آیا «رکنآبادی» رمز تهدیدهای ایران علیه عربستان است؟
خودنویس: «عکسالعمل سخت و خشن» رهبر جمهوری اسلامی، تهدید به واکنش نظامی از سوی سپاه، تاکید بر عدم اجازه دفن جانباختگان ایرانی حادثه منا در عربستان چه ربطی با سرنوشت نامعلوم یکی از دیپلماتهای کلیدی ایران در خاورمیانه دارد؟ آیا ایران میخواهد از تکرار سرنوشت احمد متوسلیان* برای رکنآبادی جلوگیری کند؟
از حادثه منا که منجر به کشته و زخمی شدن صدها تن از حاجیان در مراسم رمی جمرات شد، بیش از یک هفته میگذرد و هر چه آمار روزها بالاتر میروند، ابهام در سرنوشت غضنفر رکنآبادی، دیپلماتی که به دلیل مکان حساس خدمتش اطلاعات ارزشمندی داشت/دارد، جدیتر میشود.
چهار روز پس از حادثه، رسانه سعودی العربیه به نقل از منابع عربستان سعودی نوشت [2] که این دیپلمات ایرانی با نام اصلی خود وارد این کشور نشده و نام وی در هیچیک از معابر ورودی هوایی، زمینی یا دریایی ثبت نشده است.
سخنگوی وزارت امور خارجه ایران در پاسخ اعلام کرد که رکنآبادی با نام خود و گذرنامه عادیاش عازم سفر حج شده است. تصاویری از گذرنامه و روادید حج او نیز در اختیار رسانهها قرار گرفت. مرضیه افخم گفت [3] که «خبرسازیهای موجود درخصوص این موضوع نادرست و ناشی از اغراض و اهداف دیگر است».
اما این «اغراض و اهداف دیگر» چه میتوانند باشند؟
شاید این جمله تحریکآمیز در یک گزارش [4] دیگر العربیه، قابل تامل باشد: رکنآبادی «یکی از برجستهترین شخصیتهای وزارت خارجه ایران» است که «به اسرار حزبالله لبنان و موشکهای ایران دسترسی دارد».
غضنفر محمد اصل رکنآبادی که گذرنامه عادیاش برای ویزای حج در اختیار سفارت عربستان قرار گرفته بود، برای سیاستمداران این کشور نامی بسیار آشناست. با توجه به سخنرانی وی، یک روز قبل از حادثه منا در مراسم حساس برائت از مشرکین (که بهویژه پس از حج خونین سال ۱۳۶۶ همواره زیر ذرهبین سعودیها بود)، ادعای عدم ورود او به خاک عربستان از سوی العربیه، نخستین زنگ خطر را برای مقامهای ایرانی به صدا در آورد.
تاکید خبرگزاری مهر [5] بر این که «برخی از حجاج و کادر پزشکی ایران، شهادت داده اند که سفیر سابق ایران را در حالیکه در قید حیات بوده است در میان حادثهدیدگان دیدهاند»، در کنار سخنان علیاکبر ولایتی، مشاور علی خامنهای مبنی بر ظن برانگیز [6] بودن مفقودشدن «افراد ردهبالا» در جریان حادثه منا، قابل توجه است.
آیا احتمال تلاش برای تخلیه اطلاعاتی رکنآبادی وجود دارد؟
این احتمال میتواند بالقوه مطرح باشد که سیستم امنیتی عربستان، با استفاده از فرصت بهدستآمده، برای تخلیه دیپلمات [احتمالا مصدوم] تلاش کند. در این صورت، هر روز که میگذرد، خطر افشای اطلاعاتی بسیار حساس و محرمانه از تحرکات ایران در کشورهای سوریه و لبنان که عرصهای برای جنگ نیابتی تهران و ریاض نیز به شمار میروند، بیشتر میشود.
به فرض که رکنآبادی زنده در اختیار استخبارات عربستان قرار گرفته باشد، سعودیها میتوانند با تطویل عمدی اعاده اجساد به ایران، زمان بیشتری برای بازجویی بخرند و در نهایت با قتل حرفهای او، مرگ را طبیعی جلوه دهند.
مقامهای سعودی حتی مساله دفن اجساد در خاک خود را مطرح کردهاند و اگر ادعا کنند که رکنآبادی را دفن کردهاند، سرنوشت او -و شاید چند مقام سیاسی و نظامی دیگر جمهوری اسلامی- را تا سالها در هالهای از ابهام فرو خواهند برد.
واکنش «خشن» ایران
ایران به شدت با مساله دفن [7] شهروندانش در عربستان مخالفت کرده است. اگر در نظر بگیریم که آرزوی بسیاری از شیعیان مومن، دفن شدن در اماکن مقدس -از قم و کربلا تا نجف و مکه- است و احتمال دارد که برخی از خانوادهها به دفن عزیزان خود در مکه تمایل داشته باشند، مخالفت مقامهای ایرانی با این امر و تاکید بر بازگشت تکتک جسدها و تعیین هویت آنان، اهمیت بهسزایی دارد.
امیر عبدالهیان معاون عربی و آفریقای وزارت امور خارجه در این باره گفت [8]: «قویا به مقامات عربستان پیام دادیم تا یکایک مفقودان ما تعیین تکلیف نشوند و به ایران بازنگردند جمهوری اسلامی ایران با جدیت موضوع مفقودان را پیگیری میکند و تماسهای دیپلماتیک برای این منظور جریان دارد». وی افزود: «جمهوری اسلامی ایران نه تاکنون درخواستی را از خانوادهها در این باره داشته است نه به مصلحت میدانیم که چنین اجازهای به عربستان داده شود زیرا تعیین سرنوشت مفقودان باقیمانده برای ما مهم است و قطعا برای خانوادههای آنها هم مهم است که پیکرهای جانباختگان آنها به ایران منتقل شود».
یک روز بعد، رهبر جمهوری اسلامی وارد عمل شد و در یک سخنرانی گفت: «دولت عربستان در انتقال ابدان مطهر جان باختگان به وظایف خود عمل نمیکند و جمهوری اسلامی ایران نیز تاکنون با خویشتنداری و ادب اسلامی، حرمت برادری را در دنیای اسلام نگه داشته است، اما این را بدانند که اندک بی احترامی به دهها هزار نفر از حجاج ایرانی در مکه و مدینه و عمل نکردن به وظایف برای انتقال ابدان مطهر، عکس العمل سخت و خشن ایران [9] را در پی خواهد داشت».
پس از او، فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی صریحا گفت که این نیرو آماده «دستور» برای «واکنش سریع و خشن» جهت انتقامگیری [10] از آل سعود خواهد بود.
به نظر میرسد مقامهای ایرانی میخواهند با قدرت در برابر هر امکانی که دست عربستان را برای نگهداری احتمالی رکنآبادی -و شاید چند مقام ارشد دیگر- باز بگذارد، بایستند.
آیا این امکان وجود دارد که رکنآبادی زنده باشد؟
خبر [11] روزنامه لبنانی الجمهوریه لبنان مبنی بر زنده و زخمی بودن این دیپلمات از سوی رسانههای ایرانی پوشش داده شد. همانگونه که پیشتر ذکر شد، بنا بر ادعای خبرگزاری مهر، گروهی از ایرانیان پس از بازگشت، شهادت دادند که رکنآبادی را پس از واقعه، زنده دیدهاند.
ماجرا وقتی غامضتر شد که روز پنجشنبه نهم مهر، خبری روی پایگاه اطلاع رسانی وزارت کشور قرار گرفت و در آن رکنآبادی در جانباختگان آمده بود. این خبر در کمتر از سی دقیقه اصلاحیه خورد و نام رکنآبادی در فهرست مفقودین قرار گرفت. وزیر کشور [12] به خانه رکنآبادی رفت و در آنجا گفت: «هنوز دلم نمیآید به شما تسلیت بگویم. امیدوارم خدا خودش رحم کند. آقای رکن آبادی ازنیروهای خوب انقلاب است».
عباس عراقچی نیز در صفحه اینستاگرام خود با انتشار اسکرینشاتی از چت خصوصیاش با رکنآبادی به هنگام عزیمت این دیپلمات به عرفات، نوشت: «سخت است فقدان همکار عزیزی که تا همین چند روز پیش در یک سنگر بودیم».
عراقچی ادامه داد: «عزیزانمان رکنآبادی، فهیما، حسینیمقدم و آقاییپور اکنون به جوار رحمت الهی پیوستهاند [13]. باشد که دست ما را هم بگیرند».
این نوشته که میتوانست موید درگذشت احمد فهیما معاون اداره تشریفات وزارت خارجه، محمدرحیم آقاییپور سفیر سابق ایران در اسلوونی و حسن حسینیمقدم سرکنسول ایران در شهر مرو ترکمنستان نیز باشد، ساعاتی بعد از صفحه عراقچی حذف شد [14] و ابهامها را بیشتر کرد.
رکنآبادی چقدر میداند؟
غضنفر محمد اصل رکنآبادی در زمره نسلی از دیپلمات-امنیتیهاست که از دل جمهوری اسلامی درآمدهاند. در سالهای نخستین برپایی نظام برآمده از انقلاب، همواره در کنار تیم سیاسی، یک تیم ناظر امنیتی نیز به سفارتخانهها اعزام میشد. نسل بعدی اما طوری تربیت شد که هر دو مشخصه دیپلماتبودن و امنیتیبودن را یکجا داشته باشد.
رکنآبادی، متولد سال ۱۳۴۵ در قم، ۲۴ ساله بود که به خدمت وزارت امور خارجه درآمد. او تا مقطع کارشناسی ارشد علوم سیاسی و معارف اسلامی را در دانشگاه امام صادق، یکی از مراکز تربیت چهرههای کلیدی نظام گذراند و با تسلط به زبانهای انگلیسی و عربی، برای طی کردن دوره پیاچدی علوم سیاسی به بیروت رفت.
حوزه تخصصی این دیپلمات جوان، مسایل فلسطین، سوریه و لبنان بود. رکنآبادی که پیش از تصدی مقام سفارت ایران در لبنان، در پستهایی [15] مانند کاردار ایران در سوریه، معاون اول بخش خاورمیانه وزارت خارجه و مسوول میز فلسطین، ریاست کمیسیون سیاسی کمیته حمایت از انقلاب مردم فلسطین و سخنگویی ستاد مرکزی بازسازی غزه در ریاست جمهوری خدمت کرده بود، روابط گستردهای با متحدان ایران در سوریه و لبنان داشت.
رکنآبادی فردی بود که ترتیب ملاقاتهای محرمانه ایران با گروههای مختلف -از جمله میانجیگری در کدورت میان حماس و جمهوری اسلامی- را میداد و در مقاطعی حساس مانند حمله اسرائیل به حزبالله و آغاز درگیریهای سوریه، فعالانه در منطقه ایفای نقش میکرد. رکنآبادی تنها یک دیپلمات نبود. قابلیتها و دانش امنیتی بالا در کنار اعتماد ویژه نظام به او تا جایی بود که تیم نخبه حفاظتی حزبالله برای محافظت از مقامهای جمهوری اسلامی مانند احمدینژاد [16] و جواد ظریف [17] به هنگام دیدار از لبنان، تحت امر مستقیم وی قرار میگرفتند. رکنآبادی چهره کلیدی هماهنگیها برای تبادل اسلحه میان سوریه و لبنان نیز بود.
ایران میداند که نیروهای استخبارات عربستان در چند مورد از جمله کمک به فرار [18] شهرام امیری، دانشمند هستهای ایران و پناهندهشدن وی به ایالات متحده با ماموران امنیتی آمریکا همکاری کردهاند. آنان به یقین با بازجویی از امیری، مکانیسم ناپدیدشدن او را در سفر حج به دقت بررسی کردهاند.
ایران همچنین میداند که عربستان در صورت دستیابی به اطلاعات استراتژیک و محرمانه درباره نامها، مکانها، ارتباطات خاص و انبارهای اسلحه نیروهایی چون حزبالله، از همکاری –دستکم غیر مستقیم- با اسراییل برای ضربه زدن به آنها پرهیز نمیکند.
گروهی از تحلیلگران و مقامهای جمهوری اسلامی نیز هستند که اخباری مانند ربودهشدن رکنآبادی را دور از ذهن میدانند. دریابان علی شمخانی [19] یکی از آنهاست.
با این حال، اگر مقامهای جمهوری اسلامی کوچکترین احتمالی را درباره ربودهشدن رکنآبادی در نظر داشته باشند، واکنش تند اینروزهای دستگاه رهبری، دولت و نظامیان ایرانی تفسیری جدید پیدا میکند.
———————
* احمد متوسلیان وابسته نظامی سفارت ایران در بیروت بود که در سال ۱۳۶۱ همراه با کاردار وقت، یک کارمند سفارت و یک خبرنگار خبرگزاری ایرنا ربوده شد. جالب توجه است که رکنآبادی پیگیر وضعیت این چهار تن بود و اعتقاد داشت [20] که آنان زنده و در اسراییل زندانی هستند.
پیام برای این مطلب مسدود شده.