شورای نگهبان؛ ممانعت از انتخابات دو قطبی احمدینژاد – خامنهای
رادیوفردا: حسین علیزاده
احمدینژاد رد صلاحیت شد، اما چرا؟ مهمترین دلیل برای رد صلاحیت او چه بود؟ برای پاسخ به این پرسش، باید اول به این پرسش اصلی پرداخت که در ساختار قدرت جمهوری اسلامی احمدینژاد کجا ایستاده است؟ آیا او با رهبر است یا بر رهبر؟
با توجه به رفتاری که در ماههای اخیر از احمدینژاد شاهد بودیم و در آن احمدینژاد نوک پیکان انتقادات خود را متوجه شخص آیتالله خامنهای گرفته بود، مدعای این یادداشت آن است که مهمترین وضعیتی که حضور احمدینژاد در انتخابات به وجود میآورد وضعیت “دو قطبی احمدینژاد- خامنهای” بود. شرح این مدعا از این قرار است که:
محدوده ممنوعه قدرت
این مرد ریزنقش، نقش بزرگی در جهت دادن به تحولات جمهوری اسلامی در دهه ۱۳۸۰ ایفا کرد. خود گفته بود که درسال ۸۴ به “محدوده ممنوعه” قدرت ورود کرده بود. اما، محدوده ممنوعه در جمهوری اسلامی کجاست؟
در میان نامزدهای سال ۸۴ هنگامی که نام محمود احمدینژاد از تأیید صلاحیت شورای نگهبان گذشت، کمتر کسی میتوانست در مخیله خود خطور دهد که این سبک وزنترین نامزد بینام و نشان، شانس پیروزی در میان سنگین وزنهای انتخابات ۸۴ (از جمله هاشمی رفسنجانی) را داشته باشد.
از قضا این نامزد جسور بهترین گزینه بود که بتواند متهورانه در شطرنج جمهوری اسلامی به مصاف مهره قدرتمند نظام گسیل شود که برای خود “اکبرشاهی”(طعنهای که به رفسنجانی میزدند) بود. از میان نامزدهای ۸۴ تنها فردی که حاضر به چالش کشیدن سنگین وزینترین مهره نظام بود هم او بود. “رجایی زمان” و “معجزه هزاره سوم” نامش دادن تا به نبرد با رفسنجانی برود. احمد جنتی در ستایش از او گفت که نامه احمدینژاد به جرج بوش “الهام از سوی خدا” بود، مصباح یزدی گفت “اطاعت از احمدینژاد اطاعت از خداست” و خامنهای در وصف “رییس جمهور دانشمند” گفت که “نظرش به نظر احمدینژاد نزدیکتر است.”
در گمان آنان که در حمایت احمدینژاد برآمده بودند او به خوبی توانسته بود که به محدوده ممنوعه حمله بیپروا کند. چنین شد که با تقلب انتخاباتی (آن گونه که کروبی مدعی شد و خاتمی نیز آن را “بداخلاقی” نام نهاد) پیروزی احمدینژاد رقم خورد. انتخابات ۸۴ که با هفت نفر آغاز شده بود با “دو قطبی رفسنجانی – احمدینژاد” به نفع پیاده سوار بینام و نشان که در سپهر سیاسی جمهوری اسلامی ظهور کرده بود، پایان یافت.
رفتار متهورانه و در عین حال هتاکانه او موجب شد تدریجا شکاف میان رفسنجانی و خامنهای علنی شود. رفسنجانی به حاشیه قدرت رانده شد. از امامت جمعه کنارهگیری کرد و او را از ریاست مجلس خبرگان به کنار گذاشتند تا روزی که درگذشت.
ورود دوباره احمدینژاد به محدوده ممنوعه
توصیه خامنهای به احمدینژاد برای ورود نکردن در انتخابات ۹۶ عملا با دهن کجی احمدینژاد مواجه شد. او نه تنها بقایی را جلو انداخت تا در کنار او کارزار انتخاباتی زودرس خود را آغاز کند بلکه بر خلاف نامه مصرح خود به خامنهای، خود نیز در اقدامی شگفت انگیز نامزد ریاست جمهوری شد تا برای بار دیگر وارد محدوده ممنوعه قدرت شود.
با درگذشت رفسنجانی، اما، احمدینژاد این بار به مصاف کدامین محدوده ممنوعه قصد ورود در انتخابات داشت؟ پاسخ این پرسش را در رفتار ماههای اخیر او به خوبی می توان یافت. او که با دستبوسی خامنهای آغاز کرده بود در این ماهها، اشارات تند و تیزی به کار میبست که متوجه خامنهای میشد. جایی گفت که «این چه استکباریه؟ این چه «سلطنتیه» پیدا شده است؟…رفتی اون بالا نشستی؟!…بابا ملت «انقلاب» کرد که دیگه این آدمها را نبینه! وگرنه اون قبلی [اشاره به شاه] که بود.»
از این صریحتر اظهاراتی بود که طی آن احمدینژاد از ماجرای کهریزک سلب مسئولیت کرد. در حالی که او حادثه کهریزک را یک “جنایت” خواند به صراحت مسئولیت این جنایت را از دوش خود برداشت. او گفت: «ماجرای کهریزک چه ربطی به دولت داره؟ سازمان زندانها زیر نظر دولت بود؟ نیروی انتظامی زیر نظر دولت بود؟ قوه قضائیه زیر نظر دولت بود؟»
روشنتر از این نمیتوان دلیلی آورد که او دوباره وارد محدوده ممنوعه قدرت شده است. با این تفاوت که این محدوده ممنوعه دیگر پردهدری از رفسنجانی نبود. احمدینژاد شخص رهبر را هدف قرار داده بود. احمدینژاد آمده بود که دو قطبی احمدینژاد- خامنهای را ایجاد کند.
اگر در گردونه انتخابات قرار میگرفت برای جلب آرا احتمالا با خامنهای همان پردهدری را میکرد که پیشتر علیه رفسنجانی، کروبی، موسوی، ناطق نوری، واعظ طبسی و برادران قاچاقچی (طعنه احمدینژاد به سپاه) کرده بود. و اگر رد صلاحیت میشد که شد “بصیرت رهبر” را به چالش گرفته که طی سالهای ۸۴ تا ۹۲ تمام حیثیت خود را صرف حمایت از احمدینژاد کرده بود.
رد صلاحیت احمدینژاد برای جلوگیری از دو قطبی شدن احمدینژاد- خامنهای صورت گرفت. با حذف احمدینژاد اگر چه چنین دو قطبی تحقق نخواهد گرفت، اما، خامنهای در برابر پرسشی سخت قرار گرفته است و آن اینکه کجاست آن بصیرتی که خود و کشور را خرج احمدینژاد کردی تا امروز او را نیز از کشتی نظام پیاده کنی؟
—————————————————————
یادداشتها و مقالات، آرای نویسندگان خود را بازتاب میدهند و بیانگر دیدگاهی از سوی رادیو فردا نیستند.
پیام برای این مطلب مسدود شده.