07.03.2016

انتخابات: اصلاحات، نه گفتن و سرخوردگی

خودنویس: صدای خواست تغییرات اصلاح‌طلبانه آنچنان ضعیف شده که مخالفان سابق تغییرات جدی از تیررس آن مصون مانده‌اند. آیا٬ می‌توان گفت آنچه به دست آمده، یک پیروزی برای خواست اصلاحات در ایران است!؟

بخش تحلیل خودنویس: پس از آنکه رفسنجانی را از ریاست مجلس خبرگان برکنار کردند٬ ناگهان خبری در سایت خبرگان رهبری دیده شد مبنی بر درگذشت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی! طبعا خبر پس از مدتی از روی سایت برداشته شد. وقتی از برادرش٬ محمد هاشمی سوال کردند که جریان چه بود٬ او پاسخ داد این سایت زیر نظر مجید یزدی٬ فرزند آیت‌الله یزدی اداره می‌شود. واکنش شخص رفسنجانی به این کنایه‌ی گزنده‌ – که عزل او را از ریاست این مجلس٬ به مرگ‌اش تشبیه کرده بود – بنا به گزارش برادرش٬ فقط یک لبخند بود. از اسفند آن سال تا امروز٬ پنج سال می‌گذرد و اکنون رفسنجانی توانسته است دوباره به مجلس خبرگان بازگردد اما این بار رقبای سرسخت خود٬ از جمله همان آیت‌الله یزدی را از این مجلس بیرون بیاندازد. همان خبر کوتاه که در حواشی رسانه‌ها آمد٬ حکایت از رقابتی سخت میان مقامات بلندپایه‌ی کشور می‌کرد که پس‌پرده٬ ابعاد غیراخلاقی در حد شوخی‌های این چنینی هم پیدا کرده است. اگر خانواده‌ی رفسنجانی بخواهند این شوخی زشت را به یاد مخالفان خود بیاورند٬ این بار که دبیرخانه‌ی مجلس خبرگان به دست آنها افتاده است٬ می‌توانند خبری مبنی بر مرگ آیت‌الله یزدی و همشهری‌اش مصباح یزدی منتشر کنند و درست مانند خود آنها٬ در پاسخ به اینکه چه اتفاقی افتاده است٬ با خونسردی بگویند که سایت هک شده بود!

رفسنجانی توانسته است با کمک محمد خاتمی٬ زهرچشمی از مخالفان خود بگیرد. بسیاری از هواداران آقای خاتمی٬ حذف مثلث جیم (و یا دست‌کم حذف آن دو یزدی تندرو) را برای خود یک پیروزی بزرگ محسوب می‌کنند. اما همان‌طور که منتقدان می‌گویند٬ تردیدهای جدی وجود دارد که تغییر ترکیب مجلس خبرگان به شکلی که امروز رخ داده است٬ از حیث موازین اصلاح‌طلبی واقعی٬ گامی رو به جلو باشد. مگر آنکه اصلاح‌طلبی را تقلیل دهیم به یک عمل سلبی در حد حذف تندروها. قابل ذکر است که هاشمی رفسنجانی خود روزی٬ هدف این استراتژی سلبی از سوی پایگاه اجتماعی اصلاح‌طلبان بود. در جریان انتخابات مجلس ششم شورای اسلامی که هاشمی رفسنجانی نیز نامزد شرکت در آن شده بود٬ بسیاری از مردم تهران صرفا برای اینکه او نتواند به مجلس راه پیدا کند٬ به لیست مورد حمایت دولت محمد خاتمی رای داده بودند. نگارنده‌ی این سطور به خاطر دارد که برخی از همشهریانش٬ از قزوین راهی تهران شدند تا رایی دهند که هاشمی رفسنجانی حذف شود.

با نگاه به گذشته٬ به روشنی می‌توان دید که سابقه‌ی استراتژی «نه گفتن» بسیار دراز است. اما غلظت همین «نه گفتن!» ها هم آنچنان تقلیل پیدا کرده٬ و صدای خواست تغییرات اصلاح‌طلبانه آنچنان ضعیف شده٬ که مخالفان سابق تغییرات جدی از تیررس آن مصون مانده‌اند. آیا تحت این شرایط٬ می‌توان گفت آنچه به دست آمده٬ یک پیروزی برای خواست اصلاحات در ایران است!؟ نگارنده معتقد است اگر اصلاحات را که فی‌نفسه یک مفهوم است و تحقق‌ عینی‌اش٬ ملازماتی دارد به چند اسم خاص تقلیل دهیم٬ آنگاه می‌توان از پیروزی اصلاحات سخن گفت. اما چه کس می‌تواند از این فکر خودداری کند که وجه دیگر این بازی٬ ربط مستقیمی به خواست اصلاحات ندارد. این بازی بزرگان است که پس پرده ماجراهای خودش را دارد.

در انتخابات مجلس٬ اگر فقط به تهران محدود شویم٬ به نحو سلبی پیروزی قابل ملاحظه‌ای به دست آمده است. بسیاری از چهره‌های تندرو و مشهور به فساد٬ از راهیابی به مجلس دهم بازمانده‌اند. با نگاه به لیست موسوم به امید٬ به آسانی می‌توان دید که استراتژی اصلی٬ متعاقب رد صلاحیت گسترده‌ی کسانی که ارتباط تشکیلاتی با اصلاح‌طلبان داشته‌اند٬ حمایت از کسانی‌ست که از توافق هسته‌ای در مجلس قبلی دفاع کرده‌اند. کسانی مانند کاظم جلالی و بهروز نعمتی (از فراکسیون رهروان ولایت مجالس قبل) سوابق تندی در ضدیت با مهره‌های نزدیک به خاتمی دارند. اما در این لیست قرار گرفته‌اند چون حامی برجام بوده‌اند. می‌توان استدلال کرد که هر گونه برنامه‌ی اصلاح‌طلبانه یا توسعه‌گرایانه در کشور٬ بدون حفظ سیاست تنش‌زدایی دولت فعلی٬ محقق نخواهد شد و بنابراین این استراتژی کاملا موجه است. اگرچه لیست امید٬ ملغمه‌ای از تقریباً همه‌ی طیف‌های سیاسی موجود است. با این همه٬ می‌توان تشکیک کرد که آیا حفظ توافق هسته‌ای نیازی به تغییر ترکیب مجلس داشته است!؟ قضایای مربوط به بررسی برجام در مجلس نهم٬ تشکیل شورای سه نفره‌ (لاریجانی٬ حجازی و شمخانی) و عملاً خروج طرح بررسی توافق هسته‌ای از دستور کار مجلس٬ و بیانیه‌ی دفتر رهبری٬ بیش از پیش ثابت کرد که رهبری جمهوری اسلامی٬ علیرغم مواضع دو پهلو و گاه تهدیدکننده‌اش٬ مدافع پشت‌پرده‌ی برجام بوده است. توافق هسته‌ای با قدرت‌های جهانی٬ تا آنجا که به موازنه‌ی قدرت در داخل مربوط می‌شود٬ مستقیما با حمایت رهبر جمهوری اسلامی و برخی از مشاوران ارشدش از جمله فیروزآبادی و علی اکبر ولایتی تضمین شده است. طرح این نکته که اگر هدف اصلی لیست امید٬ حمایت از برجام بوده باشد٬ این هدف پیشاپیش به دست آمده بود٬ برای حامیان این لیست خوشایند نیست. با این حال می‌توان گفت که سیاست سلبی حذف تندروها٬ حداقل در تهران جواب داده است.

عجالتا تا این لحظه٬ انتخابات مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی٬ منجر به یک جابجایی قدرت میان طیف‌های موجود شده است. اما بر عهده‌ی همه – چه موافقان رای دادن و چه مخالفان – است که از خود بپرسند این جابجایی قدرت٬ تا چه حد به احیاء دوباره‌ی ایده‌ی اصلاح‌طلبی منجر خواهد شد و تا چه حد٬ داستان شادی و سرخوردگی ما مردمان عادی٬ همچنان فرع بر «نامه‌ی شاهان» خواهد ماند.

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates