09.03.2016

پاسخ یک رزمنده دفاع مقدس به قاضی‌پور: من یکی از آن دوازده نفرم؛ تو کجا بودی؟

کلمه: چکیده :محمد زمان اکبری از رزمندگان دوران دفاع مقدس در نامه‌ای به قاضی‌پور، نماینده فعلی مجلس با انتقاد از سخنان وی نوشته است: جنابعالی در کدام لشکر و در چه تاریخی (به قول خودتان) در جاده بصره- العماره تشریف داشته‌اید؟ لطفا از این به بعد حتی اگر احساساتی هم شدید، لطفا، لطفا آبروی دیگر رزمندگان ۸ سال دفاع مقدس و پاک را لکه‌دار…

محمد زمان اکبری از رزمندگان دوران دفاع مقدس در نامه‌ای به قاضی‌پور، نماینده فعلی مجلس با انتقاد از سخنان وی نوشته است: جنابعالی در کدام لشکر و در چه تاریخی (به قول خودتان) در جاده بصره- العماره تشریف داشته‌اید؟ لطفا از این به بعد حتی اگر احساساتی هم شدید، لطفا، لطفا آبروی دیگر رزمندگان ۸ سال دفاع مقدس و پاک را لکه‌دار نفرمایید.

به گزارش کلمه، در بخشی از این نامه که در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده، آمده است: اگر جایی خاطرات بچه‌های رزمنده را شنیده‌اید، یا حواستان جمع نبوده و یا کسی که برایتان بازگو کرده، بد به عرضتان رسانده است. من از جملهٔ ۱۲ نفری هستم که برای انفجار و تخریب پل واقع بر اتوبان (بصره- العماره) در شرق دجله (عملیات بدر، ۱۳۶۳/۱۲/۲۳ یا ۲۴) ساعت ۲ بامداد، خیلی بی‌سرو صدا به آن نقطه رسیدیم. اما عراقی‌ها به کمک سگ‌های شکاری‌شان ما را در محاصره خود قرار دادند.

این رزمنده همچنین تصریح کرده است که اکثر بچه‌هایی که در آن عملیات شرکت داشتند، زنده هستند و شاهد.

متن این نامه را با هم می‌خوانیم:

به نام خدا

آقای قاضی‌پور

۱- جنابعالی در کدام لشکر و در چه تاریخی (به قول خودتان) در جاده بصره- العماره تشریف داشته‌اید؟

۲- فرمانده چه تیمی، باچه تخصصی بوده‌اید؟

۳- برای چه کاری روی آن جاده بودید؟

آقای قاضی‌پور

مگر عراقی‌ها در خانهٔ خود با آن همه امکانات (زرهی- هواپیماهای جنگنده- هیلی کوپتر) که اگر به راستی در شرق دجله بوده‌اید، خود از نزدیک ملاحظه فرموده‌اید، مرض داشتن ۷۰۰ نفر با هم در یک نقطه جمع شوند و منتظر بمانند تا ۱۲ نفر آن‌ها را اسیر کنند؟

در فیلم‌های گاوچران‌ها نیز سوار بر اسب و با خیال راحت، جمع کردن ۷۰۰ گاو کاری است بسیار مشکل.

آقای قاضی‌پور

اگر جایی هم خاطرات بچه‌های رزمنده را شنیده‌اید، یا حواستان جمع نبوده و یا کسی که برایتان بازگو کرده، بد به عرضتان رسانده است.

من از جملهٔ ۱۲ نفری هستم که برای انفجار و تخریب پل واقع بر اتوبان (بصره- العماره) در شرق دجله (عملیات بدر، ۱۳۶۳/۱۲/۲۳ یا ۲۴) ساعت ۲ بامداد، خیلی بی‌سرو صدا به آن نقطه رسیدیم. اما عراقی‌ها به کمک سگ‌های شکاری‌شان ما را در محاصره خود قرار دادند.

شهید ابراهیم ایل، هم اکنون پوستر آن بزرگوار در شیراز فلکه‌ی الله ابتدای بلوار مدرس نصب است. شهید واعظی باز هم بچهٔ شیراز و برادر دیگری به نام سیدمحمد حسینی‌نژاد از قادرآباد فارس، همگی از واحد تخریب لشکر المهدی (عج) و من از گردان الفتح به درخواست ابراهیم ایل، دراین گروه قرار داشتیم…

در آخرین روز یک ربع مانده به ساعت ۱۲ ظهر از گردان الفتح خواسته شد، بر خلاف تمام نیروهای ارتش و سپاه که در حال عقب‌نشینی هستند. به عنوان فدایی به استقبال و رو در رویی با عراقی‌ها برود تا فرصت بیشتری به‌دست آید تا نیروهای ایران راحت‌تر و با تلفات کمتر عقب‌نشینی نمایند.

از جملهٔ آخرین کسانی که از کنار رودخانهٔ دجله به عقب برگشتند، من به همراه جانباز دلاور حاج صالح زارع (فرمانده گردان الفتح) بودیم که با استفاده از تاریکی شب از دست عراقی‌ها فرار کرده و خود را به دیگر بچه‌های گردان الفتح رساندیم.

خوشبختانه اکثر بچه‌هایی که در آن عملیات شرکت داشتند، زنده هستند و شاهد. حتی بعضی از آن بچه ها در همین گروه واتس آپ حضور دارند.

حال شما و آن ۷۰۰ نفر عراقی کجا بودید، نمی‌دانم.

درست است، متاسفانه در فیلم‌های جنگی که ایران ساخته، عراقی‌ها را ترسو نشان داده‌اند (که اصلا اینطور نبود) ما که فرصت برای عقب نشینی نداشتیم، شما ۱۲ نفر چگونه ۷۰۰ نفر را کشتید؟

آقای قاضی‌پور

مگر جنازهٔ دلاور همزبانتان در همانجا نماند؟ تو که فرصت داشتی ۷۰۰ نفر را بکشی، چرا جنازهٔ آن عزیز بزرگوار را نیاوردی؟

لطفا از این به بعد حتی اگر احساساتی هم شدید، لطفا، لطفا آبروی دیگر رزمندگان ۸ سال دفاع مقدس و پاک را لکه‌دار نفرمایید.

سپاسگزارم

فراشبند فارس

محمد زمان اکبری

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates