تراژدی پلاسکو: منطقهی پرواز ممنوع بیت رهبری!
کیهان لندن: – یک شهروند: از صبح آتشسوزی شروع شده بود ولی در ساعت یک بعد از ظهر هنوز قرارگاه ثارالله اجازه پرواز به هلیکوپتر امداد نداده بود چون پلاسکو در منطقهی پرواز ممنوع بیت رهبری بود!
– سه سال پیش وقتی یک ساختمان پنج طبقه در خیابان جمهوری آتش گرفت و دو زن کارگر به خاطر بازنشدن نردبان هیدرولیک کشته شدند، شورای شهر تهران مصوبات متعددی در مورد تامین تجهیزات مدرن و هلیکوپتر تصویب کرد اما همه آن مصوبات، فراموش شدند و…
– یک شهروند: اگر هزینهی این بیلبوردهای ضد آمریکایی را حساب کنیم، سالانه رقمی میشود بیش از آنچه برای نوسازی امکانات مستهلک آتشنشانی نیاز است.
– یک خبرنگار: در حالی که امدادگران و پلیس از مردم تقاضای فاصله گرفتن از محل حادثه داشتند، تلویزیون بدون مخاطب ایران برای جذب مخاطب، از شهروندان تقاضای ارسال فیلم داشت که همین عامل افراد را به ماندن در محل تشویق میکرد و مردم ما هم که کمبود دیده شدن دارند.
۳ بهمن ۱۳۹۵
فیروزه رمضان زاده- هنوز از انتشار خبر کشته شدن ۳۲ مسافر در حادثه برخورد قطار تبریزـ مشهد، مدت زمان زیادی نگذشته بود که خبر آتشسوزی و فروریختن ساختمان ۵۶ ساله پلاسکوی تهران ظرف چند ساعت در فضای رسانهها و شبکههای اجتماعی به یک تراژدی ملی تبدیل شد.
روز پنجشنبه ۳۰ دی ماه درساعت ۷:۵۹ صبح ابتدا طبقات نهم به بالای این ساختمان ۱۷ طبقه دچار حریق شد و حدود چهار ساعت بعد در ساعت ۱۱:۱۵ در حالیکه عدهای از آتشنشانان درون آن بودند به طور عمودی فروریخت.
خبرها در مورد زیرآوارماندگان ضد و نقیض است. برخی رسانههای خارجی تعداد کشتهشدگان این حادثه را ۵۰ تن اعلام کردهاند. جلال ملکی سخنگوی اورژانس کشورگفته است۳۰ تا ۵۰ نفر زیر آوار هستند. سازمان آتشنشانی هم اعلام کرده که دستکم ۲۰ آتشنشان زیر آوار ماندهاند. خبرگزاری کار ایران(ایلنا) هم نوشته است، گفته میشود دست کم ۳۰۰ نفر از جمله کسبه و آتشنشانها هنگام فروریختن ساختمان، داخل آن بودهاند.
نمایی از ساختمان پلاسکو قبل از انقلاب
اما در نهایت پس از چند روز اطلاعرسانی قطره چکانی درباره کشف اجساد زیرآوار مانده، خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) از کشف اجساد دو آتشنشان از زیر آوار پلاسکو خبرداد. البته اجساد ۱۳ تن از آتشنشانها هنوز از زیر آوار خارج نشده است. همچنین اعلام شده حدود ۱۰ تن دیگر از شهروندان در زیر آوار ماندهاند.
فاجعهی پلاسکو، در حالی وارد چهارمین روز خود شده است که از سرنوشت و تعداد دقیق آتشنشانان و کسبهای که در آتش سوختند یا زیر آوار آهنها و قطعههای بتُنی عظیم گرفتار شدند خبر دقیقی در دست نیست. در این میان، نه تنها احتمال زنده ماندن زیر آوارماندگان به دلیل حرارت ۲۰۰ تا ۶۰۰ درجه در برخی نقاط زیرین ساختمان پلاسکو، حجم بالای آوارها، فراوانی آتش و دود و کمبود اکسیژن زیاد نیست بلکه وجود منابع گازوییل در پلاسکو احتمال شعلهور ماندن زبانههای آتش را بیشتر و روند آواربرداری را دشوارتر و کندتر میکند.
اما عمق این تراژدی را میتوان در موج گسترده اعتراضها و اظهار نظرهای مختلف کاربران شبکههای اجتماعی و هشتگهای #پلاسکو # قالیباف # #استعفا# آتش نشان و #تسلیت در توییتر و فیسبوک مشاهده کرد.
در دو شب اخیر، شماری از شهروندان ایرانی در برخی از خیابانهای تهران و برخی شهرهای دیگر نظیر شیراز و اردبیل به مقابل برخی از ایستگاههای آتشنشانی رفته و با برافروختن شمع و گذاشتن گل به آتشنشانها و قربانیان حادثه پلاسکو ادای احترام کردند.
در این گزارش به سراغ تعدادی از شهروندان از قشرهای اجتماعی و گروههای سنی مختلف رفتهایم که از نزدیک شاهد حادثه پلاسکو بودهاند.
مردم بی اعتماد به رسانهها
با وجود تقاضاهای مکرر ماموران نیروی انتظامی، ازدحام شدید مردم در اطراف پلاسکو، کار آتشنشانها و نیروهای امدادی را با مشکلات زیادی روبرو کرد.
گروهی از شهروندان برای تماشا و عکس برداری به روی سقف ماشینهای آتش نشانی رفتند
دانشجوی ۳۶ سالهای که از نزدیک تمام اخبار و اتفاقات مربوط به حادثه پلاسکو را پیگیری کرده از کنجکاوی و ازدحام مردم در حال تماشا انتقاد میکند و میگوید: «در منطقه بودم اما نزدیک نرفتم. مردم بی اعتماد به رسانه، خودشان شده بودند «شهروندخبرنگار». این اتفاق از سال ۸۸ شروع شد که مردم دیدند صدا و سیما اتفاقات را واروونه جلوه میدهد، خودشان دست به کار مستندسازی شدند و این وظیفه خیلی زود تبدیل به رفتار تنفرآمیزی شد. هفته پیش برای هاشمی رفسنجانی، همین دوربینها شمار جمعیت را نشان داد و صدا و سیما سانسور کرد. این اتفاق، میوهی بذر سانسوری است که حکومت کاشته.»
مردمی که جدی گرفته نمیشوند
خبرنگار یکی از نشریات هفتگی در تهران با بیان این که به نظر او کمک به خانوادههای آتشنشانها باید در اولویت قرار بگیرد به کیهان لندن میگوید: «امروز از خیابان بهارستان برمیگشتم، قیامت بود. دیدم جمعیت دارند میدوند، پلیس و نیروهای امدادی میگفتند آقا نرو، خانم نرو، اما مردم هیجانزده گوشیها را از جیب بیرون کشیده و به سوی چهارراه جمهوری میدویدند که از نزدیکترین جای ممکن، فیلم و عکس بگیرند. خواستند رسانهها را ببندند که دردسر نشود، ولی ما مردم افراطی از این ور بام افتادیم و حالا همه شدند خبرنگار! منِ خبرنگار اما ایستاده بودم و مبهوت این هیجان وصفنشدنی عجیب بودم. فکر کنید، وقتی بم زلزله شد خبرنگارها چه جوری دویدند به همان شکل هیجان داشتند که برسند، صدا و سیما هم مشتری شده بود که فیلمهای آنها را نشان بدهد. عقدههای روانی و مشترک مردمی که دیده و جدی گرفته نمیشوند، این جور موقعها خودش را نشان میدهد.»
این خبرنگار میافزاید: «در حالی که امدادگران و پلیس از مردم تقاضای فاصله گرفتن از محل حادثه داشتند، تلویزیون بدون مخاطب ایران برای جذب مخاطب، از شهروندان تقاضای ارسال فیلم داشت که همین عامل افراد را به ماندن در محل تشویق میکرد و مردم ما هم که کمبود دیده شدن دارند.»
بودجه قالیباف و تملق شوهرخالهاش
از همان ساعتهای اولیه که پلاسکو آتش گرفت و فروریخت، موضوعاتی نظیر سوء مدیریت و بی کفایتی مدیران شهری به ویژه محمدباقر قالیباف شهردار تهران و نیز «کامل نبودن تجهیزات آتش نشانی» پایتخت به مباحث روزانه شهروندان ایران تبدیل شد.
یک مغازهدار ساکن در خیابان جمهوری با لحنی عصبانی اینگونه به کیهان لندن توضیح میدهد: «شهرداری منطقه ۱۲ مقصر ۱۰۰درصد است به خاطر ساختمانی که هنوز گازکشی نداشته و مغازههایش فاقد کپسول آتشنشانی است و میبایست طبق قانون شهرداری آنجا را پلمب میکرد اما با رشوه و زیرمیزی ادامه دادند و این شد نتیجه؛ دو سال پیش هم به خاطر نبود نردبان در آتشسوزی در همین خیابان جمهوری دو زن خود را پرت کرده و کشته شدند. قرار شد شهرداری تجهیزات ایمنی را ارتقا دهد که دیدیم در این حادثه ارتقا نداده بود. قالیباف، بودجه شهرداری را خرج تملق شوهرخالهاش، خامنهای میکند. هزینه بیلبوردهای تبلیغ رهبری در شهر تهران از مجموع هر کالای دیگری بیشتر است. اگر هزینهی این بیلبوردها را که نگران جامعه آمریکاست سالانه حساب کنیم رقمی میشود بیش از آنچه نیاز است تا امکانات مستهلک آتشنشانی بهینه بشود.»
او شایعهی عمدی بودن آتشسوزی پلاسکو را رد میکند و میگوید: «آنجا گازکشی نداشت و خیلیها از بخاری برقی استفاده میکردند. خیلیها بیمه نبودند. فشار به جعبه تقسیم برق آمده آنجا جرقه زده و سیم های کهنه آتش گرفته.»
یک شهروند که ویدئوی سقوط دو زن کارگر کارگاه تولید پوشاک در خیابان جمهوری را دیده است میگوید: «آتشنشانها خیلی شجاع و فداکارانه رفتند اما تجهیزات کم و مردم در بین دست و پا… پیرارسال که آن ساختمان پنج طبقه در خیابان جمهوری آتش گرفت وقتی میخواستند یک ماشین را بیاورند جلوتر و خواستند برایش راه باز کنند نزدیک ۲۰ دقیقه طول کشید تا مردم همیشه در صحنه را از روی ماشین بیاورند پایین و از آنها راه بگیرند!»
در آن آتشسوزی در سه سال پیش، دو زن کارگر به دلیل باز نشدن نردبان هیدرولیک کشته شدند، شورای شهر تهران مصوبات متعددی در مورد تامین تجهیزات مدرن و هلیکوپتر تصویب کرد اما همه آن مصوبات فراموش شدند حتی گلایههای چهارماه پیش مدیرعامل آتشنشانی از نبود هلیکوپترهای آتشنشان و بالابر.
پلاسکو در محدودهی پرواز ممنوع بیت رهبری
امنیتی بودن فضای تهران عامل دیگری است که برخی از شهروندان بر آن تاکید دارند.
یک کارمند اداره دولتی در این زمینه به کیهان لندن میگوید: «امنیتی بودن فضای تهران و نداشتن هلیکوپتر امداد و نجات و بدتر از همه نداشتن اجازهی پرواز در منطقهای که پرواز ممنوع و در محدودهی بیت رهبری محسوب میشود کار آتشنشانها را سختتر کرد. از صبح آتشسوزی شروع شده بود ولی در ساعت یک بعد از ظهر هنوز قرارگاه ثارالله اجازه پرواز به هلیکوپتر امداد نداده بود.»
او تاکید میکند: «طبقات بالایی را میشد با هلیکوپتر خاموش کرد، اما اجازه پرواز نداشت. این منطقه در اختیار قرارگاه ثارالله است؛ این مملکت کلاً امنیتی است، آن وقت منت میگذارند و میگویند کشور امن است! امن جایی است که همه جور مردمی در آن ببینی نه فقط خودمان را! چهل سال است که دور کشور را بسته اند…»
زلزله تهران، عروسی موشها و کلاغها
یک خانم معلم بازنشسته با بغض میگوید: «من نمیگویم که مقصر اصلی این حادثه و کمبود تجهیزات، فقط و فقط شخص قالیباف شهردار تهران است. اما چون از تاکسی و اتوبوس استفاده میکنم میبینم که مردم وقتی در مورد این حادثه صحبت میکنند، از بیکفایتی قالیباف صحبت میکنند. اینکه به فکر انتخابات و رئیس جمهور شدن است. به خصوص اینکه در زمان حادثه در قم بوده و برای دیدار با مراجع به این شهر رفته بوده.»
او میافزاید: «دراین دو روز، بحث زلزله تهران هم زیاد مطرح شده. اینکه اگر زلزلهای در تهران اتفاق بیافتد چه بلایی سر مردم میآید. دخترم به شوخی میگفت زلزله تهران، عروسی موشها و کلاغهاست.»
حالا از تنها ساختمان بلندی که تا انتهای خیابان جمهوری میشد از هر طرف آن را دید تنها تلی از خاکستر و ویرانه باقی مانده است. واقعیت تلخ پلاسکو در پایتخت ایران بارها تکرار شده است و هیچ بعید نیست در آینده نه فقط آتشسوزی بلکه حوادثی نظیر زلزله در بسیاری از مناطق دارای تراکم جمعیتی بالا و ساختمانهای با کیفیت نازل رخ بدهد. درآن زمان، شیوهی مدیریت بحران با این حوادث چگونه خواهد بود؟ به اعتراف رییس سازمان مدیریت بحران «اگر در تهران حادثهای رخ دهد، فقط ۲۰درصد را میتوانیم پوشش دهیم». آن هم حتما در صورتی که در حول و حوش بیت رهبری و مناطق پروازممنوع نباشد و دهها شرط و شروط دیگر از جمله همکاری خردمندانه مردم و امکانات امدادگران در حد کافی باشد.
پیام برای این مطلب مسدود شده.