زنان تاثیر گذار ایران:روشنک نوعدوست
ایران وایر: روشنک نوعدوست؛ نشسته، نفر پنجم از سمت چپ، در جمع دست اندرکاران مدرسه سعادت نسوان
تاریخ ایران و جهان به زندگی و سرنوشت چهره ها گره خورده است، هر یک خشتی گذاشته اند تا سقفی پدیدار شده، خشت هایی که گاه به قیمت زندگی و جان شان تمام شده است. در این معماری عظیم، زنان و مردان بسیاری نقش آفریده اند. و در تاريخ جهان بسيارى از زنان و مردان به دليل استعداد شگرف آنها براى تخريب و نابودى ساخته هاى ديگران تاثيرگذار نام گرفته اند.
زنان ایرانی نویسنده برگ های بسیاری از کتاب تاریخ دویست سال اخیر ما بوده اند، چه به دليل تاثير مثبت بسيارى از آنها در افزایش آگاهی عمومی، کاهش تبعیض علیه زنان، ارتقای سواد و موقعیت اجتماعی شان، مقابله با فشارهای مذهبی، مشارکت در پروژه های علمی، سیاست ورزی، موسیقی، سینما؛ و چه به دليل تاثير بعضى از آنها در تشويق به خشونت، گسترش جهل و جزم انديشى و سو استفاده از قدرت مالى و اقتصادى در جهت منافع خود.
اين مجموعه ایران وایر يک مقدمه است. افرادى كه اسمشان در اين فهرست آمده، نماينده برخی اقشار جامعه هستند كه هر روز در ايران و كشورهاى ديگر بر زندگى خانواده و اجتماع خود تاثير مى گذارند. بديهى است همانطور كه اشاره كرديم همه فعاليت ها و یا تمام افراد حاضر اين مجموعه مورد تائيد ایران وایر نيستند، اما تاثير گذارى هيچ يك از افراد اين ليست را نمي شود كتمان كرد.
اين ليست اولين سرى سلسله بیوگرافی های زنان تاثیرگذار ایران است که به مرور تکمیل می شود. مخاطبان ایران وایر پیشنهادات خویش برای غنای این مجموعه را با در میان بگذارند.
————————-
روشنک نوعدوست؛ خانم مدیر مدرسه سعادت
زهره ذوالقدر، شهروند خبرنگار
«روشنک نوعدوست» شاید اگر در خانه «حاج سیدحسن طبیب» فرنگ رفته رشت هم به دنیا نیامده بود، باز هم همین راهی را می رفت که در زندگی خود رفت؛ باز برای دختران زادگاهش مدرسه باز و به آن ها توصیه می کرد:«دختران من! تفاوت شما با پرتغال فروش سر کوچه در دانش شما است. حتی اگر او آدم خوب و زحمتکشی باشد، وقتی نتواند درست فکر کند، وقتی نتواند درست زندگی کند، بی فایده است. یک مادر خوب و فداکار اما بی دانش کافی نیست.»
او نخستین مدارس دخترانه شهر رشت را با سرمایه شخصی خود بنیان گذاشت و نخستین نشریه کمونیستی را برای زنان منتشر کرد؛ مدیر مدرسه «پیک سعادت نسوان» که هنوز هم در خاطره مردم رشت زندگی می کند.
در میان زنان تاثیرگذار ایران، نام روشنک نوعدوست به عنوان یکی از بنیان گذاران جنبش فمنیست چپ می آید. او به دنبال گسترش گرایش های چپ در کشور، به سرعت در میان زنان مورد توجه قرار گرفت و طرفدارانی پیدا کرد.
روشنک نوعدوست دختر حاج سیدحسن طبیب معروف به ««آقامیر» بود؛ پزشکی که گفته می شود نسبتش به «میرزا یحیی نوری»، معروف به «صبح ازل» می رسید.
میرزا یحیی پنج همسر داشت که سیدحسن حاصل ازدواج او با زنی به نام «مریم» بود. سیدحسن بعد از پایان تحصیلات مقدماتی، به ترکیه رفت و در دارالفنون طب استانبول، در رشته پزشکی تحصیل کرد و پس از برگشت به ایران، مطب خود را در رشت راه انداخت.
در همین شهر بود که با «خانم جان» ازدواج کرد. خانم جان یکی از هفت زن او بود و تنها چیزی که بیش تر از نامش می دانیم، این است که او از طبیب در سال 1273 شمسی صاحب دختری شد که بعدها نام روشنک را به خود گرفت. کسی نمی داند نام اصلی روشنک نوعدوست چیست و درباره پیشینه خانوادگی او هم همین اندازه می دانیم. او در سن جوانی نام و نام خانوادگی خود را به روشنک نوعدوست تغییر داد.
با وجود همسران و فرزندان متعدد، به نظر می رسد که آقامیر نسبت به تحصیلات فرزندانش توجه خاصی داشت و خود شخصا به آن ها تدریس می کرد. روشنک دروس مقدماتی، ادبیات و فرانسه را نزد پدر آموخت و در نوجوانی نزد «میرزاحسن صدر» رفت و ادبیات، عربی و ریاضی را آموخت. روشنک نوعدوست به زبان روسی نیز مسلط بود و همین هم باعث شد تا گرایشات کمونیستی پیدا کند.
دوران نوجوانی او با پیروزی «جنبش مشروطه» همزمان شده بود؛ جنبشی که تاثیر زیادی در زندگی زنان ایرانی نیز به وجود آورد. یکی از این تحولات، راه اندازی مدارس دختران بود که با سختی زیاد راه افتادند و پا گرفتند.
شنیدن اخبار باز شدن مدارس دخترانه باعث شد تا روشنک هم به فکر راه انداختن مدرسه ای دخترانه در شهر رشت بیفتد. او در سال 1296، درست زمانی که 23ساله بود، مدرسه ای چهار کلاسه با عنوان سعادت نسوان راه انداخت.
«محمود نفیسی» در مقاله ای با عنوان «روشنک نوعدوست» نوشت:«بنای اصلی مدرسه نسوان در حاشیه خیابان “سبزه میدان بود که در سمت دیگرش، باغ سبزه میدان قرار داشت. روشنک هر روز هنگام زنگ پایانی صبح برای ناهار و نیز هنگام زنگ پایانی بعدازظهر، در مقابل مدرسه و در حاشیه باغ سبزه میدان می ایستاد و مراقب بود پسرها مزاحم دختران مدرسه نشوند.»
روشنک نوعدوست برای حقوق معلمان سخت گیری زیادی داشت اما خودش هیچ وقت کارمند رسمی دولت نشد. مدرسه روشنک خیلی زود محل حضور زنانی شد که به دنبال کسب حقوق برابر برای زنان بودند. در آن زمان گرایش های چپ و کمونیستی در گیلان گسترش زیادی داشت. میرزا کوچک خان جنگلی» درست در همان زمان جنبش خود را در این منطقه آغاز کرده بود و یارانی چون «احسان الله» به دنبال گسترش اندیشه هایی بلشویکی بودند که در همسایه شمالی ایران نیز در حال شکل گیری بود. این گرایش در سال 1917، یعنی همان سالی که روشنک نوعدوست مدرسه سعادت نسوان را در رشت افتتاح کرد، «انقلاب اکتبر» را شکل داد؛ انقلابی که نظام سلطنت تزار را در روسیه با حکومتی اشتراکی تغییر داد.
این اتفاق بزرگ در منطقه گیلان بازتاب وسیعی داشت. نخستین کنگره حزب کمونیست ایران در سال 1299 در انزلی برگزار و باعث شد زنان این منطقه تصمیم به راه اندازی انجمنی با اندیشه های کمونیستی بگیرند؛ انجمنی که نام و رسم خود را از مدرسه روشنک گرفت و به «پیک سعادت نسوان» مشهور شد.
بنیان گذاران این جمعیت، روشنک نوعدوست، «جمیله صدیقی»، «سینکه شبرنگ» و «اورانوس پاریاب» بودند. این جمعیت خیلی زود مجله ای به همین نام منتشر کرد که نخستین نشریه کمونیستی به شمار می رفت و با هدف پشتیبانی از حقوق زنان، به صاحب امتیازی روشنک نوعدوست روانه بازار می شد.
او در سرمقاله نخستین شماره پیک سعادت نسوان که ۱۵ مهر ۱۳۰۶ منتشر شد، نوشت:«در این هنگام که پرده های سیاه بختی و هزار گونه عوامل تیره روزی سد بزرگی در مقابل ترقیات نسوان گردیده و در این زمان که اصول اجتماعی تمام ملل خاموش و عقب مانده اصلاح و سر و صورت نوین به خود می گیرد و بالاخره در وقتی که ایران هم از خواب غفلت خود جنبش نموده… با این اوضاع اسفناک و رقت آور حیاتی و معارف نسوان ایران، ما هم به نوبه خویش سکوت را بیش از این جایز ندانسته خامه ناتوان به دست گرفتیم تا در حد امکان عوامل و وسایل سیه روزی را نشان داده، اصلاحات اساسی آن ها را خواستار شویم.»
این مجله منحصر به گیلان نبود و در سراسر کشور توزیع می شد. جمعیت پیک سعادت نسوان با راه اندازی کلاس های اکابر و کلاس های مختلف، سعی در بالا بردن سطح آگاهی زنان داشت. این جمعیت هم چنین دست به تاسیس کتاب خانه و قرائت خانه ای در رشت زدند که در آن سخنرانی ها و نمایش هایی برای تنویر افکار عمومی زنان برگزار می شد و تآترهایی روی صحنه می رفت.
این گروه از افراد فرهیخته ای چون «سعید نفیسی» دعوت می کردند تا در جلساتشان صحبت کند. سعید نفیسی در خاطراتش درباره این جلسات نوشته است:«زنان آزادی خواه و متجدد رشت که هنوز چادر بر سر داشتند، مرا در خانه خود می پذیرفتند و با من (به گفت وگو) می نشستند. خانم روشنک نوعدوست که هنوز فروزان ترین اختر تعلیمات دختران شهر رشت است و خانم “سرور مهکامه محصص” که سران شایسته جنبش زنان گیلان هستند، از آشنایان آن روزگاران هستند.»
انجمن پیک سعادت نسوان در سال ۱۳۰۰، در بندر انزلی برای نخستین بار مراسم بزرگداشت روز جهانی زن را برگزار کرد. سال بعد همین انجمن، هشتم مارس را در شهر رشت جشن گرفت. در سال ۱۳۰۶، «سازمان بیداری زنان» هشت مارس را با نمایش «دختر قربانی»، اثر «میرزاده عشقی» برپا کردند.
روشنک نوعدوست با وجود مرام اشتراکی که داشت، بیش ترین وقت و هزینه خود را در زمینه آموزش و پرورش زنان گذاشته بود. او باور دینی و اعتقادات مذهبی خاصی نداشت و بیش تر سوسیالیست بود، مرامی که در اداره مدرسه توسط خانم مدیر تاثیر نداشت. او بیش ترین وقت خود را در مدرسه می گذراند. روشنک نوعدوست مخالف حجاب دختران و زنان بود، هرچند خود او همیشه حجاب را به خاطر عدم علاقه به موهایش رعایت می کرد اما اجازه نمی داد که دانش آموزان در داخل و محوطه مدرسه حجاب به سر داشته باشند.
محمود نفیسی نوشته بود:«هنگامی که مدرسه تعطیل می شد، دانش آموزان در یک صف دونفره که مبصرهای کلاس پیشاپیش آن حرکت می کردند، در طول خیابان سبزه میدان به پیش می رفتند. مدرسه نسوان در یک نبش این خیابان، در مقابل سبزه میدان قرار داشت و دانش آموزان تا نبش دیگر خیابان، در امتداد باغ سبزه میدان به صف می رفتند. روشنک در مقابل مدرسه می ایستاد و مواظب بود دختران دانش آموز با صف منظم حرکت کرده و در طول صف حجاب بر سر نکنند. فقط وقتی که طول خیابان را طی کرده و به نبش دیگر می رسیدند، آزاد بودند که صف را رها کرده و آن را بشکنند و در صورت تمایل، حجاب داشته باشند.»
او روی نوع پوشش و رفتار با وقار دختران تاکید داشت. ناخن های دختران را مرتب بازرسی می کرد که بلند نباشند، دامن ها نیز نباید زیاد کوتاه می بودند و باید روپوش های خاصی را به تن می کردند. معلم ها هم روپوش خاصی داشتند. معلمان مدرسه او هم مسلمان، هم مسیحی و هم بهایی بودند.
با آن که روشنک خودش دین خاصی نداشت اما در مدرسه سعادت نسوان تعلیمات دینی تدریس می شد. او در شهری چون رشت که به آزادی نسبی معروف بود، زندگی می کرد و همین به او کمک می کرد تا در مدرسه خود آزادی عمل بیش تری داشته باشد.
به نوشته محمود نفیسی، روشنک نوعدوست در مورد معیارهای آموزشی بسیار سخت گیر بود و کار آموزش را خیلی جدی می گرفت: «اگر چه مدرسه سعادت نسوان یک مدرسه ملی بود و دانش آموزان ملزم به پرداخت شهریه خصوصی بودند اما پرداخت شهریه به تنهایی کافی نبود و پشت کار دانش آموزان نیز در پذیرش آنان به مدرسه شرط بود. مدرسه او در شهر رشت به عنوان یک مدرسه نمونه با سطح بالای تحصیلی شناخته شده بود. در کنار دانش آموزانی که شهریه می پرداختند، همواره تعدادی دانش آموز بی بضاعت نیز که دارای استعداد آموزشی بالاتر از متوسط بودند، در مدرسه پذیرفته می شدند و از پرداخت شهریه معاف می گردیدند.»
به نوشته نفیسی، با افزایش تاکید دولت بر تحصیل کودکان، مدرسه نسوان سعادت از برخی کمک های داخلی برخوردار شد:«از جمله این که تعدادی از آموزگاران این مدرسه از معلم های رسمی دولت بودند و این شامل کسانی می شد که توانسته بودند کلاس یازده را به پایان برسانند.»
در مورد زندگی خصوصی روشنک نوعدوست اطلاعات کمی وجود دارد. برخی می گویند او با مردی که شغل آزاد داشت، ازدواج کرد. اما این که همسر او فوت کرد یا از او جدا شد، مشخص نیست. تنها این مشخص است که او بیش تر عمرش را تنها زندگی کرد. روشنک فرزندی نداشت و سرپرستی دو فرزند کوچک پدرش، «هدایت الله» و «ملوک» را برعهده گرفت. ملوک همیشه با او زندگی و به عنوان معلم در مدرسه اش تدریس می کرد و معاونت مدرسه را به عهده داشت.
روشنک نوعدوست مدیری بسیار جدی بود و بیش تر اوقات خود را صرف مطالعه و کار می کرد و در مسایل سیاسی اجتماعی حضور جدی داشت. در دوران دکتر «محمد مصدق» که اوراق قرضه ملی برای کمک به دولت به فروش گزاشته شد، مدرسه سعادت نسوان بیش ترین پول قرضه ملی در میان دبیرستان های رشت را برای دکتر مصدق جمع کرد. روشنک بیماری های گوناگونی داشت و در بهار ۱۳۳۸ برای معالجه به تهران رفت. خواهرش ملوک به اتفاق فرزندانش او را در این سفر همراهی کردند. متأسفانه بیماری درمان نشد و روشنک در بیمارستان در گذشت و پیکرش را در «ابن بابویه» شهر ری دفن کردند. مدرسه او تا زمان انقلاب اسلامی در رشت فعال بود. این مدرسه بعد از انقلاب نامش به «روشنک» تغییر کرد؛ اتفاقی که باعث ناراحتی و اعتراض مردم شد. آن ها می خواستند یاد روشنک نوعدوست، نخستین مدیر زن مدرسه در شهر رشت زنده بماند؛ هر چند نتوانستند.
پیام برای این مطلب مسدود شده.