنوان سرپرست نمایندگی نیویورک بفرستد. محتشمیپور با این کار مخالف کرده و در هیات دولت میگوید: «این فرد آمریکایی است و نمیتواند برود» [8].
بر پایه گزارش ران بنی یشای، حسن روحانی در آن زمان قصد داشته تا دست جناح رقیب را از کنترل سوریه و لبنان کوتاه کند. امری که در سالهای بعد از مرگ خمینی، با کنار زدن محمدحسین فضلالله پدر معنوی حزبالله و از منتقدان سرسخت علی خامنهای محقق شد و حزبالله لبنان به سرعت پیوندهای خود با جناح چپ جمهوری اسلامی را از دست داد.
در بخش بعدی این سلسله گزارشها به سراغ منابع دیگر میرویم و خواهیم دید که چه کسانی در ۱۹۸۶ در شهر بروکسل با طرفهای آمریکایی دیدار کردند و از آنها چه خواستند؟
نوشته زیر، بخشی از قسمت سوم گزارش را تشکیل خواهد داد:
—
پانوشت:
*امیرام نیر تنها قربانی ایران کنترا نبود. یک سال قبل از مرگ او و در ۱۱ اکتبر ۱۹۸۷، جسد اووه بارشل نخست وزیر اسبق ایالت اشلسویگ-هلشتاین در آلمان غربی که یکی از دلالان اسلحه در ماجرای ایران-کنترا بود، در حمام اتاق شماره ۳۱۷ هتل بو-ریواژ یافت شد. جوزف دنیل کاسولارو روزنامهنگاری بود که دهم آگست ۱۹۹۱ جسد وی نیز در حمام یک متل در ویرجینیای غربی و در حالی که رگ دستانش بریده شده بود، پیدا شد. در ۲۳ ژوئن ۱۹۹۳ جسد پل ویلچر که بر روی این موضوع تحقیق میکرد، در حمام آپارتمانش در واشینگتن دیسی یافت شد.
پیام برای این مطلب مسدود شده.