16.12.2016

ممنوعیت علیه تحصیل زنان: تفکیک جنسیتی و سهمیه بندی

ایران وایر: شهیندخت مولاوردی، معاون امور زنان و خانواده رییس‌جمهور اعلام کرد بیشترین عوامل بازماندن زنان از تحصیل «ازدواج اجباری» و «فقر» است. او اشاره‌ای به ممنوعیت‌های تحصیلی در دانشگاه نکرده است

«سیما» در شهر کرمانشاه زندگی می‌کند و سال گذشته انتخاب اولش رشته پزشکی دانشگاه تهران بوده است. او اگرچه توانست در کنکور ورودی رتبه خوبی به دست بیاورد اما نتوانست به دانشگاه تهران راه پیدا کند. هنگامی‌که برای بار سوم با پدر خود راهی سازمان سنجش آموزش کشور در تهران شده بود، متوجه شد به جای او، پسری را پذیرفته‌اند که نمره‌اش از سیما پایین‌تر بوده است. او سال بعد رشته پزشکی کرمانشاه قبول شد اما یک سال از عمرش بر باد رفت و نتوانست از امکانات دانشگاه بهتری برخوردار شود.

آبان ماه سال جاری «شهیندخت مولاوردی»، معاون امور زنان و خانواده رییس‌جمهوری اعلام کرد بیش ترین عوامل بازماندن زنان از تحصیل، «ازدواج اجباری» و «فقر» است. او اشاره‌ای به ممنوعیت‌های تحصیلی در دانشگاه و وضعیت دخترانی مانند سیما نکرد.

از سال ۱۳۸۸ به بعد سیاست‌های آموزشی شدیدتری علیه زنان به کار گرفته شد. تا پیش از آن، ۶۵ درصد ورودی‌های دانشگاه دختران بودند اما درست از همان سال آمار رسمی نشان می داد ۴۹.۵ درصد زنان و ۵۰.۵ درصد مردان به دانشگاه راه پیدا کرده‌اند.

یکی از مهم‌ترین و تاثیرگذارترین سیاست‌ها علیه تحصیل زنان، سهمیه‌بندی جنسیتی – جغرافیایی یا همان بومی‌پذیری برای ورود به دانشگاه‌ها است. براساس این سیاست، دختران در برخی از رشته‌ها صرفا می‌توانند طبق سهمیه‌بندی جغرافیایی تحصیل کنند و به همین شکل از برخورداری امکانات و دانشگاه‌های برتر باز می‌مانند. در حال حاضر ۳۶ دانشگاه در ۷۹ رشته سهمیه‌بندی جنسیتی شده اند و به عنوان نمونه، دانشگاه نفت آبادان حتی یک دانشجوی زن نیز نمی‌پذیرد.

البته زنان در برخی از مناطق ایران از تحصیل در رشته‌هایی که بیش تر در حیطه مشاغل سنتی «زنانه» دسته‌بندی می‌شوند نیز محروم شده اند؛ به عنوان نمونه، دانشگاه سیستان و بلوچستان در سال ۱۳۹۱ از پذیرش زنان در رشته‌های صنایع دستی و مرمت فرش اجتناب کرد.

«ناهید حسینی»، استاد دانشگاه و پژوهش‌گر حوزه آموزش و جنسیت در گفت‌وگو با «ایران‎وایر»، از تبعات محدودیت‌های جنسیتی علیه زنان می گوید: «با سهمیه‌بندی جنسیتی – جغرافیایی، در درجه اول حق انتخاب و بعد آزادی در تصمیم‌گیری از زنان گرفته می‌شود و نمی‌توانند تصمیم بگیرند در کدام رشته شرکت کنند. این دختران گاه خانه‌نشین می‌شوند و اعتماد به نفس‌ خود را به مرور از دست می‌دهند. از طرفی، نمره بالایی داشته‌اند و از طرف دیگر به خاطر جنسیت‌ خود نمی‌توانند از امکانات و تحصیل بالا برخوردار شوند. به همین دلیل، ممکن است افسردگی بگیرند یا سرخورده شوند.»

با سهمیه‌بندی جنسیتی-جغرافیایی، زنان از تحصیل در رشته‌های مورد علاقه خود نیز باز می‌مانند؛ مثلا دختری که به نجاری علاقه‌مند است، به دلیل زن بودن، نمی‌تواند این مهارت را فراگیرد. البته ارایه مهارت‌ها از دوران مدرسه تفکیک جنسیتی شده است. پسران در این سیستم از آموزش دفاعی یا مهارت‌هایی مثل نجاری برخوردار می‌شوند و دختران باید به آشپزی یا بافتنی روی بیاورند. آموزش دیگری برای آن‌ها در سیستم آموزشی وجود ندارد: «از زمان احمدی‌نژاد مقرر شد برای رشته‌هایی مثل مهندسی ۳۰ درصد پسر و ۳۰ درصد دختر بگیرند و ۴۰ درصد باقی مانده را مسوولان آموزشی حق انتخاب دارند که سعی می‌کنند بیش تر از پسرها انتخاب کنند و نه مهارت یا نمره‌های بچه‌ها. این اقدام از تبعیض‌آمیزترین تصمیمات درباره زنان بوده است.»

«الهه کولایی»، نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی در ایران نیز از سهمیه‌بندی جنسیتی به عنوان «اخراج پنهان» دختران از دانشگاه‌های کشور یاد کرده بود. او معتقد بود چنین سیاستی جز به تغییر موازنه قدرت در این نهاد به نفع مردان و به تاراج بردن سرمایه‌های انسانی ندارد.

اما تبعیض‌های جنسیتی در حوزه تحصیل فقط به سهمیه‌بندی‌ها برنمی‌گردد. تفکیک جنسیتی دروس و کلاس‌ها و تغییر محتوای رشته مطالعات زنان در کنار سیاست‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جمهوری اسلامی که زنان را در چهارچوب خانواده تعریف می‌کند، بیان‌گر عزم این حکومت در راندن زنان از جامعه و خانه‌نشین کردن آن‌ها است. در عین حال، سال ۱۳۹۰ دختران از تحصیل در ۷۷ رشته دانشگاهی محروم شدند. اگرچه بعدتر محدودیت از برخی از این رشته‌ها برداشته شد اما تعدادی از محدودیت‌ها در رشته‌های مهندسی و فنی باقی ماندند.

معمولا مسوولان برای توجیه این سیاست‌ها، از بازار کار مثال می آورند و می گویند آمار بی‎کاری برای مردان بالا است و اگر قرار است در یک خانواده فردی به مسوولیت تامین معیشت مشغول شود، مردان در اولویت هستند.

در دوره ریاست‌جمهوری احمدی‌نژاد تفکیک جنسیتی کلاس‌های درسی هم اتفاق افتاد که البته پروژه‌ای شکست خورده شد. در سال‌های ۱۳۸۹ – ۱۳۹۰، 16 دانشگاه کلاس‌های خود را از نظر جنسیتی تفکیک کردند؛ از جمله دانشگاه‌های «علامه طباطبایی»، «صنعتی شریف» و «امیرکبیر». در برخی از آن‌ها مثل امیرکبیر، بوفه و کلاس‌های عملی نیز تفکیک جنسیتی شده بودند.

حسینی در‌باره شکست این پروژه توضیح می‌دهد:‌»در این پروژه، کلاس‌های درس برای مردان باقی ماندند و در خارج از دانشگاه یک اتاق برای دختران اختیار کردند. در واقع، دختران از امکاناتی چون کتاب‎خانه، آزمایشگاه و امکانات ورزشی محروم شده بودند یا استفاده‌ آن ها محدود شده بود. از آن‌جایی که اساتید و امکانات مورد نیاز را نداشتند، دانشجویان بسیاری اعتراض کردند و این طرح ادامه پیدا نکرد. به نظر من، هدف دولت از اجرای این طرح با توجه به زمان آن، جلوگیری از جنبش‌های احتمالی آینده در همکاری زنان و مردان بود.»

در زمینه رشته‌های پرستاری و پزشکی اما تعادلی ضمنی در پذیرفتن متقاضیان در دانشگاه وجود دارد. البته دلیل آن هم بیش تر به مراجعه بیمار‌های خانم به پزشکان هم جنس خود برمی‌گردد؛ یعنی ادامه این تفکیک جنسیتی پس از تحصیلات.

حسینی می گوید: «در بعضی از دانشکده‌های پزشکی، سهمیه زنان و مردان برابر است. این به معنای محبت در حق زنان نیست بلکه در تداوم اسلامیزه کردن شیوه زندگی، بایستی پزشکان زن کافی برای بیماران زن ایجاد می‌کردند. برای معلمی هم به همین شکل اقدام شد. میزان پذیرش معلمان، پزشکان و پرستاران، ۵۰ درصد زن و ۵۰ درصد مرد است. از همین رو، آمار اشتغال ۱۳ تا ۱۷ درصد برای زنان، بیش تر شامل معلمان و پزشکان زنی است که براساس همین سیاست تحصیل کرده و به دنیای اشتغال وارد شده‌اند. معلوم نیست اگر این دو گروه را جدا کنیم، آیا زن کارمند دولتی دیگری داریم؟»

سیاست اسلامیزه کردن دانشگاه‌ها که البته از زمان روی کار آمدن جمهوری اسلامی رقم خورد، جدای از تفکیک‌های جنسیتی، روی محتوای دروس هم تاثیر گذاشت. در همین راستا، رشته «مطالعات زنان» کنار رفت و «مطالعات زن در اسلام» جایگزین آن شد که سعی در تعریف جنسیت زن در دین اسلام دارد؛ یعنی همان شرع اسلام که قوانین جمهوری اسلامی از آن زاییده شده و چند دهه است مورد انتقاد کنش‌گران حقوق زن قرار دارد.

ناهید حسینی معتقد است مسوولان آموزشی سعی دارند برای رشته‌های صنعتی، کشاورزی و حسابداری از پسرها انتخاب کنند و برای رشته‌هایی مثل هنر، دختران مد نظر هستند: «اگر مقایسه آماری انجام شود، قبل از روی کار آمدن احمدی‌نژاد، دختران توانسته‌اند در کنکورهای تجربی و ریاضی رتبه‌های نخست داشته باشند اما نتیجه کنکور همین سال گذشته نشان می‌دهد که همه پسر شده‌اند. اجرایی شدن این ممنوعیت‌ها طی ۱۰ سال می‌تواند به طور طبیعی روی دختران تاثیر بگذارد.»

به گفته حسینی، از جمله تاثیراتی که می‌تواند چنین سیاستی در پی داشته باشد، بی‌علاقه‌گی دختران به رشته‌های فنی و مهندسی است: «در ایران وقتی دختری بخواهد مهندسی یا نجاری بخواند، چه در دوران تحصیل و چه در دوره اشتغال، با تبعیض‌ها و سختی‌های بسیاری روبه‌رو است؛ به عنوان مثال، مدت‌ها تلاش کردم تا یکی از دختران اقوامم به رشته ریاضیات برود. مدام می‌گفت از این رشته متنفر است. سه بار کنکور داد تا بالاخره قبول شد. ولی عاشق کاردستی و نقاشی است. یکی دیگر از دختران دوستانم که لیسانس معماری گرفت الان عکاسی می‌کند و می‌گوید محیط کارِ معماری مردانه است و مردان برخوردهای زننده‌ای دارند.»

طبق آخرین گزارش صندوق بین‌المللی پول، ایران از نظر شکاف جنسیتی در حوزه اقتصاد، میان ۱۴۵ کشور، مقام ۱۴۱ را در کنار پاکستان، سوریه، عراق و یمن دارد. البته در سه کشور سوریه، عراق و یمن، جنگ در جریان است. ایران فعلا در کنار پاکستان پیشتاز شکاف جنسیتی است.

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates