مافیای آب از رئیس جمهوری هم قویتر است
خودنویس: دكتر فاطمه ظفرنژاد پژوهشگر آب و توسعه پايدار معتقد است که «مافیای آب» از رئیس جمهوری هم قویتر است و نبود مدیریت و «سدسازی تقلیدی» سبب خشک شدن رودها و سفرههای زیرزمینی متصل به آنها شده است.
دکتر فاطمه ظفرنژاد در پاسخ به سوالهای سایت زیستبوم [2]، به مسائلی اشاره کرده است که میزان نگرانی از نبود مدیریت بر منابع آب، و فقدان برنامهریزی برای مهار خشکسالی را افزایش میدهد. به عقیدهی او«مافیای آب گذشته از کَری مصلحتی به کوردلی ناشی از امتیازات پولسالاری هم مبتلاست پس برچنین هیولای خطرناکی که بهعلت فساد از هر رئیس جمهور یا رئیس مجلسی زورمندتر است جز با اجماع ملی نیروهای مردمی، حرکت متناسب و آگاهانه همه دستگاهها و نهادهای ملی مذهبی و جز با مشارکت همه قوا نمیتوان غلبه کرد.»
دکتر ظفرنژاد در باره ناهمخوانی بسیاری از صنایع بزرگ نظیر فولادسازی با منابع آب داخلی میگوید: «گسترش صنایع ناسازگار با زیستبوم مانند صنایع فولاد در اصفهان ، یزد، کرمان و فلات مرکزی کار اشتباهی بود که هنوز هم ادامه یافته است. صنایع فولاد باید کنار خلیج فارس ساخته میشد تا از آب اقیانوس استفاده کند نه از آب کوهرنگ و سرشاخههای کارون اما این گسترش ناسازگار صنایع به سبب این بود که صنایع خود را موظف به تامین آب نمیدیدند و میدانستند که دستگاه ناکارآمدی مانند وزارت نیرو بالاخره با راهزنی حقابه کشاورزان و بهشیوه رفاقتی خصولتی آب برای صنایع ناسازگارشان تامین خواهد کرد.»
او این روش را «راهزنی» میخواند و میگوید: «این راهزنی حقابهها ادامه خطرناکی یافته و تاکنون سالانه يك میلیارد مترمکعب از آب کارون از سرشاخهها منحرف میشود. با طرح سد و انتقال بهشت آباد 2/1میلیارد مترمکعب دیگر انتقال خواهد یافت تا در کرمان صنایع ناسازگار فولاد درست شود و در یزد و اصفهان شاهد توسعه ناپایدار و نابومی بیشتری باشیم. ساخت این خط سرنوشت کارون را با خشکی ابدی گره خواهد زد.» به اعتقاد او، همین روند منتهی به بحران بیآبی کارون و ایجاد مشکل برای مردم خوزستان شده است.
این کارشناس امور آب معتقد است که توسعه ناپایدار و مدیریتبرپایه الگوی ناسازگار باشرایط بومشناختی ایران عامل مهمی برای مشکلات امروز است: «از ۶ دهه پیش مدیریت آب کشور برپایه یک الگوی ناسازگار با بومشناخت این سرزمین بنا شده که ساختوساز بتنی و سدسازی را تنها شیوه مدیریت آب میداند. ما در جریان یک گسست عمیق از دانش ژرف ایرانی، مدیریت سختافزاری را به آب، منابع طبيعی، جوامع بومی مولد و کشاورزان تحمیل کردیم. درحالیکه آب و منابع طبیعی را باید با لحاظ موازین بومشناختی و بهشیوه نرم و سازگار با محیط و نیز در مشارکت با صاحبان اصلی آبها و حقابهها یعنی کشاورزان و جوامع بومی مولد مدیریت کرد. برای جلوگیری از هدررفت این منابع کمیاب در اقلیم خشک ایران، همانگونه که«حاسبکرجی»متوفی به ۴۱۰ هجری در کتاب استخراج آبهای پنهان آورده، باید آن را در زیر زمین هدایت کرد تا با کمترین هدررفت بیشترین منافع را برای کشور داشته باشد.»
ظفرنژاد با اشاره به مطالعات حاسب کرجی در باره بهترین شیوه بهره برداری از آب در ایران میگوید: «از پیامدهای مدیریت سازهای آب تبخیر سالانه میلیاردها مترمکعب آب از سطح دریاچه بیش از ۷۰۰ سد ساخته شده در کشور است. «حاسب کرجی» که ششصد سال پیش از «گالیله» ، «کپلر» و «کوپرنیک» کروی بودن زمین و گردش آن بهدور مرکز خود را در کتابش بهصراحت نوشته و نیز به کشش مرکز و نیروی ثقل زمین بسیار جلوتر از نیوتن اشاره کرده، قنات را بهترین شیوه بهرهبرداری از آب در سرزمین ایران میدانست.»
ظفرنژاد با اشاره به «سدسازی تقلیدی» به عنوان عامل خشک شدن رودخانهها میگوید: «سدسازی تقلیدی، سبب خشک شدن رودها و سفرههای زیرزمینی متصل به آنها شده و در دهههای اخیر بسیاری از قناتها خشکیدند. تهران پانصد قنات بارور داشت که در حد توان اکولوژیکی این شهر میتوانست برای جمعیت متعادل آن آب تامین کند. سدسازی و انحراف آب رودخانههای کرج و لار، جاجرود، شاهرود و … به این شهر از یکسو تهران را به کلانشهری پرمعضل و ناسازگار با زیستبوم تبدیل کرد که دهها برابر توان اکولوژیکی خود از جمعیت پر شد، و از سوی دیگر راهزن حقابه کشاورزان کرج، شهریار، طالقان، ورامین، گرمسارو… شد؛ این جوامع بومی مولد را به آوارگی و سرنوشت حاشیهنشینی شهرها با مشاغل کاذب و پست محکوم کرد.»
این پژوهشگر توسعه پایدار، در باره علل تداوم سدسازی، به «مافیای» آب اشاره میکند: «نگاهی به آمار و دادههای تارنمای وزارت نیرو و شرکت مدیریت منابع آب کشور نشان میدهد که سدسازی در هر زمان با هر بهانه ممکن انجام شده است اما اینکه این بهانه راست یا دروغ بوده مبهم مانده است. در دهه شصت و هفتاد با شعار افزایش آب و خودکفایی کشاورزی هر سدی را توجیه کردند حتی سدهایی که اصلا زمین بیآبی در پایین دستشان نبود (سدهای حوضه دریای مازندران). یا سدهایی که بهنام کشاورزی تصویب و ساخته شدند اما هیچ مستنداتی درباره زمین و کشاورزی نداشتند. در یک دوره تامین شرب و صنعت در اولویت قرار گرفت اما باز هم هیچ تحقیقی صورت نگرفت که آیا برای تامین آب یک شهر قنات و چاه بهتر نیستند؟ آیا استخراج آبهای پنهان روش مطمئنتری برای تامین آب شرب نیست؟ البته پاسخ روشن است. چون چاه و قنات ریخت و پاشهای رایج پیمانکاری در سدها را دربرندارد برای مافیای آب گزینه مردودی بهشمار میرود.»
دکتر فاطمه ظفرنژاد، آمارا ارائه شده از سوی وزارت نیرو را غیر قابل قبول میداند و میگوید که کارشناسان بخش آبخیزداری این آمارها را باور نمیکنند: «آمار وزارت نیرو در زمینه نیازسنجی، گزینهیابی، فواید، پیامدها، و ارزیابی تطبیقی سدها بهشدت مخدوش است. وزارت نیرو ادعا میکند صدها هزار بلکه میلیونها هکتار زمین بیآب را به زمین آبی بدل کرده است اما هم آمار خدشهدار این وزارتخانه و هم ارزیابیهای تطبیقی مستقل و غیردولتی چیزهای بسیار متفاوت و گاه درست عکس ادعای وزارت سدسازی را نشان میدهد. وزارت نیرو ادعا میکند که ۹۲ درصد آب کشور در بخش کشاورزی مصرف میشود اما این دروغ بزرگی بیش نیست. بسیاری از ما ارقام مخدوش این وزارتخانه را باور کردیم و میکنیم اما کارشناسان حوضههای آبخیز و کارشناسان کشاورزی این ادعا را کاملا رد میکنند. آمار خطوط انتقال آب خود وزارت نیرو و شرکت مدیریت منابع آب هم ادعای مصرف بیش از ۹۰ درصدی آب در بخش کشاورزی را رد میکند…مافیای آب گذشته از کَری مصلحتی به کوردلی ناشی از امتیازات پولسالاری هم مبتلاست پس برچنین هیولای خطرناکی که بهعلت فساد از هر رئیس جمهور یا رئیس مجلسی زورمندتر است جز با اجماع ملی نیروهای مردمی، حرکت متناسب و آگاهانه همه دستگاهها و نهادهای ملی مذهبی و جز با مشارکت همه قوا نمیتوان غلبه کرد.»
پیام برای این مطلب مسدود شده.