اشتباه استراتژیک «مرشد کامبیز حسینی»
خودنویس: نکن کامبیز! عروس تعریفی نباش! کار خودت را خراب نکن و شخصیت خودت را برای جلب توجه آخوندها به چیز نکش! میخواهی مبلغ جمهوری اسلامی بشوی؟ تکنیک مرشد و بچهمرشد را کنار بگذار و به شیوه همین بچهپررویی [علی علیزاده] که تازگی در بیبیسی پیدایش شده اقتفا کن!
این کامبیز حسینی یک اشتباه استراتژیک [2] کرده است. ظاهرا او تا امروز نفهمیده که استیل و تکنیکِ الدرم بلدرمِ نمایشی مربوط به مرشد و بچهمرشدِ قهوهخانهای که برای سبک کارش برگزیده و تا حالا خیلی جاها موفق بوده استیلی و تکنیکی نیست که بازیگرِ نقشِ مرشد بتواند منافع حقیرِ شخصی خودش را از آن طریق پیگیری کند و منفعتطلبیهای نازلِ فردیاش را (که در فرهنگ رایج آخوندی «زرنگی» نامیده میشود) پشت آن پنهان کند.
این تیپی که کامبیز ساخته بود برای بیان برخی حقایق به زبان طنز مناسب بود. قالب نمایشی او محتوای خودش را داشت، و آن محتوا چیزی جز بیان طنزآمیز برخی انتقادهای اجتماعی و سیاسی یا در حقیقت افشای نمکینِ برخی حقارتهای دستگاه حاکم نبود.
او باید میدانست که این شیوه که با استفاده از تکنیکِ هارت و پورتِ مرشدِ معرکهگردان و پردهخوانهای سنتی به بیان برخی حقایقِ گفته یا ناگفته در یک رسانه تصویری میپرداخت، خاصِ تحریکِ تخیلِ شنونده بود، و ایجادِ فضایی که در آن میشد بعضی پیامهای اجتماعی و سیاسی را به مردم انتقال داد، و برخی سِرِّ دلبران از زبان دیگران را به شیرینی بازگو کرد.
این شیوه همانطور که برنامههای کامبیز نشان داده راحت میتواند با مخاطب ارتباط برقرار کند؛ و ضمن آن که لحظههای شادی برای او می آورد، برخی نکات جدی را هم با وی در میان مینهد. و این مستلزم آن است که مرشدِ معرکه، یعنی مجری (کامبیز)، در کارش صمیمی بماند.
او متأسفانه نفهمیده است که این شیوه و تکنیک نمایشی برای پنهان کردن یا سُراندن و تعبیه کردن برخی اغراض شخصی و حقیرِ شخصِ مرشد (که صمیمیت در بیان و فکر می باید پایهی اصلی کار او باشد) شیوه درستی نیست و با آن تناسبی ندارد؛ زیرا به محض آن که مجری چنین تکنیکی را وسیله غرض خصوصی یا بیان نکاتِ فرمایشی و مشحون از بیصداقتی کند، دست او رو میشود؛ چرا که فرمِ کارش همواره مخصوص و منطبق بر محتوایی بوده است که به آن میپرداخته.
در کاربرد چنین شیوهها و ترفندهای نمایشی، صداقت در محتوا و در افکارِ مرشد (مجری) اصلِ قضیه و ضامنِ پذیرش از سوی مخاطب و رد شدنِ پیام به اوست. اگر مجری بخواهد مضمون و محتوایی را که هدفِ پنهان یا آشکارشان پیگیری طمعِ فردی و خصوصی اوست به طور زیرآبی و «یواشکی» به مخاطب قالب کند؛ یعنی اگر بخواهد خودش مرشدِ منافعِ شخصی خودش بشود، دست او پیش مخاطب رو میشود و آبرویی برای مرشد باقی نمیماند.
در چنین وضعی، مضحکهی او نه تنها خندهدار نخواهد بود، که رقتبار هم خواهد شد؛ و کسانی که پیش از این از ذوقورزی یا طنز او خوششان میآمد، او را حقیر و کوچک خواهند شمرد، و کوشش او نزد آنها بر باد خواهد رفت؛ و در واقع الدرم بلدرم و طاق و طربِ او زورکی و ابلهانه و منفعتطلبانه به نظرها جلوه خواهد کرد؛ و طمطراقِ نقادانهی روزنامهنگاریِ او به هبا و هدر خواهد پیوست!
نکن کامبیز! عروس تعریفی نباش! کار خودت را خراب نکن و شخصیت خودت را برای جلب توجه آخوندها به چیز نکش! میخواهی مبلغ جمهوری اسلامی بشوی؟ تکنیک مرشد و بچهمرشد را کنار بگذار و به شیوه همین بچهپررویی [علی علیزاده] که تازگی در بیبیسی پیدایش شده اقتفا کن! اسمش چی بود؟ قلیزاده؟ ولیزاده؟ یا هر کوفت و زهر مار دیگری! آره داداش، استعدادت خوب است اگر با صداقت همراهش کنی. به محض این که زرنگیِ کاسبکارانهات را بخواهی در شیوهات دخالت بدهی همه چیز فرو میریزد. از ما گفتن بود.
پیام برای این مطلب مسدود شده.