01.03.2013

حیواناتی که بر ما حکومت کرده‌اند(۷): خرس اشغال‌گر لانه جاسوسی

خودنویس: آن یار هفت خط امام خمین، خرس‌ زاده‌ی روستای خوئین، آن رهبر معنوی دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، آن دارنده‌ی زمام، آن دشمن دکتر ابراهیم یزدی، سواری گیرنده از میردامادی و عباس عبدی، آن فرمانده اشغال لانه جاسوسی، معتمد ک.گ.ب. و کمونیست‌های روسی، آن آخوند سرخ وابسته به شوروی، کوپنیست‌تر از بهزاد نبوی، آن تحقیر کننده لاریجانی‌ها، شیخنا و مولانا سید محمد خوئینی‌ها، ناشر روزنامه سلام بود و سانسور کننده کلام بود و اولئک کالانعام بود.

از نحوه تولید و تولد خرس خوئین اطلاع دقیقی در دست نیست، اما علما بر این باورند که در زایشگاه جای بچه، توله خرس روسی تحویل یک زن و شوهر جوان دادند.

در طفولیت تنها با سرودهای کمونیستی خوابش می‌برد و عاشق عکس‌های لنین و کارل مارکس بود.

نخستین کلام که گفت Меня зовут Мухаммед بود که پدر و مادرش هم چیزی نفهمیدند و گفتند خرس* است، نمی‌فهمد چه می‌گوید!

چون به مکتب‌خانه قزوین وارد شد، همه فرار کردند و تنها طلبه مکتب‌خانه بود…پس شاگرد اول شد و از حوزه علمیه قم سهمیه گرفت!

در جوانی به حوزه علمیه قم رفت و همه اساتید از دوستی‌اش می‌ترسیدند که بدتر از دوستی خاله خرسه بود، جز یک استاد که نامش آیت الله منتظری بود، اما بعدها دوستی خاله خرسه او را به عینه لمس کرد!

پس از سنه ۴۲ و تبعید لاشخور خمین، به سید احمد کولی داد و موانستی میان آنها پدید آمد. به عراق رفت اما همه عسل‌های حوزه نجف را دزدید و از عراق اخراجش کردند.

در بازگشت به ایران، منبری شد و ۱۰ تومانش می‌دادند تا بالای منبر مسجد جوزستان برود، اما ۵۰۰ تومان می‌گرفت تا از منبر پایین آید!

از معجزات خرس خوئین این بود که جوانان مردم را محو سحر کلامش می‌ساخت، چون هیچ نمی‌فهمیدند!

از جمله جوانان نافهم، «گودرزی» نامی بود از اهالی فرقان که بعدها شیخ مطهری که از منتقدین خرس بود را ترور فرمود، اما خرس گفت منکر رابطه شد و گفت: «گودرز را چه ربط به شقایق؟»

در کتب آورده‌اند که مرتضی مطهری همه را از تفاسیر مارکسیستی خرس می‌ترساند. نقل است به جای ترجمه آیات، کتاب «کاپیتل» مارکس می‌خواند عوام را!

از روزنامه پراودا نقل است که خرس چند سالی غیب شد و سر از دانشگاه پاتریس لومومبای شوروی در آورد، اما خودش کتمان می‌فرمود و البته اصل بر برائت است! او را روحانی سرخ هم خوانده‌اند.

به مال مفت علاقه‌ای وافر داشت و پیش از انقلاب، ملکی که محمد ملکی خریده بود را ملاخور کرد و بعد از انقلاب، باغ و خانه مصادره‌ای یک از فراری‌ها را.

از سرمایه‌داری بدش می‌امد اما از سرمایه دیگران به‌شدت خوشش می‌آمد!

پس از انقلاب، گروهی دانشجوی گوش‌دراز را دور خود جمع کرد و «دانشجویان مسلمان پیرو خط امام» نام‌شان نهاد… با دم مسیحایی خود خرشان کرد تا سفارت آمریکا را اشغال کنند…تنها دانشجویی که خر نشد، محمود احمدی‌نژاد بود(میمون که خر نمی‌شود!)

به دانشجویان فرمود تا ۴۸ ساعت سفارت را بگیرید و بعد بیایند بیرون، اما دید دم غنیمت است و اشغال سفارت مایه اخراج بازرگان و یارانش از دولت است. به لاشخور خمین هم ندا داد که برای زدن زیراب امپریالیسم، بهتر است از گروگان‌های آمریکایی تا پایان انتخابات سال ۱۹۸۰ نگه دارند…و هیچ کس از این اشغال خوشحال‌تر نشد مگر برژنف!

پس با توطئه خرس خوئین و خریت دانشجویان پیرو پیر خمین، دولت موقت ساقط شد ومنتقدان آیت‌الله خمینی ساکت.

بعدها هم که کارتر در انتخابات آمریکا رای نیاورد، ریگان هر شب بعد از اذان مغرب و عشا دعایش می‌کرد!

در انتخابات ریاست جمهوری اول انقلاب، یک تنه شورای نگهبان بود به کار رد صلاحیت مشغول. آن زمان، رد صلاحیت حلال بود اما چون به دست شیخ احمد ژوراسیک افتاد، خرس خوئین نعره زد و گفت که چیزی حرام‌تر از رد صلاحیت نیست!

از برکات اشغال لانه جاسوسی و هدایت‌های خرس خوئین، حمله عراق به ایران بود مملکتی آباد را ویران ساخت…هزاران هزار جوان رفتند تا حضرتش بماند…و این از معجزات و کرامات او بود!

در مجلس اول نایب رئیس بود. بعدا، کرسی نایپ رئیسی مجلس اشغال کرد و از فعالان زیرآب زدن ملی مذهبی‌ها و طرفداران مجاهدین و بنی‌صدری‌ها از مجلس بود…

بعد که در انتخابات مجلس دوم رای نیاورد، امام راحل که صدای تیر از اوین نمی‌شنید، او را دادستان کل کشور ساخت تا دوباره از اوین نوای دل‌نشین ژ-۳ شنیده شود.

نقل است که در دوران شاه، به اتهام ارتباط با مجاهدین خلق به زندان رفت و در دوران خمینی، بچه مردم را به اتهام ارتباط با مجاهدین به زندان می‌انداخت…که گفته‌اند، چیزی که عوض دارد، گله ندارد!

آنقدر چپ بود که زندانی‌های توده‌ای را عامل آمریکا می‌خواند…

در دوران طلایی امام راحل، برای رفع نگرانی مسلمین، سلاح و مهمات به مکه برد و اسباب شر شد.

بعدها، نوچه‌اش میردامادی، امنیتی‌های عربستان را در حج انگولک فرمود و آنها هم در جواب، گروهی از حجاج ایرانی را کشتند…و نهایتا کی بود، کی بود، ما نبودیم!

از امپریالیسم و اقتصاد بازار متنفر بود و از این رو، جماعت راست جامعه روحانیت را دشمن خواند از انشعاب کرد و با خلخالی و محتشمی‌پور و چند جانور دیگر، مجمع روحانیون مبارز بنا کرد و با سید احمد خمینی، توطئه کرد تا استاد سابق، آیت‌الله منتظری را از سر راه بردارد تا به وقت ارتحال، احمد خمینی رهبر شود، اما خوک رفسنجان رو دست زد و هشت‌پای بی دست و پای خامنه‌ را جای امام راحل غالب کرد.

چون خامنه‌ای رهبر شد، امر فرمود تا خرس خوئین را خصیتین کشیدند تا خطر او رفع شود…پس از حذف خیرالامور، مشاور رهبری شد. البته هرچه دست رهبری می‌بوسید، رهبری به او می‌گفت …خودتی!

در آن زمان روزنامه سلام راه انداخت تا از قافله عقب نماند، و چند تا از دانشجویان ۷ خط امام را به دبیری و سردبیری گماشت از جمله میردامادی و عبدی و اصغرزاده… تا در انتخابات مجلس چهارم از شر جماعت روحانیت مجلس را پاک کند، اما شیخ ژوراسیک معروف به جنتی، چپ‌ها را از دم تیغ گذراند و خوئینی‌ها رد صلاحیت را مخالف اسلام و انقلاب خواند!

وقتی مجلس چهارم از دست چپ‌ها خارج شد، اصغرزاده را گرفتند و او هم در بازجویی از معجزات خرس خوئین گفت… اصغرزاده چون آزاد شد، خواست به سرکار برگردد اما خوئینی‌ها راهش نداد و گفت باید می‌مردی اما دهان باز نمی‌کردی، حتی به زور شیشه نوشابه خانواده! اصغرزاده هرچه جای شیشه نوشابه نشان داد و نالید، اما کلامش اثر نکرد و سانسور شد!

بعدها هم در سلام، مقالاتی در نقد خوک رفسنجان منتشر کرد که خوک، زورش به خرس نرسید، عباس عبدی را دستگیر فرمود!

در آن سال‌ها در مرکز تحقیقات استراتژیک مستقر بود و با حجاریان و دیگر اهالی روشن‌فکر دینی که فیل‌شان یاد هندستان کرده بود طرحی نو در انداخت تا باز به قدرت بازگردند…پس ساده‌تر و زودباورتر از موش اردکان، سید محمد خاتمی نیافت و او را کاندیدا کرد…

بعد از دوم خرداد، مالک واقعی ریاست جمهوری بود و او را عالیجناب در سایه می‌‌خواندند، پس جماعت سلام را به همه جا حاکم کرد و نوچه‌هایش، حزب مشارکت علم کردند.

چون قدرتش بیشتر شد مقام معظم ترسید و منتظر فرصتی ماند تا زیرابش بزند. پس وقتی یکی از طرفداران «ویس و رامین» الموسوم به مراد ویسی نامه محرمانه سعید امامی به وزیر اطلاعات را در روزنامه منتشر کرد، همگان با سلام، خداحافظی کردند.

در اعتراض به خاموشی سلام، دانشجویان در ۱۸ تیر مورد مهرورزی قرار گرفتند، ولی سلام زنده نشد که نشد.

در دادگاه ویژه روحانیت محاکمه‌اش کردند با شکایت شاکیان خصوصی از جمله محمود احمدی‌نژاد…چون دیگر سلامی نبود، یاران سلام را چپانید و تپانید به روزنامه‌های دیگر اما معظم فهمید و گفت که مطبوعات لانه دشمن است و سلامیون را پی در پی از کار می‌انداخت…

در سنه ۸۴ که شیخ مهدی کروبی دبیرکل مجمع نامزد شد، با دیگر اهالی مجمع از دکتر معین حمایت کرد و این از معرفت او بود.

وقتی در سنه ۲۰۱۳، فیلم آرگو اسکار گرفت، عقلا بر خرس خوئین و دانشجویان خر شده پیرو خط امام لعنت فرستادند…که اگر خوئینی‌ها و آن گوش‌درازها نبودند، بن افلک مثل بچه آدم یک فیلم دیگر درست کرده بود!

———————————–

*خرس سمبل روسیه است.

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates