18.08.2015

آیا آیت‌الله خامنه‌ای مخالفت عملی با توافق اتمی را آغاز کرده است؟

جمشید برزگر تحلیلگر بی‌بی‌سی: سخنان امروز آیت الله خامنه ای ممکن است تفاوتی چشمگیر با روح سخنان و موضع گیری های قبلی او نداشته باشد، اما زمان بیان این اظهارات و تاکید بسیار او بر پیگیری سیاست منطقه ای جمهوری اسلامی و مبهم بودن سرنوشت توافق اتمی حتی در ایران، بدون شک به سود منتقدان این توافق در آمریکا و منطقه خواهد بود.

دو روز پس از آنکه نماینده آیت الله خامنه ای در روزنامه کیهان به صراحت از مخالفت قطعی آیت الله خامنه ای با مفاد توافق اتمی (برجام) سخن گفت و اظهارات او از سوی دفتر آیت الله خامنه ای تکذیب نشد، رهبر جمهوری اسلامی با تاکید بر تداوم حمایت ایران از کسانی که اسراییل را “می کوبند” و نیز “مردم بحرین و یمن”، اسراییل، عربستان سعودی و مخالفان داخلی باراک اوباما را مصمم تر خواهد ساخت تا استدلال کنند توافق اتمی نه تنها موجب تغییر سیاست های جمهوری اسلامی نشده، بلکه باعث می شود که این سیاست ها با قدرت و توان بیشتری پی گرفته شوند. چنین وضعیتی، کار دو دولت حسن روحانی و باراک اوباما برای عملی کردن توافق اتمی را دشوارتر می سازد.

موضع گیری آیت الله خامنه ای این پرسش را پررنگ تر می کند که آیا مخالفان توافق اتمی، در همسویی خواسته یا ناخواسته خود توانسته اند دست بالا را در تعیین مناسبات پیدا کنند یا دست کم بر خلاف موقعیت چند ماه اخیر خود، اکنون امیدوارانه تر به آینده ای نگاه می کنند که در آن می توانند تاثیری تعیین کننده بر سرنوشت این توافق و پیامدهای ناگزیر آن بگذارند؟

آیت الله خامنه ای به خوبی آگاه است که اظهارات او در منطقه چه بازتابی خواهد داشت، به همین دلیل، اگرچه می کوشد اطمینان خاطر دهد که جمهوری اسلامی سر جنگ با کشورهای مسلمان را ندارد و “دست دوستی را به سوی همه‌ دولت‌های اسلامی منطقه دراز می‌کند و با دولت‌های مسلمان هیچ مشکلی ندارد”، اما آن گاه که به موضوعات خاص مورد مناقشه می رسد، هیچ تلاشی برای کاستن از تندی زبان خود و پس نکشیدن دست دوستی انجام نمی دهد.

او برخی از کشورهای مسلمان را به “لجاجت و خباثت” متهم می کند و می گوید: “پیگیری برخی اهداف سیاسی آن هم با روش‌های حماقت‌آمیز، باعث ادامه‌ جنایات در حق مردم یمن شده است.”

آیت الله خامنه ای در عین حال، آنچه را در منطقه روی می دهد، نه جنگ مذهبی بین شیعه و سنی که جنگی سیاسی می داند و تاکید می کند: “تشدید اختلاف در دنیای اسلام ممنوع است و ما با هر رفتار و حرکتی که موجب ایجاد اختلاف شود حتی از جانب برخی گروه‌های شیعه مخالفیم و اهانت به مقدسات اهل سنت را محکوم می‌کنیم.”

با این حال، منتقدان جمهوری اسلامی به سختی ممکن است این سخن رهبر نظام را بپذیرند و به عنوان نمونه، تخریب یکی از مساجد اهل سنت در تهران در کمتر از یک ماه گذشته و اعمال محدودیت های سیستماتیک علیه اهل سنت در ایران را به یاد نیاورند. از نگاه این منتقدان، حکومتی که در داخل با شهروندان خود چنین رفتاری پیشه کرده، در خارج از مرزهایش چگونه شکاف میان اهل تشیع و اهل سنت را نادیده می گیرد؟

آیت الله خامنه ای ظاهرا در پاسخ به چنین انتقادهایی گفته است: “ما در حمایت از مظلوم توجهی به مذهب نمی‌کنیم و همان حمایتی را که از برادران شیعه‌ خود در لبنان کردیم، از برادران اهل سنت خود در غزه نیز انجام داده‌ایم و مسئله‌ فلسطین را مسئله‌ اول جهان اسلام می‌دانیم.”

با وجود این، در ماه های اخیر، خالد مشعل پس از سفر به عربستان، نه تنها اجازه سفر به ایران نیافت، بلکه در رسانه های جمهوری اسلامی نیز با لحنی کم سابقه مورد سرزنش و انتقاد قرار گرفت.

منتقدان جمهوری اسلامی با تاکید بر حمایت ایران از اقلیت علوی حاکم بر سوریه، اکثریت شیعه حاکم در عراق و اکثریت بیرون از قدرت شیعه در بحرین و یمن، این کشور را به تلاش برای ایجاد هلال شیعی در منطقه متهم می کنند، سیاستی که به گفته برخی، دست کم یکی از عوامل اصلی شکل گیری گرایش های رادیکال سنی در منطقه نیز بوده است.

هرچند در مذاکرات ایران و گروه ۱+۵ تمرکز بر پرونده اتمی ایران بود و دو طرف توانستند بر سر این موضوع به توافق برسند، اما اکنون روشن تر از پیش مشخص شده که این پرونده به بسیاری از مسایل دیگر، از جمله سیاست های منطقه ای ایران گره خورده است و بسیاری نسبت به موفقیت هر کوششی برای حل و فصل آن به تنهایی هشدار می دهند.

حسن روحانی، در آغاز به کار اجلاس مجمع جهانی اهل بیت، کوشیده بود با لحنی آشتی جویانه از شدت تنش های موجود بین ایران و کشورهای منطقه بکاهد. او در این باره گفت: “برخلاف کسانی که می‌خواهند در منطقه تفرقه ایجاد کنند، اعلام می‌کنیم که ما هلال شیعه نداریم. ما قمر و بدر اسلام داریم. همه مسلمانان یکپارچه و متحد در برابر کفر و نفاق هستند.”

با این حال، اظهارات آیت الله خامنه ای در دیدار با شرکت کنندگان در همین اجلاس، احتمالا آنان را مردد خواهد ساخت که سرانجام سیاست منطقه ای جمهوری اسلامی همان است که حسن روحانی توصیف می کند، یا آنچه آیت الله خامنه ای با صراحت از ضرورت تداوم آن سخن می گوید.

آیت الله خامنه ای می گوید: “ما براساس درس امام بزرگوار رحمه‌الله و خط مسلم جمهوری اسلامی، با استکبار سرآشتی نداریم اما با برادران مسلمان بنای دوستی و رفاقت داریم.” اما در عین حال از گوشزد کردن این نکته خودداری نمی کند که مسلمانانی که با سیاست های جمهوری اسلامی همسو نیستند، مسلمانان “ساده ‌لوح هستند که به دلیل نداشتن بصیرت، فریب توطئه و نقشه دشمن را خورده و در داخل طراحی دشمن قرار گرفته‌اند.”

رهبر جمهوری اسلامی علاوه بر اظهاراتش در باره سیاست های منطقه ای جمهوری اسلامی که می تواند از سوی مخالفان منطقه ای توافق اتمی ایران به عنوان سندی که درستی دیدگاه آنان را ثابت می کند مورد استفاده قرار گیرد، در بخشی از سخنانش به موافقان داخلی این توافق نیز هشدار می دهد و آینده آن را بیش از پیش در معرض خطر می داند.

در شرایطی که دست کم دولت های حسن روحانی و باراک اوباما در دو سال گذشته به شکلی پیوسته، پیگیر و عمیق با هم در ارتباط و مذاکره بوده و حتی پس از رسیدن به توافق اتمی، از هموار شدن مسیر برای حل دیگر مشکلات میان دو کشور سخن گفته اند، آیت الله خامنه ای بار دیگر تاکید کرده است: “نظام سلطه و در رأس آن ایالات متحده آمریکا مصداق عینی و مظهر کامل «مفهوم دشمن» است. آمریکا هیچ بهره‌ ای از اخلاقیات انسانی ندارد و بدون هیچ ابائی و در پوشش الفاظ زیبا و لبخند، دست به خباثت و جنایت می‌زند.”

رهبر جمهوری اسلامی با صراحت می گوید سیاست‌های منطقه‌ای جمهوری اسلامی نقطه‌ مقابل سیاست‌های منطقه‌ای آمریکا است و با این سخن، عملا نشان می دهد که مسیر حل مشکلات ایران و آمریکا اگر ناهموارتر از گذشته نشده، دست کم نشانی از همواری نیز ندارد.

برپایه چنین نگاهی است که آیت الله خامنه ای قصد آمریکا از توافق اتمی با ایران را سوء استفاده از آن برای نفوذ در ایران می داند و می گوید: “آمریکایی‌ها می‌خواهند از توافقی که هنوز نه در ایران و نه در آمریکا تکلیفش و رد یا قبول شدنش معلوم نیست، وسیله‌ای برای نفوذ در ایران بسازند، اما ما این راه را قاطعانه بسته‌ایم و با همه‌ توان بالای خود، اجازه‌ نفوذ اقتصادی، سیاسی، فرهنگی یا حضور سیاسی در ایران را به آمریکایی‌ها نمی‌دهیم.”

رهبر جمهوری اسلامی با صراحت می گوید که سیاست‌های منطقه‌ای جمهوری اسلامی نقطه‌ مقابل سیاست‌های منطقه‌ای آمریکا است و با این سخن، عملا نشان می دهد که مسیر حل مشکلات ایران و آمریکا اگر ناهموارتر از گذشته نشده باشد، دست کم نشانی از همواری نیز ندارد.

هرچند در مذاکرات ایران و گروه ۱+۵ تمرکز بر پرونده اتمی ایران بود و دو طرف توانستند بر سر این موضوع به توافق برسند، اما اکنون روشن تر از پیش مشخص شده که این پرونده به بسیاری از مسایل دیگر، از جمله سیاست های منطقه ای ایران گره خورده است و بسیاری نسبت به موفقیت هر کوششی برای حل و فصل آن به تنهایی هشدار می دهند.

در چنین وضعیتی، سخنان رهبر جمهوری اسلامی را به دشواری می توان حمایت او دست کم به طور علنی از دولت حسن روحانی قلمداد کرد که به طور همه جانبه از توافق اتمی (برجام) دفاع می کند.

این موضع گیری در عین حال این پرسش را پررنگ تر می کند که آیا مخالفان توافق اتمی، در همسویی خواسته یا ناخواسته خود توانسته اند دست بالا را در تعیین مناسبات پیدا کنند یا دست کم بر خلاف موقعیت چند ماه اخیر خود، اکنون امیدوارانه تر به آینده ای نگاه می کنند که در آن می توانند تاثیری تعیین کننده بر سرنوشت این توافق و پیامدهای ناگزیر آن بگذارند؟

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates