همسر مرا با خدعه و فریب دستگیر کردند
ایران وایر: «عالیه مطلب زاده»، عکاس و فعال حقوق زنان روز شنبه دستگیر و به زندان اوین منتقل شده است. یک ماه پیش و پس از بازگشت از یک سفر آموزشی درباره حقوق زنان، منزل شخصی او توسط ماموران وزارت اطلاعات مورد تفتیش قرار گرفت. در این مدت چندبار بازجویی شد و برای پس گرفتن وسایلی که از منزلش برده شده، بارها به اداره اطلاعات فراخوانده شده است.
روز شنبه هم با او تماس میگیرند تا برای پس گرفتن بخش دیگری از وسایلش به بخش مراجعات مردمی وزارت اطلاعات مراجعه کند. عالیه ساعت دو بعدازظهر به آن جا میرود اما ساعت شش عصر در یک تماس کوتاه تلفنی به همسرش خبر میدهد که بازداشت و به زندان اوین منتقل شده است.
ایرانوایر از «صدرا عبدالهی»، همسر این فعال حقوق زنان درباره وضعیت عالیه مطلب زاده پرسیده است:
سه روز از بازداشت خانم مطلب زاده میگذرد، پی گیریهای شما به کجا رسیده است؟
یک روز که تعطیل رسمی بود اما روز یک شنبه، یعنی یک روز پس از دستگیری عالیه، من خودم به بخش ملاقات شوندگان زندان اوین مراجعه کردم و گفتم عالیه مطلبزاده را دیروز این جا آوردهاند و میخواهم او را ملاقات کنم. آقای متصدی جست و جو کرد و بعد تلفنی با جایی تماس گرفت و پرسید زندانیِ امنیتی است؟ گفتم این طور به نظر میآید. گفت در لیست ثبت نشده و شما برای اطلاعات باید به دادسرای “شهید مقدس” که جنب زندان اوین قرار دارد، مراجعه کنید. آنجا مشخص شد پرونده ایشان در شعبه دوم بازپرسی قرار دارد. بازپرس پرونده گفت عالیه در اختیار وزارت اطلاعات و در بند 209 است و گفتند 10 روز دیگر شما میتوانید بیاید چون 10 روز دیگر پرونده به دست من میرسد و آن وقت میتوانم بگویم که موضوع چیست و اظهار نظر کنم.
یعنی اتهام ایشان را عنوان نکردند؟
اتفاقا من هم پرسیدم پس اتهام ایشان چیست که بازداشت شده چون ما وقتی میخواهیم وکیل بگیریم، باید به وکیل بگوییم به چه اتهامی در بازداشت است اما متاسفانه بازپرس گفت نمیدانم و وقتی پرونده این جا رسید، مشخص میشود. چندین بار تاکید کردم چون قرار نبوده بازداشت شود، وسیلهای همراه نداشته است؛ نه وسیله شخصی دارد و نه لباس گرم و… . اما گفتند آنجا هر چه لازم باشد، در اختیارش قرار میدهند. البته من مستقیم با بازپرس پرونده صحبت نمیکردم و با واسطه ای که با تلفن با بازپرس صحبت میکرد، جواب میگرفتم.
گفتید به همسرتان گفته بودند برای تحویل وسایلی که از خانه برده بودند، به وزارت اطلاعات مراجعه کند و آن وقت دستگیر میشود. چه زمانی وسایل ایشان را برده بودند و به چه دلیلی؟
ساعت 10 شب بیست و هفتم مهرماه چهار مامور مرد و یک مامور زن وزارت اطلاعات به خانه ما آمده بودند. عالیه در منزل تنها بوده. آنها دلیلی عنوان نکرده و فقط با یک حکم عمومی وارد خانه ما شده بودند. همه هاردهای موجود در خانه و مربوط به کل اعضای خانواده، چهار لپ تاپ موجود، کیسهای کامپیوتری، دوربینهای عکاسی و فیلم برداری، موبایلها و هر چه سخت افزار و نرم افزار بوده را به اضافه تمام اسناد هویتی ما، از گواهی نامه گرفته تا قراردادهای کاری، پاسپورت و حتی کارتهای بانک را با خود برده بودند. تا ساعت دو شب آن جا بودند؛ یعنی ما وقتی به خانه رسیدیم، دیدیم پنج مامور داخل خانه هستند و چند نفری هم بیرون ساختمان.
از همسرتان بازجویی هم شده بود؟
دور اول، اول آبان ماه امسال، یک جلسه بازجویی طولانی حدود شش، هفت ساعت داشتند و بعد از آن در دو مقطع او را خواسته بودند. یک بار یکی از دوربینهای عکاسی را تحویل داده بودند و یک بار دیگر هم رفت و بخشی از لوازمهای مربوط به کار من و بخشی از اوراقهای شناسایی مثل پاسپورت و… را پس گرفت. البته عنوان کرده بودند که ممنوعالخروج هستی و وسایل شخصی که مربوط به خود عالیه بود را پس نداده بودند.
در این بازجوییها بیش تر درباره چه چیزهایی صحبت شده بود؟ دلیلی برای ورود به خانه و بازجوییها ذکر کرده بودند؟
بیش تر درباره سفر آخری که عالیه به خارج از ایران داشته، صحبت کرده بودند. همسرم یک سفر به گرجستان داشت که در آن جا کارگاه و کلاسهای آکادمیک با موضوع توانمندسازی زنان برگزار شده بود. از همه جای دنیا برای شرکت در این کارگاه رفته بودند و عالیه هم به واسطه سالها فعالیت در حوزه زنان، در این کلاس شرکت کرده بود. در واقع، یک روز بعد از بازگشت او از سفر، به منزل ما آمدند و وسایل را بردند.
درباره این برخورد اعتراضی هم کرده بودید؟
بعد از روز اول بازجویی، عالیه یک نامه اعتراضی به وزیر اطلاعات نوشت و به روند غیرقانونی انجام کار توسط ماموران وزارت اطلاعات اعتراض کرد؛ مثلا به نحوه ورود به منزل که بدون هیچ حکم مشخص در ارتباط با شخص عالیه مطلب زاده و طبق یک احکام عمومی انجام شده بود و… . این نامه توسط دفتر ریاست جمهوری به دست وزیر رسیده بود و ایشان هم به سازمان بازرسی وزارت اطلاعات دستور رسیدگی داده بود که تحویل بخشی از این وسایل بعد از این دستور اتفاق افتاد. دوستان وزارت اطلاعات از نوشتن این نامه ناراحت بودند و به صورت تهدیدآمیز گفته بودند حالا که این طور شده، روال را به سمت «قانونی شدن» میبریم و جلسه آخر با بی اخلاقی، عالیه را دستگیر کردند. هرچند بحثشان هیچ وقت اخلاق نبوده اما با این خدعه که بیا وسایلت را ببر، عالیه را بازداشت کردند. در حالی که میتوانستند بگویند حکم بازداشت تو آمده و باید بیایی و قطعا عالیه میرفت و قرار نبود فرار کند. اما آنها با خدعه و نیرنگ او را بازداشت کردند.
پیام برای این مطلب مسدود شده.