وزارت ارشاد مدرکی مبنی بر توقیف فیلم به کارگردان نمیدهد’؛ گفتوگو با محمد شیروانی
بیبیسی: محمد شیروانی فیلمساز مستقلی است که سال هاست در گوشه و کنار- غالباً بی سر و صدا- به کار خودش ادامه می دهد؛ با وجود موفقیت جهانی اولین فیلم بلندش، ناف، باز فیلم کوتاه و مستند می سازد و اساساً پیرو راههای از پیش تائیدشده نیست.
او طی ۱۸سال گذشته ۱۸ فیلم کوتاه و بلند ساخته که این فیلم ها علیرغم موفقیت در جشنواره های جهانی (نظیر جایزه جشنواره روتردام برای “لرزاننده چربی”)، هیچ گاه نمایش های درخوری در ایران نداشته اند. محمد شیروانی در اعتراض به این وضعیت تمام فیلم های خود را بر روی وبسایت شخصی اش قرار داده است.
گفت و گوی زیر درباره این اقدام اوست.
— آقای شیروانی تا به حال اتفاق نیفتاده بود که فیلمساز شناخته شده ای در ایران همه فیلم هایش را بر روی اینترنت قرار دهد. قبل از این که به چرایی این اتفاق و مساله مجوز نگرفتن در سوال های بعدی برسیم، چرا اینترنت را انتخاب کردید؟ فکر می کنید این شکل راه مناسبی برای رسیدن به مخاطبانتان است؟
شرایطى که من در آن به سر مى برم راه دومى را پیشنهاد نمى داد. اما چرا اینترنت؟ با اینکه استفاده از فضاى مجازى در ایران هنوز جا دارد تا فراگیر شود اما به نظرم نسل جوان ایران با تمام محدودیت مضاعفى که در این فضا نسبت به سایر کشورها متحمل است پا به پا خود را به روز نگه داشته و کاربر اصلى فضاى مجازى است. این نسل نوستالژى ندارد و نگاه من و تو و یا هر سینه فیلى را به سالن سینما ندارد. چشم باز کرده به جهان دیجیتالى و اسباب بازى او موبایل و تبلت و گیم پلیر بوده است. حتی دیگر مخاطب دى وى دى نیست. مفهوم انتظار براى او مدت زمان دانلود است. حالا خودت ببین چقدر در مقایسه، صبورى ١٨ ساله عمیق و فاخر من براى انتشار فیلم هایم در ایران، امروز بى معنى و احمقانه جلوه می کند.
— نوشته اید به این بی عدالتی اعتراض دارید…
یک بار براى همیشه لازم می دانم که در مورد بى عدالتى و اعتراض و آگراندیسمانى که از این حرکت شخصى اتفاق افتاد صحبت کنم. در شرایطى که اختلاس هاى وحشتناک اقتصادى در کشورم اتفاق مى افتد و در مقابل کمر مردم زیر بار فقر و تورم و تحریم خم شده، استفاده از واژه انتزاعى عدالت یا بى عدالتى از سوى من در واکنش به وضعیت ام، حال هر قدر بحرانى اما در مقایسه با وضعیت مردم، سانتى مانتال به نظر می رسد.بخصوص که کلمه عدالت در ١٠ سال گذشته بسیار مصرف شده و هر آن چیزى که بیش از اندازه مصرف شود کارکرد اولیه خود را نخواهد داشت و مبتذل است. ولى در مقایسه با فیلمسازان نفتى، سخن از بى عدالتى ناچیز است.
یادم آمد سالها پیش قرار بود دانمارکى ها مرورى بر آثار من داشته باشند و همزمان شد با داستان کاریکاتوریست دانمارکى و اساعه ادب به پیامبر که منجر شد به تحریم موقتى دانمارک از سوى ایران. خب مشخص بود که در آن برهه دانمارک مترادف اسرائیل بود و من از جشنواره آنها انصراف دادم. همان هایی که نمی خواستند سر به تن ما باشد شروع کردند در مطبوعات داخلى ضمن قدردانى از من و چند نفر دیگر که به دانمارک نرفته بودند از ما چهره اى انقلابى و متعهد ساختند و دست آخر ریس جمهور نیز چک پنج میلیونى به عنوان هدیه به ما دادند که من آن را نپذیرفتم و خواستم تا به مستمندان خانه سینما تعلق بگیرد. در صورتی که به یک میلیون تومان آن هم محتاج بودم. خب نه آن پول حق من بود نه آن چهره اى که از من ساخته بودند چهره من.
— همه فیلمها را به وزارت ارشاد ارائه کرده اید و جواب رد شنیده اید؟ چه دلیلی برای توقیف رسمی – یا غیر رسمی – آنها ارائه شده؟
ارشاد مدرکى مبنى بر توقیف به کارگردان یا تهیه کننده نمى دهد. در مواردى که امیدى به اصلاح فیلم وجود دارد لیست اصلاحیه ها را می دهند. به عنوان مثال “ناف” و “آبادان” مانى حقیقی در سال ١٣٨١ دچار توقیف شدند. “آبادان” ٣٣ مورد اصلاحى گرفت اما در مورد “ناف” اصلا با من وارد گفت وگو نشدند چون قابل اصلاح نبود. یا “لرزاننده چربى” در سال آخر ارشاد دولت احمدى نژاد ساخته شد. فیلمنامه که مشکل حادى نداشت. بعد از ٤ بار رد کردن فیلمنامه نماینده شورا کاغذى به من داد که روى آن نوشته شده بود: زیادى روشنفکرى، فاقد ارزشها، فاقد پیام مشخص و فاقد اولویت ها!
در واقع نتوانسته بودند ایرادى از فیلمنامه بگیرند؛ فقط آن را نفهمیده بودند. نماینده شورا را شناختم؛ او سالها در فیلم هاى جنگى دهه شصت نقش رزمنده هاى خوش سیما را بازى می کرد که در تمام فیلم ها شهید می شد و هر بار اشک مرا در می آورد.
— فیلم های شما غالباً لایه های اجتماعی دارند و نه سیاسی. فکر می کنید مشکل مجوز آنها از همین لایه های اجتماعی نشات می گیرد؟
همان طور که خودت اشاره کردى من فیلمساز سیاسی نیستم و نمی توانم براى جامعه نسخه اى رهایی بخش صادر کنم، وقتى هنوز از بند گرفتاری هاى فردى رها نشده ام. اما این به معنى انفعال یک ناظر بى طرف نیست و آزادگى و حقیقت طلبى دو رکن مهم زندگی من بوده که تا به حال آن را معامله نکرده ام و ترجیح داده ام که آن را زندگى کنم.
اما بسیار دیده ام کسانى را که نشسته اند بر روى صندلى امن و درباره آزادگى و حقیقت مانیفست ها داده اند. هر چند دسته دوم شاید باهوشترند. من علاقه اى نداشته و ندارم که تبدیل به قهرمان ملى شوم. ترجیح می دهم سختى کار در ایران را به دوش بکشم و همچنان فیلم بسازم و فیلم هایم ارتباط مستقیم داشته باشد با زیستى که تجربه می کنم. کیست که به سانسور و بى عدالتى اعتراض نداشته باشد اما از همه مهمتر حال روحى و روانى هنرمند است که هر از چند گاهى به خانه تکانى احتیاج دارد. ٩ فیلم کوتاه و نیمه بلند، ٧ مستند بلند و ٢ فیلم سینمایی در طول ١٨ سال گذشته ساخته ام که ٢ فیلم کوتاه و ٢ مستند بلند و ٢ فیلم بلند سینمایی ام اجازه نمایش ندارند و ١٢ فیلم دیگر مشکلى ندارند و چند تک نمایش در گوشه کنار کشور داشته اند.
گروه هنر و تجربه سال گذشته فیلم “صفر بیست و یک” من را براى اکران تقاضا کرد و در مقابل من، بحث پیگیرى رفع توقیف “لرزاننده چربى” را در دولت روحانى وسط کشیدم و آنها گفتند اگر “صفر بیست و یک” را در اختیار آنها بگذارم در عوض مجوز “لرزاننده” را خواهند گرفت اما خب خبرى نشد.
— فیلمهای شما موفقیت های قابل توجهی در خارج از ایران داشته اند و منتقدان شناخته شده ای هم درباره آنها نوشته اند. در داخل ایران چطور؟ وقتی فیلم ها نمایش نداشته اند، آیا در نمایش های محدودشان مورد توجه منتقدان داخل ایران قرار گرفته اند؟
منتقدان ایرانى این روزها ترجیح می دهند والیبال و فوتبال را تحلیل کنند. حق هم دارند.
— بابت اجازه دانلود هر فیلم در وبسایت مبلغ کمی از تماشاگران خواسته اید. فکر می کنید این کمک خواهد کرد تا بخشی از مخارج فیلم ها را جبران کنید یا این که صرفاً برای حرفه ای تر شدن مخاطب از آنها خواسته اید پول پرداخت کنند؟
اینکه در وبسایت شخصى ام مبلغى اندک را درنظر گرفتیم بیشتر جنبه نمادین و آموزشى داشت تا مردم دست از عادت همیشگى بردارند و به حقوق مؤلف احترام بگذارند. اگر مؤلف اثرش را بدون هیچ امنیتى بى واسطه در اختیار مردم قرار می دهد و درخواستش بدون هیچ تحکمى از مردم این است که شما فیلم را براى تنها خودتان دانلود کنید، طبیعى است که مردم پاسخ احترام را با احترام می دهند و این بزرگ ترین درسی بود که آنها به من دادند.
وبسایت ما تا سه ماه دیگر آماده می شد اما اگر زودتر از موعد فیلم ها را منتشر کردیم به خاطر این بود که متوجه شدیم یک سایت ایرانی فیلم “لرزاننده چربی” را با کیفیت پایین براى دانلود گذاشته است و در آن لحظه در موقعیتى قرار گرفتم که فیلم اول سینمایی ام “ناف” دچار قاچاق گسترده شد و در پیاده روها فروخته شد. انگار بچه ات را از تو دزدیده اند و نمی خواستم دوباره آن موقعیت تکرار شود.
اما سایت نیمه کاره ما نتوانست ترافیکِ کاربران در روزهاى اول را به درستى پاسخگو باشد و تعداد زیادى از کاربران را کلافه کرد و تعداد زیاد دیگرى ریزش مخاطب داشتیم.
— فیلم های شما به شکل کاملاً آشکاری شخصی هستند؛ در عین حال تجربی و مستقل. از این همه شما واژه آلترناتیو را برای فیلم های تان انتخاب کرده اید….
آلترناتیو بودن افتخار نیست که به آن ببالم، یک ضرورت است. از سر اجبار است که در شرایط بحرانى راه جایگزین را انتخاب می کنیم . طبیعى است هر حرکت آلترناتیوى روزى به جریان اصلى بدل خواهد شد و عده اى دیگر با پیشنهادهاى تازه شان این فضاى به شدت مهم را زنده نگه می دارند و با چالش کشیدن جریان اصلى موجب رشد آن خواهند شد.
— و تجربه بعدی شما چه خواهد بود؟
فیلمى است سینمایی سرشار از شوخى بر اساس رمان “عامه پسند” نوشته چارلز بوکوفسکى که در کارنامه ام تجربه متفاوتى خواهد بود و امیدوارم آدم هاى بیشترى را به آغوش بکشد. چند ماهی است که برایش درخواست پروانه ساخت داده ام.
بیشتر بخوانید: گفتوگو با محمد شیروانی درباره فیلم “لرزاننده چربی“
پیام برای این مطلب مسدود شده.