04.01.2017

پدر قربانی اسیدپاشی: امیدوارم علی شریعتی اعتصابش را بشکند

ایران‌وایر: دو سال و نیم است که زندگی‌شان جور دیگری شده است، از نهم مهرماه سال 1393 وقتی یکدانه دخترشان سهیلا مورد حمله اسیدپاشان قرار گرفته است. بارها پشت در اتاق عمل ایستاده‌اند؛ با هر ناتوانی و مشکل جدیدی که اسید برای جسم و روح دخترک جوانشان ایجاد کرده متلاشی شده‌اند و با هر بهبودی کوچک، امیدوار شده‌اند و دوباره جان گرفته‌اند: «ما از زندگی ساقط شدیم از حالت طبیعی در آمدیم .هم از کار افتادیم و هم از زندگی ساقط شدیم خود من قند شدید عصبی گرفت. خانم‌ام شب روز نصفه شب باید از خواب بیدار شود قطره به چشمش بریزد. کارهای شخصی و بهداشتی ،حمام‌اش را انجام دهد، سهیلا احتیاج به مراقبت ویژه دارد.»

سهیلا جورکش بیست و شش ساله بود و وقتی برای آخرین بار از استخر بر می‌گشت و داخل ماشین‌اش نشسته بود و با مادرش تلفنی حرف می‌زد، یکباره سوزش شدید را روی بدنش احساس می‌کند. سوزشی که تا هنوز ادامه دارد: «ضارب موتوری از پشت خودرو به او نزدیک شده و ناگهان مقدار زیادی اسید را به صورتش پاشیده است. اسید به حدی زیاد و قوی بود که از روی صورت پائین امده بود و گردن، دست ها، شانه ها و پاها را سوزانده است.» او هنور هم نتوانسته آن روز را از یاد ببرد: « نباید تنها بماند، وقتی تنهاست کوچک ترین سر و صدایی حالت ترس و عصبی به او دست می‌دهد و خیلی باید مراقبش باشیم.»

سهیلا یکی از قربانیان اسیدپاشی در اصفهان بود. اسیدپاشی‌های زنجیره‌ای که پس از مطرح شدن قانون حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر صورت گرفت. قربانیان دختران جوان بودند که چادر به سر نداشتند و سوار برخودروی شخصی بودند. همان وقت گمانه‌هایی مبنی بر این که اسیدپاشی‌ها از سوی تندروها و در جهت فشار برای رعایت حجاب کامل، صورت گرفته مطرح شد اما با وجود رسانه‌ای شدن این موضوع و واکنش‌های فراوان به آن تاکنون اسیدپاشان شناسایی نشده‌اند. خانواده سهیلا هم مثل خانواده دیگر قربانیان اسید پاشی اصفهان هنوز نتوانسته‌اند بفهمند چه کسانی این بلا را سر عزیزان شان آورده و جوانی‌اش و زندگی آن‌ها را خراب کرده است. ناصر جورکش پدر سهیلا می‌گوید: «هیچ اطلاعی به ما نداده‌اند، هر بار می‌گویند تحقیقات ادامه دارد و هنو زتحقیقات تکمیل نشده است.»

او دوست ندارد درباره این موضوع زیاد صحبت کند چون در حال حاضر بهبودی وضعیت چشم دخترش اولین الویت زندگی آن‌هاست: «دو سال و نیم است که در حال دوندگی برای چشم و سوختگی این بچه هستیم.» سوختگی‌های او در حال بهبودی است اما وضعیت چشمانش هنوز نیازمند مراقبت‌های جدی و جراحی‌های دیگر است. او همین چند روز پیش از بیمارستان مرخض شده و پزشکان استراحت مطلق در خانه را به او تجویز کرده‌اند: «درباره چشم راستش پزشکان موفق نشدند کاری کنند، اما قسمتی از عصب چشم چپ سالم است، روی چشم چپ‌اش بارها عمل جراحی انجام شده، یک بینایی مختصری توسط یک دوربینی که در چشم چپ گذاشتن به وجود امد ولی بعد از هشت ماه بافت‌های چشم شل شد و نتوانست دوربین را نگه دارد و دوربین از چشمش خارج شد و همین موضوع به شبکیه آسیب رساند. شبکیه الان تحت فشار است و پزشکان استراحت مطلق را برایش تجویز کردند تا شرایطی فراهم شود که بتوانند شبکیه جراحی شود.»

پس از اسید پاشی اصفهان تجمع‌هایی در اعتراض به اسید پاشی شکل گرفت. یکی از این تجمع مقابل مجلس شورای اسلامی بود، ماموران امنیتی با آن تجمع برخورد کردند و چند نفر از فعالان اجتماعی در آن تجمع دستگیر شدند. یکی از شرکت‌کنندگان این تجمع اما با اتهام «اجتماع و تبانی» به خاطر شرکت در این تجمع به پنج سال حبس محکوم شد. او علی شریعتی نام دارد پسر جوانی است که در شصت و ششمین روز اعتصاب غذای خود به سر می‌برد. او در اعتراض به این اتهام و حکمی که برایش در نظر گرفته شده، دست به اعتصاب غذا زده است. پدر سهیلا جورکش از طریق اخبار وضعیت علی را شنیده است: «من البته ایشان را نمی‌شناسم و از طریق اخبار از وضعیت شان مطلع شدم آدم بسیار متاسف می‌شود. به نظرم ایشان باید به اعتصاب غذا پایان بدهد.» او در کنار نگرانی برای علی به خانواده او هم فکر می‌کند: «ما خودمان اینقدر اذیت شده‌ایم که حالت طبیعی نداریم، بهت زده هستیم. خانواده ایشان هم حتما خیلی نگران است. امیدوارم ایشان از اعتصاب غذا را پایان بدهد و کمی تحمل کند تا انشالله اتفاقی بیفتد و از این وضعیت دربیاید ولی واقعا نمی‌دانم باید چه بگویم …» چند لحظه سکوت می‌کند و بعد از چند ثانیه می‌گوید: «کاش در این مرزو بوم در این آب و خاک از این اتفاق‌ها نداشتیم.»

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates