مرد هزار چهره دولت ؛عامل فلج شدن تيم رسانه اي دولت روحاني
پویش: آیت ا… هاشمی قبل از مرگ، دلنگران روش اطلاع رسانی دولت روحانی در سطح کشور بود و شاید همین است که روحانی این روزها خود دست به کار شده است و تلاش می کند تا بی پرده به بهانه پاسخگویی به دلواپسان، روشنگري كند.اما سوال اینجاست چرا روحانی، خود یک تنه به میدان پاسخگویی آمده و کدام خلأ او را نگران كرده است؟
مرد هزار چهره دولت ؛عامل فلج شدن تيم رسانه اي دولت روحاني
عباي روابط عمومي!
در این روزها،اين سومین سخنرانی پرکنایه روحانی در ۷۲ ساعت گذشته است.او ابتدا در جمع مجریان انتخابات۱۳۹۶که شامل نیروهای وزارت کشور از وزیر تا بخشداري ها می شود تلاش كرد با لحنی که خاص خود اوست آنچه که مردم باید بدانند را بر زبان بیاورد.جایی که لازم بود با کنایه و طنز و جایی که ضرورت داشت با جدیت در بیان، سخن گفت.روحانی در همایش، اول از استانداران خود خواست که داد بزنند ، نه بر سر مردم که بر سر هر آنکه قصد دارد با بیت المال مردم برای یک شخص خاص تبلیغ کند!او تعارف را کنار گذاشت و در سراسر طول سخنرانی، کدهای بسیاری را به رسانه ها و کنشگران سیاسی داد، از جمله آنکه یک سایت، یک روزنامه که از بیت المال هزینه می کند حق ندارد برای فلان کاندیدا، معبرشکن باشد.او تاکید کرد هرکجا بی قانونی دیده شد منتظر شورای نگهبان نباشید و آن را داد بزنید!
حمله به تدبير برای خاموشی اميد
سخنرانی دوم، ۲۴ ساعت بعد از همایش مجریان انتخابات بود، در مجمع ملی سلامت، آنجاكه شاکله حرفها به حوزه سلامت و درمان اختصاص یافته بود، بهانهاي بود تا روحانی از سلامت به جاده سیاست، فرهنگ و اقتصاد نیز گریزی بزند.
ريیس جمهور، سلامت را تنها ورزش و بهداشت و غذا و دارو ندانست، او به درستی، ترفند بخشی از حوزه تصمیم گیری کشور را زیر سوال برد و گفت که غم و گریه به جای خود، اما روزهاي نزدیک شدن به عید اجازه بدهید مردم شاد باشند. روحانی می داند که برخی عامدانه بهدنبال ناامید نگه داشتن مردم در ایام پیشاانتخابات هستند تا با پایین آوردن نرخ مشارکت ، فضا را برای حضور برنامه ریزی شده طیفی از اصولگرایان آماده کنند!
روحانی این را نيز گفت که تا دولت قبلی برسرکار بود اجازه نقد نمیدادند تا تضعیف نشود و حال نيز که مجبوریم برای تشریح اوضاع فعلی، آنچه را از گذشته تحویل گرفتیم شرح دهیم، می گویند شما از عملکرد خودتان بگویید.
سومین گام در مسیر شفاف سازی
روحانی در سومین گام، صبح روز دوشنبه در مجمع ملی بانک مرکزی دوباره به بهانه پرداختن به عملکرد دولت تا جایی که توانست از کاشته های دولت گفت.او از فعالان اقتصادی خواست تا به 9مهر1391 برگردند و بعد به 10 مهر بروند،یعنی همان 24 ساعتی که ارز 625 تومان بالاتر رفت و بی شک قصد روحانی بازیافت اطلاعات اقتصادی ما بود تا به یاد بیاوریم روزگاری، اقتصاد در دستان «جمشید بسم ا…» و «ب .ز »ها گردش پیدا می کرد.
فريادي در مقابل سکوت بلندگوي دولت
اما نکته مهم اینجاست که چرا کلام روحانی اینروزها صریح تر و تندتر شده است.او می داند که بسياري از حرفها تا کنون زده نشده است.اما دليلش چيست؟چرا مردم از عملکرد دولت بی اطلاع هستند؟!چه میشود که «بی قانون» از خواب شورای اطلاع رسانی می نویسد و دیگر اهالی رسانه از سکوت مرگبار بلندگوی دولت می نالند؟!
مردی برای تمام فصول
پاسخ را باید در گذشته یافت؛ شاید در همان مهر 1391،يا کمی بعدتر در خرداد 1392 ،یعنی همان روزهایی که روحانی در یک مناظره تاریخی تمام ترفندهای گاز انبری تیم مشاوره سردار و در راس آن مردی به نام پرویز اسماعیلی را کنج رینگ گذاشت.گويا درد سيلي آن روز هنوز در گوش اين مردان باقيست و پاك نشدهاست. اما این مرد بهجای حذفشدن از دنیای سیاسیون، گویی که دستمزد ضعف تبلیغاتش را گرفت و با حکم نهاوندیان، معاون ارتباطات و اطلاع رسانی دفتر رقيبِ رییسش شد.اما زمانی تعجبمان دوچندان می شود که متوجه می شویم او رکورددار همکاری با افراد و شخصیت های سیاسی مختلف مانند محمود احمدی نژاد، اسفندیار رحیم مشایی و عليلاریجانی است.او از چپ تا راست، از انحرافی تا پایداری، یک تنه اعتماد همه را جلب کرده یا شاید با واسطه توانسته است با همه باشد و با هیچکس نباشد!
نکته جالب توجه اینکه، همکاری نزدیک اسماعیلی با تمامی افراد فوق، در زمان قدرت گرفتن آنها انجام شده است. البته ناز این مرد نیز خریدار دارد؛ ماجرای اختلافات درونی تیم رسانه ای روحانی در مقطعی چندماهه در نیمه دوم سال ۹۳ به قهر اسماعیلی از دفتر رییس جمهور منجر شد و او برای مدتی به محل کار خود نرفت اما سرانجام تصمیم به بازگشت گرفت و آغوش دولت نيز برای او باز بود. رويدادهاي مختلفي حول محور اين فرد در پاستور رخ داد ولي انگار نه انگار!
آقاي روحاني ، احمدينژاد نباشيد!
اما سوال اینجاست چرا روحانی اجازه داده است چنین فردی، در حساس ترین موقعیت دولت اعتدال، باعث فلج شدن اطلاعرسانی در دولت شود؟ چرا گوش شنوايي براي شنيدن ايرادهاي اين بلندگوي گنگ وجود ندارد؟چرا مسببان اين انتصاب تصور دارند كه مردم متوجه اين بيدرايتي نيستند؟ چرا توجهي به سرخوردگي بدنه اجتماعي حامي اعتدال نميشود كه اين نوع استخدامها، باعث يادآوري نوع دولتداري احمدينژاد ميشود؟ پايان عمر دولت يازدهم نزديك است و اينكه فردي مانند پرويزاسماعيلي، در اين چند ماه حذف بشود يا نشود، شايد ديگر چندان اهميتي نداشته باشد ولي تفكري كه افرادي مانند اسماعيلي، نعمتزاده، آخوندي، ربيعي و ساير شخصيتهاي اينچنيني را وارد دولت به اصطلاع تدبير و اميد كرد، اگر بخواهد راي مردم را در دور جديد به خود اختصاص دهد بايد استحاله شود زيرا مردم، روحاني را برگزيدند كه ديگر احمدينژاد و تفكرش نباشند.
پیام برای این مطلب مسدود شده.