05.03.2013

انتخابات سال آینده و احتمالات دقیقه نود

بی‌بی‌سی: رضا حقیقت نژاد

“این انتخابات از دوره های قبلی حساس تر است.”

این جمله تکراری را در طول دو دهه گذشته بارها مقامات جمهوری اسلامی بر زبان آورده اند، همچنان که این روزها درباره انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ می گویند. اما به نظر می رسد این بار حرف شان تا اندازه ای درست است و انتخابات ۹۲، تفاوت های اساسی با دوره های پیشین دارد.

برای درک بهتر این تفاوت ها، از راس هرم شروع می کنیم. آیت الله خامنه ای در آستانه ۷۴ سالگی است. ممکن است این آخرین فرصت او برای انتخاب رئیس جمهور باشد. تجربه دولت دوم احمدی نژاد رویاهای دولت دلخواه او را بر باد داد و به همین اعتبار، این روزها همه اصولگرایان یکصدا می گویند که رئیس جمهور آینده باید تابع محض رهبری باشد.

رهبری علاوه بر مسئله ریاست جمهوری آینده، با پدیده احمدی نژاد و چگونگی ختم به خیر کردن آن، فرارسیدن روزهای سخت هسته ای و تحریم و همچنین تعیین وضعیت میرحسین موسوی و مهدی کروبی هم مواجه است.

برخی از این مولفه ها درباره چهره های ارشد نظام چون آیت الله احمد جنتی، محمد یزدی و حتی مصباح یزدی هم صادق است. چهره های مورد اعتماد رهبری هم کهنسال شده اند و هم در بستر بیماری هستند.

مهدوی کنی را نیز می توان به این گروه افزود تا به راحتی دریافت که یکی از مهم ترین حلقه های سیاسی، همزمان در زندگی شخصی و سیاسی در مرحله حساسی قرار گرفته و انتخابات آینده می تواند آخرین شانس آنها برای دخالت و سازماندهی باشد.

آخرین شانس هاشمی

وضعیت اکبر هاشمی رفسنجانی نیز چندان متفاوت نیست، او اما یک برگ اضافه هم دارد. هاشمی هنوز هم از باخت سال ۸۴دل چرکین است.

در واقع انتخابات سال ۹۲ می تواند آخرین فرصت برای اثبات حقانیت هاشمی هم باشد. او بدش نمی آید هم از منظر اجتماعی نشان دهد که هنوز رای مردم با اوست و هم از منظر سیاسی، به آقای خامنه ای اثبات کند که راه درست همان است که هاشمی نشان می دهد.

در همین حال باید توجه داشت که میزان نفوذ و اعتبار در دولت بعدی، از منظر سازماندهی ساختار سیاسی سال های آینده که به درد دوران پس از آیت الله خامنه ای می خورند، نیز بسیار مهم است، چیزی شبیه سال های ۶۳ تا ۶۸، که نگرش و انگیزه طراحان تغییرات سیاسی در ایران، تنها معطوف و محدود به رقابت های انتخاباتی مجلس یا ریاست جمهوری نبود، بلکه نیم نگاهی به آینده پس از آیت الله خمینی هم داشت.

بقا یا فنای احمدی نژاد

سبک سیاست ورزی محمود احمدی نژاد به ویژه در سه سال اخیر، سبب شده او از حداقل اعتبار سیاسی در ساختار رسمی نظام برخوردار باشد.

اغلب چهره های موثر نظام از او سرخورده و درباره تحرکاتش نگران هستند. سرکشی سیاسی او در لفظ، تقریبا پذیرفته شده و درعمل هم کوشش های بسیاری شده که از تبعاتش بر نظام سیاسی کاسته شود.

به همین دلیل، هر چه که به انتخابات نزدیک می شویم، لحظه شماری برای پایان عمر سیاسی محمود احمدی نژاد به ویژه در میان اصولگرایان بیشتر می شود تا به تعبیر محمدرضا باهنر، نایب رئیس مجلس پس از انتخابات، چیزی از جریان حامی او باقی نماند.

باخت محمود احمدی نژاد در این انتخابات می تواند خطرات عظیم سیاسی را متوجه او کند و دست چهره های کمین کرده در قوه قضائیه برای برخورد با نزدیکان او را باز کند. این موقعیت حساس سبب شده که او نیز در اندیشه اثبات حقانیت خویش به “سبک احمدی نژادی” باشد.

درست است که او فعلا خود را برنده نشان می دهد، از بهار حرف می زند، به دنبال توزیع پول بیشتر در میان توده ها و حتی برقراری رابطه با آمریکاست، ولی به نیکی می داند این بهار خیالی، می تواند به زمستانی واقعی ختم شود.

هراس اصلاح طلبان

در میان اصلاح طلبان هم رگه هایی از بازی مرگ و زندگی به چشم می خورد. بخشی از این دغدغه ها را محمدعلی نجفی، اواخر تابستان امسال در گفت و گو با نشریه “مهرنامه “بیان کرد.

بخش مهمی از اصلاح طلبان اعتقاد دارند در صورت غیبت در عرصه انتخابات آینده، هویت آنها نه تنها از نظر سیاسی که از نظر اجتماعی به خظر می افتد و ممکن است از نظرها گم بشوند و یا اینکه در تحولات آینده نتوانند تاثیر حداقلی داشته باشند.

این گمانه اگرچه با گره هایی چون وضعیت رهبران در حصر، بی میلی بدنه فعال و مخالفت بسیاری از چهره های ارشد و یا زندانیان اصلاح طلبان مواجه است ولی به عنوان یک واقعیت قوی، روز بروز در حال تحمیل خویش بر اصلاح طلبان است.

سایه واپسین رهبری

برای برخی از کاندیداهای اصولگرا هم که همه هویت سیاسی خویش را وامدار توجه آیت الله خامنه ای هستند، بازی حساسیت زیادی دارد.

غلامعلی حدادعادل از جمله این چهره هاست که به نیکی می داند میزان توجهات رهبری است که موقعیت سیاسی آینده او را تعیین می کند.

اصولگرایانی که زیر پرچم مهدوی کنی، جنتی، یزدی و مصباح یزدی هم فعالیت می کنند، نگران گسست های پس از فقدان چنین چهره هایی هستند و می کوشند در رویدادهایی چنین با اعتباربخشی به بازیگر بالادستی یا وام گیری از موقعیت وی، دست بالاتری در سازماندهی سیاست سال های بعد داشته باشند.

“فرصت آخر” را در صورتی دیگر می توان برای چهره هایی چون محسن رضایی که برای سومین بار بخت خویش را می آزماید هم مفروض دانست.

سپاه و یک موقعیت متفاوت

برخلاف همه چهره ها و جناح هایی که نگران مرگ سیاسی هستند، نهاد سپاه پاسداران، انتخابات ۹۲ را یکی از طلایی ترین فرصت ها برای شروع یک زندگی متفاوت سیاسی می داند.

به تعبیر محمدعلی جعفری، فرمانده سپاه پاسداران، اینک جمهوری اسلامی در مرحله سوم تکوینی پس از انقلاب یعنی تشکیل دولت اسلامی قرار گرفته است. تولد دولت اسلامی که ایده پرداز اصلی آن، آیت الله خامنه ای است، وظیفه ای مهم و به گفته جعفری، دشوارترین مرحله است و به طور طبیعی در شرایط کنونی جز سپاه، از عهده نهاد دیگری بر نمی آید.

احتمالات دقیقه ۹۰

در روان شناسی مرگ، از لحظات واپسین زندگی به عنوان لحظاتی یاد می شود که فرد مداوم احساس می کند کارهای بسیار و مهمی مانده که باید انجام دهد. این گزاره را می توان هم به زندگی سیاستمداران و هم به مرگ سیاسی تعمیم داد.

اظهارات و نامه نگاری های حبیب الله عسگراولادی، کوشش های پردامنه هاشمی، دست و پا زدن های افشاگرانه محمود احمدی نژاد، یکی به میخ و یکی به نعل زدن اصلاح طلبان، رجزخوانی های جبهه پایداری و … را می توان از این زاویه بهتر معنا کرد.

همه گروه های سیاسی در ایران احساس می کنند در طول چند سال آینده کارهای خیلی مهمی است که باید انجام دهند، کارهایی که انتخاب ریاست جمهوری می تواند شروعش باشد.

این احساس البته بیشتر از همه متوجه آیت الله خامنه ای است و به همین اعتبار، در طول چهار ماه آینده، تنها محمود احمدی نژاد نیست که پیش بینی ناپذیری اش بر فضای سیاسی حاکم خواهد بود، همه بازیگران سیاسی اکنون در وضعیت سیاسی و رفتاری پیش بینی ناپذیری قرار دارند.

احتمالات دقیقه ۹۰ مانند تصمیم خاتمی برای آمدن، حضور رحیم مشایی، حضور هاشمی، وضعیت تحریم ها، رفتارهای احمدی نژاد و …، به تمام معنا لحظاتی پر از اضطراب و تشویش را برای زندگی سیاسی رهبر جمهوری اسلامی و نزدیکانش رقم زده است.

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates