29.04.2016

سیامک پورزند؛ گام آخر، اعتراض به زندگی تحمیلی

بی‌بی‌سی: پنج سال پیش در نیمروز ۹ اردیبهشت ۱۳۹۰، سیامک پورزند روزنامه‌نگار با سابقه به زندگی خود خاتمه داد.

پورزند در سن ۸۰ سالگی پس از قریب ده سال زندان و حبس در خانه خود از طبقه ششم خود را بیرون انداخت.

این روزنامه‌نگار قدیمی در سال ۷۹ بازداشت و به قول خودش به «همه چیز غیر از قتل» متهم شده بود.

او در شرایط زندان به اعترافاتی تن داد که از تلویزیون جمهوری اسلامی پخش شد.
دستگیری پس از کنفرانس برلین

در فروردین ۷۹ کنفرانسی در برلین برگزار شد که بعدها به کنفرانس برلین معروف شد.

حزب سبزهای آلمان با همکاری بنیاد هاینریش بل از برخی روشنفکران و فعالان سیاسی ایران دعوت کرده بود تا درباره مسائل سیاسی و فرهنگی ایران در دوره اصلاحات نقطه نظرات خود را بازگو کنند.

شرکت کنندگان پس از بازگشت به ایران به اتهام “تهدید امنیت ملی” دستگیر و بازجویی شدند. مهرانگیز کار، وکیل دادگستری و همسر آقای پورزند در میان دستگیرشدگان بود.

خانم کار معتقد است که در بازجویی‌هایش متوجه شد پورزند “زیر ذره‌بین” قرار گرفته است. نماینده دادستانی در روز دادگاه غیرعلنی به خانم کار گفته بود که “به زودی با همسر شما برخورد سنگینی خواهیم کرد”.

اما به گفته خانم کار، همسرش به این موضوع باور نداشت. در زمان برگزاری کنفرانس برلین، پورزند از حضور همسرش در آن بی‌خبر بود و اطلاعی از آن نداشت.

خانم کار در این باره می‌گوید که در بازجویی از او خواستند توضیح دهد که “چه طور سیامک پورزند کنفرانس برلین را راه‌اندازی و سازمان‌دهی کرده است”.

یکی از اتهامات آقای پورزند برگزاری کنفرانس برلین بود.

بعد از دادگاه، خانم کار از آقای پورزند که در آن زمان در سوئد بود، خواست که به ایران برنگردد: “التماس کردم که برنگردد، او به حمایت اصلاح‌طلبان خیلی دل بست و به ایران برگشت” و دستگیر شد.

به نظر خانم کار دلیل دستگیری پورزند، حمایتش از اصلاح‌طلبان بود. او “نه شرکت‌کننده در کنفرانس برلین بود و نه روحش از کنفرانس برلین خبر داشت… به او تهمت بستند که میلیون‌ها دلار از دولت آمریکا گرفته و بین مطبوعات اصلاح‌طلب پخش کرده”.

به گفته خانم کار هیچ سندی در این ارتباط در پرونده پورزند موجود نبود و “آن چه دارند به خط سیامک است که همه را زیر فشار و شکنجه از سیامک گرفتند.”

برخی تحلیل‌گران معتقدند که جناح اقتدارگرای جمهوری اسلامی، برای آقای پورزند پرونده‌سازی کرد تا از آن به عنوان ابزاری برای برخورد با روند اصلاحات و “ترویج فرهنگ غربی” استفاده کنند.
دو سیامک

سیامک پورزند روزنامه‌نگار سینمایی و فرهنگی بود و جز شروع کارش در روزنامه سیاسی «باختر امروز» به سردبیری حسین فاطمی، وزیر خارجه اعدام شده محمد مصدق، مابقی کار حرفه‌ای خود را در حوزه فرهنگ گذرانده بود.

اما فرد دیگری به نام سیامک زند به عنوان خبرنگار دربار در این حرفه مشغول به کار بود. او پیش از انقلاب ۵۷ به افشاگری‌هایی درباره دربار پرداخت.

به نظر خانم کار، «سیستم امنیتی ایران» سابقه فرهنگی و سیاسی این دو «سیامک» را با هم خلط کردند. به این ترتیب مواردی به پرونده سیامک پورزند وارد شد که مربوط به زندگی سیاسی سیامک زند بود.
اتهام رابطه نامشروع

یکی از اتهامات آقای پورزند داشتن رابطه نامشروع بود.

خانم کار در این باره توضیح داده است که مدیر داخلی مجتمع فرهنگی که آقای پورزند در آن کار می‌کرد، به عنوان خانمی که با او رابطه نامشروع داشته از او شکایت کرده بود.

این خانم بعدها به خواهر پورزند گفته بود که دو بار ربوده و تهدید شده بود که باید از آقای پورزند به دلیل درخواست رابطه نامشروع شکایت کند.

به گفته این خانم، “گفته بودند که اگر تو این شکایت کتبی را ننویسی، ما تو را سنگسار می‌کنیم”.
فشارهای روحی و جسمی

پس از خودکشی آقای پورزند، خانواده او مواردی را پیرامون نوع فشارها و شکنجه‌های او مطرح کردند.

لیلی پورزند، دختر سیامک پورزند به تعدادی نوار صوتی اشاره کرد که در آنها پورزند نکاتی را درباره زندان، بازجویی و اعترافات اجباری خود بیان کرده است.

آقای پورزند در زمان دستگیری هفتاد ساله بود.
سگنسار نمایشی

یکی از مواردی که خانواده آقای پورزند مطرح کردند، تهدید آقای پورزند به سنگسار بود.

خانم کار در این باره گفت که بعدها پورزند پیغامی داده بود و «روایت گودال» را بازگو کرده بود. گفته بود که او را کنار گودالی برده بودند تا سنگسارش کنند. “ولی ناگهان مثل اعدام‌های ساختگی گفتند که دست نگه دارید، دست نگه دارید. حاج آقا [جعفر صابر ظفرقندی، قاضی پرونده] گفته که یک هفته دیگر به او وقت بدهید، شاید درست حرف بزند و نیازی به سنگسار نباشد”.
خوردن اجباری خیار و میوه

خانم کار همچنین خاطره دیگری را از نحوه رفتار با آقای پورزند بازگو می‌کند. در زمانی که آقای پورزند را در «سیاهچالی در یک پادگان نظامی» حبس کرده بودند، هیچ راه قانونی برای تماس با او ممکن نبود. همسر و دختران پورزند در خارج از ایران زندگی می‌کردند.

به گفته خانم کار از طریق رشوه، “فردی که به هر سیاهچالی رفت و شد داشت، ماهی یک بار موبایل امنی می‌برد” تا خانواده پورزند بتوانند با او تماس بگیرند.

گاهی شرایط بر پورزند آنقدر سخت می‌شد که او به صراحت حرف می‌زد و شکوه می‌کرد.

خانم کار تعریف می‌کند که یکبار او فریاد کشید که چرا به عفو بین‌الملل گفته‌اید که در حبس به من میوه نمی‌دهند.

«از آن وقت که شما این‌ها را گفته‌اید، روزی یک سینی خیار و میوه می‌گذارند توی سلول و مجبورم می‌کنند بخورم.» این موضوع موجب مشکلات گوارشی برای پورزند شده بود.

به او گفته بودند “خانواده‌ات نگران کمبود ویتامین تو هستند. مهم نیست اسهال داشته باشی. مهم این است که میوه و سبزی بخوری”.
استحمام با داروی نظافتی

بار دیگر بعد از ماه‌ها به او اجازه استحمام دادند و وادارش کردند از داروی نظافتی استفاده کند، اما همین که او دارو را مصرف می‌کند، به زور او را از زیر دوش بیرون می‌برند و فرصت شست‌وشو نمی‌دهند و این موضوع باعث زخم پوستی در او شده بود.
تزریق آمپول

آقای پورزند بعدها به خانواده گفته بود که چند روز قبل از اعترافات اجباری تلویزیونی به او قرص‌ها و غذاهایی دادند و آمپول‌هایی تزریق کرده بودند که نمی‌دانست چیستند.

بالاخره خانم کار در یک مکالمه تلفنی از همسرش پرسیده بود اتهامش چیست و پورزند در جواب گفته بود: “همه چیز غیر از قتل و در عجبم که چرا این یک فقره را به کیفرخواست اضافه نکرده‌اند”.
اعتراض به زندگی تحمیلی

به این ترتیب سیامک پورزند بعد از ده سال تحمل زندان و حبس خانگی و فشارهای روحی و جسمانی تصمیم گرفت به زندگی خود خاتمه دهد، لی‌لی پورزند معتقد است پدرش عاشق زندگی بود، اما خودکشی او اعتراض به زندگی تحمیل شده بر او بود.

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates