پرونده عجیب احمدرضا جلالی؛ دادگاه نرفته ولی گفته اند حکمش اعدام است
ایران وایر: سه روز مانده به بازگشت همسرش به خانه، کابوس شروع می شود. او در سوئد منتظر بود همسرش از راه برسد، برایش از تحقیقات و سفرش به ایران و دیدار خانوادهها تعریف کند و حسرت بخورد که چرا نتوانسته است مثل همیشه همراه او باشد اما ناگهان حسرت دیگری شروع می شود. «ویدا مهران نیا»، همسر «احمدرضا جلالی» آن روزها را این طور روایت میکند: «10 ماه پیش بود که احمدرضا به ایران رفت. هر شش، هفت ماه یک بار برای برگزاری دورههای کوتاه مدت به دعوت مراکز دانشگاهی و… می رفت و اغلب من هم او را همراهی میکردم اما این بار نتوانستم.»
احمدرضا جلالی، متخصص پزشکی بحران است. در دانشگاهی در بروکسل تدریس میکند و برای دانشگاه «پیر منتو» ایتالیا و دانشگاهی در سوئد کارهای پژوهشی انجام میدهد. پروژه او در دانشگاه پیر منتو، درباره بهبود عملکرد مراکز درمانی در سوانح طبیعی مثل زلزله و سیل و… در کشورهای توسعه نیافته است. او در آخرین سفرش به ایران، پنجم اردیبهشت ماه سال گذشته، درست سه روز پیش از بازگشت به سوئد ناپدید میشود. یک هفته بعد با خانوادهاش تماس میگیرد و به آنها اطلاع میدهد بازداشت شده است: «در حین رانندگی و در خیابان بازداشت میشود. بعد سوییچ ماشین را تحویل خانوادهاش داده بودند.»
خانواده احمدرضا ابتدا از اطلاع رسانی خودداری میکنند: «به خانوادهاش گفته بودند اگر موضوع را رسانهای کنید، به ضرر احمدرضا است. ما هم میترسیدیم. از آن طرف، به خاطر کارهای دانشگاهی خود، با دانشگاههای زیادی در تماس بود و مرتب مکاتبه داشت اما در این مدت نمیتوانست به ایمیلها جواب بدهد. آن ها با من تماس و سراغش را میگرفتند. تنها راهی که به ذهنم رسید، این بود که دروغ بگویم و بگویم احمدرضا در ایران تصاف شدیدی کرده است و در کما به سر میبرد.»
اما یک ماه پیش تصمیم میگیرد موضوع دستگیری همسرش را رسانهای کند اگرچه هنوز ماجرا را از پسر پنج سالهاش پنهان کرده است: «یک دختر 14 ساله داریم که موضوع را میداند اما پسر پنج سالهام نمیداند چه شده و فقط به خاطر دلتنگی برای پدرش بی تابی میکند.»
احمدرضا جلالی هفت ماه را در بند 209 زندان «اوین» گذرانده و از این مدت، سه ماه را در سلول انفرادی بوده است: «بعد از هفت ماه که به بند هفت منتقل شد، مرتب تماس میگرفت و صحبت میکرد. گفته بودند پروندهات مشکلی ندارد، میفرستیم دادگاه و حل میشود اما روز ششم دی ماه تماس گرفت و گفت بازپرس پرونده گفته به اشد مجازات متهم شدهای و قرار است تو را به زندان کرج بفرستیم تا با اعدامیهای آن جا بروی بالای دار.»
این اولین بار نبوده که احمدرضا جلالی به اعدام تهدید شده است: «بازجوها و بازپرس ها مدام این تهدید را میکردند اما آن روز بازپرس پرونده روی این موضوع چند بار تاکید کرده بود. در حالی که احمدرضا فقط کار علمی انجام میدهد. او و همکارانش روی پروژهای درباره برخورد با حوادث غیرمترقبه در سطح دانشگاههای اروپا کار میکردند اما به او اتهام “همکاری با دول متخاصم” زدهاند.»
احمدرضا از همان روز، یعنی ششم دی ماه اعتصاب غذایش را آغاز کرده است: «هنوز هم در اعتصاب غذا است اما در طول اعتصاب هم چند باری به او سر زده و گفتهاند حکم تو همان اعدام است و تغییر نمیکند.»
روز دوازدهم بهمن او را به شعبه 15 دادگاه انقلاب بردهاند: «به خانوادهاش گفته است که او را پیش قاضی “صلواتی” بردهاند. قاضی صلواتی کیفرخواستش را خوانده و گفته حکم تو اعدام است و همین کیفر خواست هم در دادگاه خوانده میشود.»
در حال حاضر توصیه نامههای زیادی از سازمانهای حقوق بشری مثل «سازمان عفو بین الملل» و دانشگاههای مختلف برای حمایت از احمدرضا منتشر شده است؛ از دانشگاه بروکسل تا دانشگاه های سوئد و ایتالیا از او حمایت کردهاند. همکاران او نیز در نامهای به «فدریکوموگرینی»، مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا خواستهاند در تماس با مقامات جمهوری اسلامی، خواستار آزادی این پزشک و پژوهش گر ایرانی شود. گفته میشود در پروژهای که جلالی درباره مدیریت بحران مراکز درمانی کار میکرده، یک همکار اسراییلی داشته و ممکن است این موضوع یکی از دلایل اتهام همکاری او با دولت متخاصم باشد اما ویدا مهران نیا میگوید: «من خبر ندارم؛ یعنی احمدرضا هیچوقت حتی به ما نگفته بود که همکار اسراییلی دارد. ما هیچ چیز از پرونده او نمیدانیم؛ مثلا ما میخواهیم بدانیم چرا به او گفتهاند اعدام میشوی؟ چرا کیفرخواست و حکم را قبل از برگزاری دادگاه برای احمدرضا خواندهاند؟»
آنها نتونستهاند جواب سوال هایشان را بگیرند. «محمود علیزاده طباطبایی» را به عنوان وکیل انتخاب کردهاند اما همسرش میگوید: «روی پروندهاش عدم دسترسی زدهاند و وکیل هم نتوانسته است پرونده را بخواند. او اجازه صحبت کردن با من را هم ندارد.»
علیزاده طباطبایی در گفتوگو با «ایرانوایر» تایید میکند هنوز نتوانسته وکالتش را روی پرونده احمدرضا بگذارد: «خانواده احمدرضا به من مراجعه کردند و ما به دادسرا رفتیم اما دادگاه وکالت من را نپذیرفت.»
او این اتفاق را در گرفتن وکالت پرونده های «محمدباقر نمازی» و«سیامک نمازی»، پدر و پسر ایرانی – امریکایی که به اتهام «همکاری با دولت متخاصم امریکا»، هر کدام به 10 سال زندان محکوم شده اند هم تجربه کرده بود: «میگویند طبق تبصره ماده 48 قانون آیین دادرسی کیفری، در مرحله بازپرسی فقط وکلایی را می پذیریم که مورد تایید رییس قوه قضاییه باشند و من جزو آن وکلا نبودم. در نتیجه، وکالت من را در تحقیقات مقدماتی نپذیرفتند.»
قوه قضاییه هنوز لیست وکلای مورد تاییدش را ارایه نکرده است: «اغلب وکلایی که من میشناسم، وقتی مراجعه میکنند، میگویند شما در لیست نیستید. معدود وکلایی را در مرحله دادسرا و بازپرسی میپذیرند و وقتی پرونده را هم به دادگاه میفرستند، میگویند همان وکیلی که در دادسرا بوده، میتواند وکالت کند و معمولا وکیل دیگری نمیپذیرند.»
علیزاده طباطبایی معتقد است قوه قضاییه بالاخره باید این تبصره را ابطال کند چون خودش را دچار مشکل کرده است.
او در مورد صدور حکم اعدام برای احمدرضا جلالی از سوی قاضی صلواتی می گوید: «خانواده ایشان به من مراجعه کرده اند و من به آنها مشورت می دهم اما هیچ کس در جریان پرونده نیست. تحقیقات مقدماتی تازه تمام شده است و پرونده را فرستاده اند دادگاه اما کسی پرونده را کامل نخوانده است که در جریان باشد. چیزهایی هم که گفته میشود، حتما خودش در صحبت تلفنی با خانوادهاش گفته است و من در جریان نیستم.»
پیام برای این مطلب مسدود شده.