06.10.2015

سیدمصطفی تاج زاده : جلوگیری از نفوذ؛ رمز عملیات مهندسی انتخابات و مبارزه با آزادی

کلمه: تاج زاده در یادداشتی نوشت: آیا ادعای اوباما مبنی بر این که با تصویب توافق وین در کنگره، میانه روها در جمهوری اسلامی تقویت می شوند نشانه بند و بست پنهانی حامیان ایرانی برجام با دولت آمریکاست؟ چنین اظهاراتی آیا دخالت کاخ سفید در امور داخلی ما محسوب می شود؟ آیا پیروزی موافقان توافق در انتخابات اسفندماه بر نفوذ سیاسی دشمن در مراکز تصمیم گیری ایران دلالت دارد؟

کلمه – سیدمصطفی تاج زاده:

آیا ادعای اوباما مبنی بر این که با تصویب توافق وین در کنگره، میانه روها در جمهوری اسلامی تقویت می شوند نشانه بند و بست پنهانی حامیان ایرانی برجام با دولت آمریکاست؟

چنین اظهاراتی آیا دخالت کاخ سفید در امور داخلی ما محسوب می شود؟ آیا پیروزی موافقان توافق در انتخابات اسفندماه بر نفوذ سیاسی دشمن در مراکز تصمیم گیری ایران دلالت دارد؟ پاسخ به این پرسش ها مستلزم بررسی مسئله از جهات گوناگون است:

یکم)

۱ – اگر از هم میهنان بپرسیم که

الف: در هنگام بررسی برجام در کنگره خواهان تصویب توافق بودند یا رد آن؟

ب: اکنون که مخالفان برجام به حد نصاب آرای لازم برای رد آن دست نیافتند خوشنودند یا ناراحت؟

ج: در انتخابات آتی آمریکا پیروزی کدام جناح و نامزدی را به سود جمهوری اسلامی و یا کمتر به زیان آن می دانند: جمهوری خواهانی که می گویند به محض ورود به کاخ سفید سند برجام را پاره خواهند کرد یا دموکرات هایی که خود را به اجرای آن متعهد می خوانند؟ آیا اکثریت بسیار قوی ایرانیانی که از برجام حمایت می کنند پیروزی موافقان توافق را در انتخابات ایالات متحده ترجیح نمی دهند؟

۲- جواب مردم کشورهای دیگر به سوال های فوق چیست؟ آیا طبق نظرسنجی های موجود اکثر قریب به اتفاق ملل دنیا وحتی تقریبا تمام دولت ها از برجام استقبال نکردند؟ و پیروزی موافقان توافق را در انتخابات آتی آمریکا به سود صلح و امنیت جهانی ارزیابی نمی کنند؟

۳- دلواپسان وطنی برخلاف اقبال ملی و جهانی به برجام برای رد آن در کنگره لحظه شماری می کردند و پس از ناکامی سناتورهای جمهوری خواه عزا گرفتند و سپس همه نیروهای خود را برای رد موافقت نامه بسیج کردند. در حالی که می دانستند چنین تلاشی در صورت موفقیت به سود جنگ طلبان آمریکایی تمام می شود و راه را برای ورود نامزد آنان به کاخ سفید هموار می کنند. به عبارت روشن مسیر را برای به قدرت رسیدن جناحی آماده می سازد که معتقد است با تداوم تحریم ها می تواند کار جمهوری اسلامی را ظرف دو سه سال آینده یکسره کند.

۴- در آمریکا نیز اوضاع کمابیش شبیه ایران است. جناح جنگ افروز برای رد برجام با تمام توان به میدان آمد ولی ناکام ماند. با وجود این هنوز ناامید نشده و در انتظار انتخابات ریاست جمهوری در میهن خود است تا برجام را با استفاده از اختیارات رئیس جمهور ملغی کند.

۵- هم جنگ سالاران آمریکایی و هم دلواپسان ایرانی اختلاف نظر جناح های سیاسی «دشمن» را جنگ زرگری می خوانند و دولت مردانشان را سر و ته یک کرباس می نامند. با این استدلال که همه آن ها هدف واحدی را دنبال می کنند. گروهی با زبان تهدید و تحریم و دسته ای با حربه دیپلماسی و گفتگو. تندروها در هر دو کشور «خصم خنده رو» را بدتر از «دشمن عبوس» معرفی و از منطق نتانیاهو پیروی می کنند؛ روحانی (سمبل به اصطلاح میانه روها) گرک در لباس میش است. پس از رادیکال های ظاهر و باطن گرگ (مانند احمدی نژاد) خطرناک تر است و مقابله با او دشوارتر. خانم لیونی وزیر خارجه پیشین اسرائیل دلیل فاجعه بودن دیپلماسی دکتر روحانی و توافق هسته ای را برای کشور خود چنین توضیح می دهد: «ایران در حال اخذ مشروعیت است در حالی که اسرائیل آن را از دست می دهد. اروپا تحریم ها را علیه ایران لغو کرده علیه اسرائیل اعمال می کند. تجارت با ایران افزایش خواهد یافت و از مراوده با اسرائیل کاسته خواهد شد.» (رسالت ۲۶/۶/۱۳۹۴)

۶- هم موافقان برجام و هم مخالفان آن در ایران و آمریکا از پیروزی جناح و نامزدی در انتخابات کشور دیگر استقبال می کنند که در مورد توافق هسته ای مانند خود ایشان می اندیشند. این گرایش طبیعی و انکار آن فریب کاری است. تنها تفاوت در این است که موافقان توافق علاقه خود را به زبان می آورند اما مخالفان برجام به علت آن که مشروعیتی برای نظام سیاسی مقابل قائل نیستند و اختلاف جناح هایشان را صوری و نمایشی می خوانند و هم چنین به علت ترس از افکار عمومی از بیان علنی ترجیح خویش خودداری می ورزند. به هر روی اگر پیروزی حامیان انتخاباتی مخالفان توافق نیز تحقق منویات اوباما در میهن ما محسوب شود، پیروزی انتخاباتی مخالفان توافق نیز تحقق منویات خانواده بوش در ایران به شمار می رود.

۷- راز رضایت جهانیان از برجام آن است که انتخاب هر ملت بزرگی در عصر ارتباطات و جهانی شدن، تأثیر انکار ناپذیر – مثبت یا منفی- در امنیت و منافع و حتی انتخاب های دیگر ملل دارد و معضلات بین المللی را کاهش یا افزایش می دهد. به همین دلیل افکار عمومی دنیا به ورود فردی به کاخ سفید روی خوش نشان خواهند داد که جنگ نخستین گزینه او نباشد. سیاست خارجی خود را در چارچوب مقررات و ساز و کارهای سازمان ملل پیش برد و از یک جانبه گرایی بپرهیزد. به این ترتیب شانس و امکان این که جهان امن تر شود یا دست کم ناامنی آن افزایش نیابد بالا می رود. پشتیبانی ملل مختلف از برجام نیز بر همین اساس استوار است. چرا که می دانند گزینه دیگر تشدید تحریم ها و بیشتر شدن احتمال رویارویی نظامی ایران و غرب است و در هر حال به آشفتگی و نزاع در خاورمیانه آشوب زده دامن می زند. در ایران نیز پیروزی جناحی در انتخابات با اقبال عمومی در دنیا مواجه می شود که به اجرای برجام متعهد باشد. بر گفتگو و نفی خشونت تأکید کند و به دیپلماسی درمقابل نظامی گری اولویت دهد و راه را بر حل مسالمت آمیز بحران های منطقه بگشاید. از یاد نباید برد که برجام محصول رأی هوشمندانه اکثریت در ایران و آمریکاست. با دوگانه بوش – احمدی نژاد چالش هسته ای براساس راهبرد دوسر برد سامان نمی یافت. هم چنین معلوم نبود که تغییر یک طرف این معادله به برجام بینجامد.

دوم)

۱- پس از آن که رهبر نسبت به نفوذ سیاسی و فرهنگی دشمن هشدار داد و آن را از نفوذ اقتصادی و امنیتی آن خطرناک تر خواند، انسدادگرایانی که سال هاست به بهانه تحریم ها و تهدیدها فضای پلیسی بر جامعه حاکم کرده اند درصدد برآمده اند که به نام جلوگیری از «نفوذ » آمریکا موج جدیدی از بگیر وببند راه بیندازند. اینان که مسابقه سلاخی بیش از یکصد نشریه را به اسم مقابله سیاسی با «تهاجم فرهنگی غرب» در کارنامه خود دارند، اولین گام را با تذکر دادن ۱۲ عضو فراکسیون جبهه پایداری در مجلس برداشتند. آقایان کوچک زاده، آقاتهرانی، سردار کریمی قدوسی و … خواستار مقابله جدی وزارت اطلاعات با «شبکه چند صد نفره نفوذی سرویس های جاسوسی غرب (نروژ، هلند، انگلیس و …) در سایت ها و روزنامه های زنجیره ای» شدند. (جراید ۳۱/۶/۱۳۹۴) عجیب آن که تنها چند ساعت پس از تذکر کتبی فوق، سایت مشرق، وابسته به امپراتوری رسانه ای سپاه، خبر از بازداشت ۱۲ نفر از مدیران و دبیران و خبرنگاران رسانه های زنجیره ای به اتهام جاسوسی داد که البته پس از مدت کوتاهی آن را حذف کرد. (شرق ۱/۷/۱۳۹۴)

۲- سپاه برای ایجاد مانع در مسیر نفوذ سیاسی دشمن پیشنهاد کرد که همگان «در مقابل ایده تعمیم دادن مذاکرات هسته ای و توافق وین به عنوان یک الگو به سایر موضوعات و از جمله مسائل منطقه ای هوشیار باشند و دچار فریب نشوند.» (جوان ۳۱/۶/۱۳۹۴) به بیان روشن جمهوری اسلامی برای بستن راه نفوذ سیاسی خصم، باید براساس مدل برد-باخت و در حقیقت از طریق جنگ به حل بحران های منطقه بپردازد. این در حالی است که استراتژی نظام حل چالش های خاورمیانه از طریق سیاسی و دیپلماتیک یعنی با مذاکره و تعامل و برد-برد است و جنگ را خواست آمریکا و به سود رژیم صهیونیستی ارزیابی می کند یعنی عکس آن چه نتانیاهو می گوید: «به نفع اسرائیل است که جنگ در کشورهای عربی ادامه داشته باشد.» (ایران ۷/۷/۱۳۹۴)

۳- نقد امام جمعه موقت تهران به اظهارات دکتر روحانی در باب برجام بسیار تأمل برانگیز است: «برخی معتقدند توافق هسته ای موجب جلوگیری از جنگ شده است. مگر هشت سال جنگ نبود که ما را ساخت و جوانان ما را پیش امام حسین (ع) برد و خانواده های آنان را سرافراز کرد.» (ایران ۳۰/۶/۱۳۹۴) آقای صدیقی پیش از این نیز تحریم ها را «نعمت» نامیده رفع آن ها را «غیرسازنده» قلمداد کرده بود با این استدلال که «لغو تحریم ها موجب افزایش اسراف و اشرافی گری و ورود اجناس و کالاهای لوکس به داخل کشور می شود.» (ایران ۲۵/۳/۱۳۹۴) وی هم چنین برجام را به نفع آمریکا خواند چرا که پس از تأکید کنگره «رقص برپا کردند و خود را پیروز میدان خواندند.» (ایران ۳۰/۶/۱۳۹۴) با منطق آقای صدیقی «زنده باد جنگ – پاینده باد تحریم» بهترین شعار برای مقابله با نفوذ سیاسی غرب است که باید عملی شود.

۴- آقای منصور ارضی با «جام زهر» خواندن برجام و «سازش با دشمن» تلقی کردن آن، به نمایندگان مجلس هشدار داد که «اگر آن را قبول کنند خیلی مشکلات پیش می آید.» (شرق ۴/۷/۱۳۹۴) از نظر وی برای خنثی سازی نفوذ سیاسی بیگانگان باید برجام را رد کرد. آقای حسین شریعتمداری نیز «توافق وین را برای اصول و مبانی انقلاب فاجعه آفرین» ارزیابی نمود و «راه برطرف کردن دغدغه رهبری را دادن پاسخ «نه» به حکمیت برجام و رد کامل آن» دانست. (کیهان ۲۴/۶/۱۳۹۴) روزنامه سپاه نیز به ریس جمهور دلداری داد که «اگر مجلس برجام را رد کند، تبعاتی از اجرا نشدن بندهای برجام در فضای بین المللی ایجاد نخواهد شد و دولت تحت فشار قرار نخواهد گرفت.» (جوان ۱۵/۶/۱۳۹۴) به ادعای این روزنامه با رد برجام در مجلس، هم نگرانی رهبر برطرف می شود و هم به دولت فشار نمی آید!

۵- سردار نقدی با طرح پرسشی دو هدف را با یک تیر می زند: «کدام سرمایه دار غربی عاقل حاضر است در حالی که هر لحظه ممکن است تحریم ها برگردد، سرمایه گذاری کند؟» (قانون ۱۹/۵/۱۳۹۴) وقتی سرمایه گذاری غربی ها منتفی شود، هم خطر نفوذ سیاسی دشمن دفع می گردد و هم رقیب قدرتمندی برای فعالیت های اقتصادی سپاه به میدان نمی آید. او هم چنین تأکید کرد که شعار مرگ بر آمریکا بسیار به اقتصاد ایران کمک کرده است.(شرق ۹/۷/۱۳۹۴)

۶- در این میان راه حل پیشنهادی امام جمعه مشهد غوغاست: «راه نفوذ سیاسی دشمن راه باز دموکراسی در این مملکت است.» (سیاست روز ۲۸/۶/۱۳۹۴) آقای علم الهدی قبلا نیز در ضرورت نفی برجام گفته بود: «مردم سالاری انتخاباتی عرصه ای است که دشمن از آن وارد می شود چرا که نمی تواند از دیوار بلند ولایت بالا بیاید.» (شهروند ۷/۶/۱۳۹۴) وی هم چنین «ترافیک اروپایی ها را به ایران به قدری خطرناک خواند که انسان را دچار اضطراب می کند.» (ایران ۲۱/۶/۱۳۹۴) افزون بر موارد فوق آقای علم الهدی اذعان می کرد که: «دربررسی برجام این که بر سر توانمندی هسته ای چه بلایی بیاید خیلی مسأله نیست. مسأله این است که در برجام دیده می شود مهار کشور در سوی آمریکاست تا ملت و کشور را از مدیریت رهبری بیرون بکشند.» (شهروند ۷/۶/۱۳۹۴) به باور امام جمعه مشهد اگر جمهوری اسلامی برجام را رد کند، راه باز دموکراسی را ببندد و به بن بست استبداد پناه برد و به هیأت های اقتصادی اروپایی اجازه ورود به ایران ندهد، نفوذ سیاسی دشمن در میهن منتفی می شود وآرامش جایگزین اضطراب در دل های مؤمنان می گردد.

۷- معاون اول قوه قضائیه با بازتعریف جاسوس راه را برای بازداشت و مجازات منتقدان باز کرد: «جاسوس تنها کسی نیست که مستمری بگیر ودریافت کننده حقوق از دشمن باشد.» بلکه هم چنین فردی است که «می آید و زمینه و بستر را برای ورود دشمن فراهم می کند و می گوید آمریکا دیگر دشمن نیست و سر عقل آمده، چرا اجازه نمی دهیم با اوباما دست داده شود؟» (رسالت ۷/۷/۱۳۹۴) به تصریح آقای محسنی اژه ای «جاسوس دوم کسی است که برای به وجود آمدن مشکلات و ارائه راه حل برای آن آدرس غلط می دهد.» (اطلاعات ۷/۷/۱۳۹۴) بنابر این اگر شهروندی تحلیلی متفاوت از مقامات قضائی از معضلات دارد یا راه حل های پیشنهادی او مخالف دیدگاه آقای اژه ای باشد، جاسوس از نوع دوم محسوب می شود و اگر از دست دادن با اوباما دفاع کند، محکومیت او ردخور نخواهد داشت.

جمع بندی:

“حق با رهبر است که با گسترش روابط ایران با جهانیان، خطر نفوذ سیاسی و فرهنگی افزایش می یابد اما منصوبان رهبری حق ندارند به اسم جلوگیری از این نفوذ، به مبارزه با آزادی های قانونی ایرانیان بپردازند، دموکراسی را نفی کنند و به مهندسی انتخابات بپردازند و مانع همکاری های ایران با جهان شوند. نباید اجازه داد تجربه شکست خورده مبارزه غلط با تهاجم فرهنگی تکرار شود که حاصلی جز لطمه زدن به اعتبار میهن و مردم، تضعیف کردن مبانی و فعالیت های اصیل فرهنگی، تجاوز به حقوق شهروندی هم وطنان و گرایش روزافزون خیل جوانان به غرب به ویژه آمریکا نداشت.”

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates